۱۳۸۶ مهر ۱۶, دوشنبه

آقای گنجی، اول: درود، دوم: این ننه من غریبم بازی چی بود؟ [ سوّم: کسی که کمکِ کشورهای خارجی به اپوزیسیون را محکوم می‌کند، خودش محکوم است]


مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته
در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌یه! املاعی


دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (1

این نوشته، با دستکاری‌هایی ویراستاری و با حِفض تاریخ انتشارش، به این‌جا مونتقل شوده است
برای دسترسی به آرشیو وبلاگ‌های سابقم، رووی لینک بالا کلیک کونید
این "دو کلمه و نصفی …" هم در واقع از نوشته‌های بعدی من در رابطه با آقای گنجی، الهام! گرفته
 پس! شوماره‌یه بقیه‌یه این این نوشته‌ها، با عدد "یک " جمع می شود


آقای گنجی! دیگه نبینم ننه من غریبم بازی‌یه:
" آی ای فرد بسیار دیندار و خدا ترس و پرهیزکار، در این ماه مبارک رمضان
به من مسلمان چرا تهمت خطرناک و غیر وطن دوستانه میزنید"
راه بندازید! شما چه اجباری داشتید که حرف از دین در این نوشته ی سیاسی ای که ربطی به دین ندارد بزنید. ناسلامتی یا با سلامتی! من شما را یکی از رهبران انقلاب مخملی میدانم. [ آیندگان در توونل زمان: ما به یک جونبش سبز در سال ۸۸ اهتیاج داشتیم تا بهتر بفهمیم که این هوکوومت فقط با موسالمت و فقط با تهدید، ذره‌ای عقب نشینی نمی‌کوند چه برسد به این که سرنگوون شود ]  پس به سلامتی! 

 صمد: هه آقا رو باش، شوبابه میخوره! اینجا از بس گرمه، مُو خیلی عرق میکنُم
و همینطوری عرق از صورِتُم میریزه رو لب و لوچه اُم، و میره تو دهِنُم و مو یه جورائیمون میشه
خوب چیکار کُنُم، چاره نِدارُم. اما این آقاهه شاهین، گیلاس فرنگی داره و الان اون کوفت و زهر ماری رو که رنگش قرمزه ها، که کوفتش بشه ها، داره به سلامتی شمای مسلمونِ شوبابه خور، نوش میکنه و خنده تا بُناگوش میکنه و این آقاهه فیلسوفدیوانه هم داره فُسلُفه میبافه که اگه گیلاس کوفت زهرماری قرمزش موقع به‌سلامتی گفتن، به گیلاس کانادادار یا اُسودار دلچسب و عالی و با طعم پرتُقالی و یا کوفتت بشه، با گیلاس کوکوکلادار شما برخورد بکنه آیا گیلاس شما بی‌کلاس و نجس نمیشه به قول خمینی؟! /

به نوشته‌یه آقای گنجی می‌پردازم و هر جا که هرفی داشتم، همان‌جا میزنم



"... سیاست های امنیتی – نظامی همیشه به زیان دموکراسی در ایران تمام شده است؟ ... اول:جناب سحابی بخوبی آگاهند که فرهنگ سیاسی ما به شدت گرفتار بیماری "اتهام زنی بلادلیل" و "وابسته به بیگانگان" خواندن یکدیگر است. هرکس که با ما نیست ، حتماً آمریکایی یا اسرائیلی یا انگلیسی و... است. روشن است که "مخالف" ، اگر به اتهام ارتباط با بیگانگان متهم شود ، دیگر مخالف نیست ، بلکه به یک سوژه ی امنیتی تبدیل خواهد شد که دستگاههای اطلاعاتی – امنیتی باید در سلول انفرادی به اتهام او رسیدگی کنند. استفاده از این شیوه نادرست ، برای حذف مخالفان،امری غریب نیست، اما به کارگیری این شیوه ها از سوی مدافعان دموکراسی و آزادی و حقوق بشر ، درد ناک و باور نکردنی است . متأسفانه استفاده از این روش های غیر اخلاقی در میان اپوزیسیون به رویه ای رایج (نه استثنایی) تبدیل شده است. نیروهای مدافع دموکراسی این پارادوکس را چگونه حل می کنند که از یک سو از اتهام زنی های بلادلیل اقتدارگرایان شکوه و گلایه دارند ، و ازسوی دیگر رقبا و مخالفان فکری خود را به شیوه های غیر اخلاقی متهم به اتهام های بلادلیل می کنند؟ آیا به کارگیری این شیوه ها از سوی دیگران ناپذیرفتنی(مذموم) و از سوی ما پذیرفتنی(ممدوح) است؟ افرادی که وقتی در قدرت نیستند از این شیوه ها برای نابود کردن رقبا و مخالفانشان استفاده می کنند، اگر به قدرت برسند ، با مخالفانشان چه خواهند کرد؟ اتهام زنی بلا دلیل ، یکی از نشانه های استبداد زدگی و استبداد پیشگی است. اگر اتهامی را نتوان در یک دادگاه منصفانه و عادلانه مطرح و اثبات کرد، باید از طرح آنها در عرصه عمومی خوداری ورزید. مهندس سحابی از جمله افرادی است که همیشه این نکات را به همه ی ما تذکر و آموزش داه است.
آقای سحابی در مصاحبه اخیر می فرمایند:" گنجی دخالت خارجی را یک راه حل جدی می داند". این مدعا مبتنی بر کدام شاهد و مدرک است؟ مگر مسئولیت ارائه بینه بر عهده ی مدعی نیست؟ در فضای سیاسی داخلی و بین المللی کنونی ، "دخالت خارجی"، یک معنا بیشتر ندارد : حمله نظامی آمریکا(یا اسرائیل) به ایران و تحریم گسترده ایران به تصویب شورای امنیت سازمان ملل. "

/ من: نه آقای گنجی، هر فردی و یا سازمانی و یا کشوری، اگر دولت ایران را مثلا در عدم رعایت حقوق بشر محکوم نماید، هم در امور داخلی ایران دخالت کرده است و هم کار خوبی کرده است؟ با این حرف مخالفید؟ فکر نکنم/ 

گنجی : "حال جناب آقای مهندس سحابی بفرمایند براساس چه شاهد و مدرکی مدعی اند که گنجی به "دخالت خارجی" معتقد است و از آن مهمتر آن را "راه حل جدی" حل مسائل ایران می داند؟ دخالت نظامی راه حل جدی کدام مسائل و مشکلات است؟ ... فرد بسیار دیندار، پرهیزگار و خدا ترسی چون مهندس سحابی در ماه مبارک رمضان چگونه مسلمانی که در هیچ نوشته یا گفته ای ( خصوصی یا علنی ) از دخالت خارجی دفاع نکرده و آن را راه حل غیر جدی هم تلقی نکرده است را به چنین اتهام خطرناک و غیر وطن دوستانه ای متهم می کند؟"

/ من: آقای گنجی، اول اینکه شما چرا به مسلمان بودن خودتان تکیه می‌کنید؟
اگه نامسلمان بودید، تهمت اشکالی نداشت؟ 
این حکومت خدائی! به اندازه ی کافی مردم رو ترسونده
لطفن شما دیگر خدا را ترسناک نکنید. من در جائی چنین نوشتم :

" و کجا هستند آن مسلمانانی که اسلام ِ ولایت فقیهی را قبول ندارند؟!!
قرآن واقعیِ آنها کدام است؟ 
اگر اسلامِ مروج ِ وحشی‌گری و آدم‌کشی را قبول ندارند
اگر خدای آنها ، خدای مساوات و عدالت و بخشش و عشق به آفرینش و مهربانی است
پس حتمن از زمان خود محمّد تا زمان عثمان، که قرآنِ امروزی نوشته و ارائه شد
قدرت پرستانی در قرآن دست برده‌اند
و حتی مرگ را که قبول دارند کار خدا و عزرائیل است، در اختیار گرفته‌اند
در اسلام ِ آنها، خداوند دستور کشتار فرزندان خود را به دست دیگر فرزندانش داده است.
و هر مسلمانی که احساس کرد که اسلامش در خطر است
از طرف خدا برای او مأموریت و حکم آمده است!! که بکش و نقش عزرائیل را بازی کن
و دین را زوری کن و پرستش مرا اجباری کن، که من به پرستش محتاجم!! 
و چشم فرزند کافرم را از طریق تو درمیاورم!! چشم درآوری شده کارم!!
ای خدای خداپرستان! که میگویند از همه چیز آگاهی! تو همان موقع که فرزندِ در آینده کافرت را میآفریدی، نمیدانستی که میخواهی چشمش را به جرم کافر بودن دربیاوری؟ میدانستی یا نمیدانستی؟!!!!!!!
یعنی تو واقعا" او را آفریدی که چشمانش را و جانش را با خنجر مسلمانان افراطی دربیاوری؟!
چرا آفریدی؟!! مگر تو یک سادیست روانی هستی؟!! 
ای مسلمانانی که خدایتان
خدای زور و اجبار و قتل و غارت و انتقام و سادیسم نیست
پس قرآنتان جعلیست، و اگر فکر میکنید حرف خدا یکیست
باز هم قرآنتان دستکاری شده و جعلیست. قرآن خود را ارائه بدهید!" / 

گنجی: " آیا مهندس سحابی نگران آن نیست که
دیگران براساس این نوع سخنان بلادلیل در وادی "پرونده سازی امنیتی" گام نهند
... در تمام سخنرانی ها و نوشته های ماه های گذشته به صراحت تمام
حمله نظامی به ایران و تصویب هرگونه تحریمی
که به مردم ایران صدمه وارد آورد را محکوم کرده ام.
طی مقاله ای در روزنامه نیویورک تایمز
تصویب بودجه ٧٥میلیون دلاری علیه ایران را محکوم نمودم. "

/ من: اقای گنجی، شما به عنوان یک فرد سیاسی
حق داری در تصمیمات وزارت امور خارجه ی آمریکا هم دخالت کنی! 
و من هم به عنوان یک مداخله گر در امور سیاسی
این حرف شما را شدیدا" محکوم می‌کنم! 
مبارزان راه دمکراسی برای ایران، حق و حتا التزام دارند که از کلیه ی امکاناتی که کشورهای مدعیِ طرفداری از دمکراتیک شدن کشورمان ، میخواهند در اختیارمان بگذارند، استفاده کنند. کسی که به خودش و استقلالش و اهداف دمکراتیکش اعتماد ندارد، و یا دارد ولی از اتهام زنندگان ترس دارد، خوب بهتر است ترس نداشته باشد!! اگر کمکِ مالی و امکاناتیِ دول خارجی به دمکراسی خواهان ایرانی، مداخله در امور ایران است، باید به پشواز این مداخله رفت. البته طبق برنامه ی 17 ماده ای، ما میتوانیم با داشتن اختلاف در این مورد، باز هم متحد باشیم/ 

گنجی: " ... چرا هر گونه دخالت خارجی یه زیان ملت ایران است و نه تنها به دموکراسی ختم نمی شود ،بلکه به رشد بنیادگرایی منتهی می شود.. ... مگر اولین گام در راه تشکیل جبهه ی ضد جنگ چیزی جز این است که سرامدان فکری چهارگوشه ی جهان مشترکاً با حمله ی نظامی به ایران مخالفت کنند؟این نوع فعالیت ها باعث آزردگی برخی از نو محافظه کاران ایالات متحده شده است.به عنوان نمونه، مایکل لدین , در کتابی که نوشته است مرا متهم کرده که مرعوب جمهوری اسلامی شده ام . ناقدی کتاب وی را نقد و نظر وی درباره ی مرا رد کرده است. لدین در پاسخ به وی می‌نویسد گنجی "بجای فراخوان حمایت بین المللی برای کمک به آزادی در ایران , بیشتر وقت خود را به هشدار در برابر چنین اقداماتی می گذراند، اشاره به این تغییر چشمگیر در رفتار گنجی به هیچ وجه تهمت و بهتان نیست , و شاید برای آن است که گنجی می خواهد از زندان دیگری پرهیز کند" ( نشناال ریویو آنلاین , دهم سپتامبر ۲۰۰۷). "

/ من: آقای گنجی، من این آقای لدین را نمی شناسم، ولی به نظر میاید که
شما اقدامات جدی ای در متحد کردن اپوزیسیون، نتوانسته اید و یا نخواسته اید انجام دهید
وبیشتر اوقات رفته اید به دنبال مصاحبه و جمع امضاء و یا مباحث تئوریک. مگر شما نمیتوانید یک
فراخوان حمایت بین المللی برای کمک به آزادی در ایران و
یک فراخوان ملی برای اتحاد اپوزیسیون دمکراسی‌خواه
یر مبنای یک برنامه ی نسبتن دقیق و جمع و جور

گنجی: "جناب مهندس سحابی در حالی مرا به اعتقاد جدی به مداخله ی خارجی متهم می کند که نومحافظه کاران آمریکایی به شدت از مواضع ضد جنگ، ضد تجزیه طلبی، ضد تحریم من ناراضی و سرخورده اند.برخی از نومحافظه کاران آمریکایی گمان باطل می برند که دفاع از حمله نظامی و اقدامات تجزیه طلبانه معیار آزادیخواهی نیروهای دموکرات ایران است. ... با این همه ، اگر مبارز خستگی ناپذیر ، جناب مهندس سحابی ، حتی یک سخن از من درباره مداخله خارجی به عنوان راه حل جدی مسائل ایران ارائه نمایند، نه تنها مدعای خود را تأئید کرده اند،بلکه چیزی جزء شرم و زبونی نصیب مدافع حمله نظامی به ایران نکرده اند؟ ... آقای مهندس سحابی می فرمایند:" گنجی به راحتی از صحنه مبارزه ملی کنار رفت". و در تعلیل این مسأله فرموده اند که جوان بودن و فقدان تجربه های عمیق سیاسی ،بسیار زود باعث سرخوردگی من و کنار رفتن از صحنه مبارزه ملی شده است. مشکل من آن است که نمی دانم "صحنه مبارزه ملی" واجد چه معنایی است؟ و کنار رفتن از این صحنه چه معنایی دارد؟ برای این مدعا چند وجه را می توان در نظر گرفت. ... ب- هر مبارزه ای مبارزه ی ملی نیست :مدعا این است که ملاک های خاصی برای تمیز مبارزه ی ملی از دیگر اشکال مبارزه وجود دارد. در این صورت باید ملاک ها و معیارهای دقیق، و اجماعی، مبارزه ی ملی اعلام شود 

/ من: آقای گنجی، یعنی بازم ما باید شاهد یک دوره ی طولانیِ بحث باشیم، تا بعد از آن، اقدام عملی برای اتحاد انجام دهیم؟ / 

گنجی: تا روشن شود چه کسانی در این صحنه قرار دارند و چه کسانی خارج از این صحنه مشغول مبارزه هستند؟ به عنوان مثال: آیا ارتباط با دیگر دول فقط حق دولت خودکامه است یا جنبش دموکراتیک هم حق دارد با دیگر دول ارتباط داشته باشد؟آیا ارتباط جنبش دموکراتیک با پارلمان ها ، از آن نظر که نمایندگان مردم هستند، مجاز است یا نامجاز؟ 

/ من: اگر شک دارید، من شک ندارم: مجاز است / 

گنجی: آیا تماس با سازمان ملل مجاز است یا نامجاز؟ 

/ من: اگر شک دارید، من شک ندارم: مجاز است / 

گنجی: " آیا ارتباط با جامعه مدنی جهانی بخشی از مبارزه ی ملی است یا ارتباط با جامعه مدنی جهانی هم دعوت به مداخله خارجی محسوب می شود؟ "

/ من: اگر شک دارید، من شک ندارم: هم دعوت به مداخله است، و هم مطلوب است، مخصوصا اگر بتوانیم امکانات هم بگیریم / 

گنجی: " آیا استفاده ی از رسانه های خارجی بخشی از مبارزه ی ملی است یا عملی ضد ملی است؟ آیا با منابع مالی غربیان می توان رسانه هایی چون روز آن لاین و رادیو زمانه به راه انداخت؟" 

/من: اگر شک دارید، من شک ندارم: اپوزیسیون دمکرات، اگر در هدفش جدی باشد، به پول نیازمند است. و به کمک مالیِ غربیان نباید جواب منفی بدهد. حالا شما خودتون تکلیف اون 75 میلیون را دوباره معین کنید! / 

گنجی: " آیا گفت و گو با این رسانه ها مجاز است؟ آیا انتشار مقالات گردانندگان این رسانه ها در رسانه های داخلی مجاز است؟ آیا ان .جی . او های داخلی مجازند از کمک های مالی نهادهای مدنی بین المللی استفاده کنند؟ "

/ من: مجاز است. خود شما چرا سوال میکنید؟ نکند هنوز با این مساله مشکل دارید؟ عزیزم نترس! راحت بگو دریافت کمک مالی از نهادهای بین المللی خوب است. انتظار داری آقای صحابی چی جواب بده؟ بگه بد است که شما بگی چی؟ خوب همین الان بگو دیگه/ 

گنجی: "و ... در عصر جهانی شدن و کاهش قدرت دولت ملی مدرن، مفهوم "استقلال" و "ملی" را باید از نو به گونه ای باز تعریف کرد که با ساختارهای جدید جهانی سازگار افتد." 

/ من: آقای گنجی، باز هم یه دوره ی طولانیِ بحث و باز تعریف استقلال و ؟
من با بحث مخالف نیستم، ولی حرکت عملی برای اتحاد را
در ضمن همین بحث ها، مثل اینکه به فراموشی سپرده‌اید / 

گنجی: "... اما تعطیل کردن تمام اشکال فعالیت سیاسی ، و فروکاستن مبارزه به شرکت در انتخابات و انداختن یک برگ رأی در صندوق، راهگشای دموکراسی نیست. شاید منظور از "ترک کردن صحنه ی مبارزه ی ملی" ، تحریم انتخابات باشد. اگر شرکت در انتخابات و انداختن یک برگ بدون هزینه در صندوق رأی مصداق مبارزه ی ملی باشد، قطعاً تحریم انتخابات، که هزینه مند است ، یکی از اشکال مبارزه می باشد. بدینترتیب نمی توان تحریم کنندگان انتخابات را به ترک صحنه ی مبارزه ی ملی متهم کرد. ... اگر تا ابد درباره مفاهیم دموکراسی و آزادی و حقوق بشر سخن بگوئیم ، از دل این مفاهیم ، دموکراسی و آزادی و حقوق بشر بیرون نخواهد آمد. همانطور که برای رفع تشنگی و صاحبخانه شدن باید "کاری" کرد، برای گذار به دموکراسی هم باید "کاری" کرد. "

/ من: آقای گنجی، مگر شما قبول ندارید که برای گذار به دمکراسی، برکناری یا سرنگونی این رژیم، جزو واجبات است؟ این رژیم تمام نیروهای مسلح اش را برای سرکوب نهادهای دمکراتیک گذاشته است، و بسیار هم موفق بوده است! این تصور که اول باید نهادهای دمکراتیک در ایران شکوفا شوند و جامعه آماده ی دمکراسی شود؟! و بعد "گذار"، که احتمالا منظورتان انقلاب مخملی است، بسیار گمراه کننده است. البته این حرفها با حق شک کردن گفته شده است!! / 

گنجی: "در دهه ی ماقبل انقلاب، همه چیز به عمل و پراتیک فروکاسته می شد و نظر ورزی کاری بورژوایی خوانده و نفی می شد. مدتی است که هر گونه اقدام عملی نفی و فقط نظر ورزی و گفتن و نوشتن پیشیه ما شده است. "

/ من: آقای گنجی، شما اگر اهل عمل هستید، چه عملی بهتر از تلاش حول اتحاد و همزبانی ی ایرانیان؟ شما چه برنامه ی فراگیری سراغ دارید که بتواند اکثریت دمکراسیخواهان را متحد کند؟ /

گنجی: "اما اینک قرار است یک گام دیگر هم عقب نشینی صورت گیرد و سکوت ، مبارزه ملی نامیده شود. از جناب مهندس سحابی انتظار می رود که در این خصوص اعلام نظر و ارشاد فرمایند. ... برای این امر باید ابتدا نظر خود را درباره ی نظام سیاسی دقیقاً روشن نمائیم، برای اینکه از نظام های سیاسی متفاوت ، با روش های واحد نمی توان به دموکراسی گذار کرد." 

/ من: آقای گنجی، ما ایرانیها یاد گرفته ایم که دائم به بحث های تئوریک بپردازیم، و آخر سر هیچ نتیجه ای هم از آنها نگیریم. هیچ حکومت دیکتاتوری ای بدون به خیابان آمدن میلیونیِ مردم به خیابانها، از قدرت نخواهد افتاد. و یا هیچ اپوزیسیون اصلاح طلبی، بدون اتکا به قدرت نشان دادن مردم، که آنهم از طریق به خیابان آمدن میلیونی صورت میگیرد، به قدرت نخواهد رسید. آیا با این نتیجه گیری مخالفید؟ با تبلیغ و تشویق مردم به خیابان آمدن در [جمعه‌های] پنج‌شنبه‌های اول هر ماه ، بین ساعت 5 تا 7 بعد از ظهر، مخالفتی دارید؟ / 

گنجی: "راههای گذار از نظام های غیر دموکراتیک ( رژیم های توتالیتر و فاشیستی ، دیکتاتوریهای نظامی و نظام های سلطانی ) به نظام های دموکراتیک متفاوت است. از این جهت تعیین اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران مصداق کدام یک از نظام های غیر دموکرایتک است بسیار مهم است. در گام دوم باید دقیقاً روشن نمائیم که هدف ما چیست؟ ... در گام سوم ، پس از روشن شدن هدف و تعیین نوع حکومت حاضر ، نوبت شیوه های عملی گذار به هدف فرا می رسد ..."

حالا ما باید چقدر منتظر باشیم تا بحث خوش گامهای تئوریک اول و دوم
برداشته شود، تا گام سوم را برداریم؟ 
عزیزم، شما دارید من را مأیوس میکنید
نکند حرف آقای لدین از ترس شما از به زندانی جدید افتادن صحت دارد؟
من مخالف ترسیدن نیستم، ولی عزیزم
اگر در جائی از وجودت، این ترس است که باعث میشود
کار مهمی در خور نامتان، که بزرگتر باد! نکنید
اقلا به عنوان یک مسلمان مدرن، بگویید به چه قرآنی اعتقاد دارید
و اگر چنان قرآنی وجود ندارد، قرآنی را از دل آن قرآنِ به قولی تحریف شده
اراعه دهید تا مطابق با تعریفتان از خدایتان باشد!
البته سوء تفاهم نشه. من برای فعالیتهایتان در رساندن صدای آزادیخواهان ایرانی به جهانیان، بسیار ارزش قائلم، ولی شما میتوانید خیلی موثرتر عمل کنید. 

و دیگه نبینم ننه من غریبم بازی‌یه:

 " آی ای فرد بسیار دیندار
و خدا ترس و پرهیزکار
در این ماه مبارک رمضان
به من مسلمان
چرا تهمت خطرناک و غیر وطن دوستانه میزنید" 

راه بندازید! 

دوست‌دار شما
شاهین دلنشین


سرو ناز: آری اینچنین بود!


۱۳۸۶ مهر ۱۱, چهارشنبه

خالق افسانه


خالق افسانه

این ترانه را می‌شود بر روی این آهنگ خواند

Sezen AKSU - Zor Yıllar



خالق افسانه

اینقد مردم آزار نباش، بی وفا با یار نبا ش
فردا کی و کجا هستی، بوسه بگذار بر لباش
دستاتو بذار تو دستاش، شادی شو ببر به قصه ها ش
دوست نداری بشی خالق، خالق افسانه ها ش

خالق قصه ی شیرین توئی، دلی رو نمی کنه غمگین توئی
پذیرای عاشق شرمگین توئی تو، توئی توئی تو
خالق افسانه ی محبوب، عاشق روی تو هست محجوب
شدی توی قلبش خیلی محسوب تو، شدی شدی تو


اون که عشق و ریشه میشه، عشقش یه جور نمیشه
یه جا واسش پر سرور، یه جا پر غرور میشه
مهربونی هست سراش، چشمه آبی گواراش
لذت عشق ورزیدن، نوش جون باشه براش

خالق قصه ی شیرین توئی، دلی رو نمی کنه غمگین توئی
پذیرای عاشق شرمگین توئی تو، توئی توئی تو
خالق افسانه ی محبوب، تو دیگه نباش مثل او محجوب
نشون بده میشه تو قلبت محسوب تو، نشون بده تو


خیلی ها رُو تو گل بدون، گلی توی یه گلدون
ممکنه کرد خاری رُو، با یه محبت بدون
دست واسه دست نیاز، اگه شد رد نیانداز
حالا عاشق سینه چاک، یا سفره خالی انداز

خالق قصه ی شیرین توئی، دلی رو نمی کنه غمگین توئی
پذیرای عاشق شرمگین توئی تو، توئی توئی تو
خالق افسانه های ناب، باشی عشق او را دریاب
بدی بدی مثبت به او جواب تو، بدی جواب تو
بده جواب تو


شاهین
2004-2002