۱۳۸۵ خرداد ۲۴, چهارشنبه

ترانه «تـنـها نـمــان» بر روی «نمایش باید ادامه یابد» اثر کویین


تـنـها نـمــان

این ترانه، با یک کلمه اضافی! و حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش، از سایت
 www.taraane.com
 که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی از کوویین نوشته شوده است


اگر کنسرت اجرا میکنید
خوب چرا این ترانه را هم تمرین و اجرا نکنید؟

Queen: The Show Must Go On






تنها نمان

خواسته ی هر انسان ، احترام شایان
حق ِ حق چشیدن ، طعم فکر و بیان
این زمان ، چه حقی داریم از انسانیت تو میهنمان

این شاهان، "رهبران" ، تحتِ نامِ قرآن
میکنند تجاوز ، جنایت فراوان
سعی یشان ، توی تبدیلِ ایرانی به حیوانیست گوش به فرمان

شد وقتِ جمعمان
عشقم تنها نمان

دائمن پاره پاره میشه قلب من
دائمن غم و دردِ میاد میشه جلب من
اما طبل من خروشان

"دارم یاد میگیرم ، بیشتراز این باشم"
نه سر در گریبان ، نه زمین گیر باشم
عقده ی ، تو گلوم و میخوام بیارم بیرون که هست خفقان

دیکتاتور به هر نام ، یا که با هر مرام
دشمنِ انسانه، بارِ سنگین برام

(:دکلمه)
طلوع خورشید آزادی ، وحشت قلدران
انتخابی شدن عزا یا شادی ، حتا امنیت نداریم تو خانه مان
(پایان دکلمه)

شد وقتِ جمعمان
عشقم تنها نمان
دائمن پاره پاره میشه قلب من
دائمن غم و دردِ میاد میشه جلب من
اما طبل من خروشان

(:دکلمه)
دیگه دوران حکومتهای سلطانی و تک نفره رسیده به پایان
زنده باد حقوق بشر و دمکراسی پارلمانی برای مردم کشورمان
من میگم برای ابراز وجود و پیگیری حق و حقوقمان
وعده ی ما، (پنج)شنبه ی اول هر ماه
از ساعت 5، توی میادین وخیابانهای اصلی شهرمان
(پایان دکلمه)

ماهی یـــــــــــــــــــــــک بار تو میدان ،خیابان

شد وقتِ جمعمان
عشقم تنها نمان
توکه یه بودی داری
نبودی داری
بیا بیا

من با آوازم، یه نیازم، سری بر روی سینه ای گلستان
با من بمان، تو بمان، تو بمان
تـــــــــــــــــــــنها نمان


 شاهین دلنشین
 2001-2003


۱۳۸۵ خرداد ۲۲, دوشنبه

سفره‌ی عید



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت  www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد
با کمی دستکاری به این‌جا منتقل می‌شود. این ترانه بر روی آهنگی دوستداشتنی از
آقای محمدرضا علیقلی
که بعدها در انتها میاید نوشته شده، اما اول ببینید خودتون میتونید ملودی بسازید.



سفره‌ی عید

سفره‌ی عید امید سالی خوش میاره
سکه میگه نبودش حرص و جوش میاره

ماهی‌های سرخ زیبائی یه زندگی یه
بهترش و میخوای، خیلی دوندگی یه
لذت‌شو میخوای، نبود ِ بندگی یه
عزت‌شو میخوای، بال پرندگی یه

بگو وجودت چه قابل عرضه داره
سرخ ِ لبات چه گرما و چه مزه داره
زیبائی ِعشق و آزادی توی بهار بیشتر مزه داره مزه داره



سفره‌ی عید بشارت از جوان بهاره
سبزه‌ی نو تراوت ارمغان میاره

سیر و سرکه میگن درد و بلات به جونم
سمنو و سنجد میگن ضعف نگیر جونم
میگه سنبل عطرت بگیر، هم عطر تو جونم
واسه حقت جرأت بگیر، نگو ارزونم

بگو وجودت چه قابل عرضه داره
سرخ ِ لبات چه گرما و چه مزه داره
زیبائی ِعشق و آزادی توی بهار بیشتر مزه داره، مزه داره


(دکلمه)
میگن سرکه علامت صبر و سرپرستی یه
سنجد علامت عشق و سرمستی یه
سمنو ، یک هنر ِ آشپزی
بگو براش چه آش میخوای بپزی؟
سبزه ، نشانی از باروری
هرگز نشه به زور تو بار ببری
(پایان دکلمه)



شاهین
مارس 2003



۱۳۸۵ خرداد ۲۱, یکشنبه

تولدت مبارک


تولدت مبارک 

این ترانه، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت  www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی ترانه‌آهنگی  به نام «نازی ...» که سراینده‌اش نامعلوم است، نوشته شده.


Nazi hamdame man - vajiheh




تولدت موبارک

تو ای گل، داری ریشه تو جانم -- توی روح و روانم
بدرخش جواهرِ نهانم -- تو غنچه‌یه جوانم
سرافراز باشی قدِّ سرو ِ ناز -- به خود کنی فخر و ناز
غرور و می‌ریزی توی روانم -- همیشه مهربانم

 عزیزم لباس رقص به تن کن -- تو خندان
با رقصت تو شادی هِدیه به من کن -- دو چندان
شمعهای گذشته رُو خاموش کن -- نسوزان
سال نوُتو با چشمات تو روشن کن -- درخشان


تولدت مبارک، تولدت مبارک
وقتی حاضربه جواب، هستی برات مبارک
وقتی تو حرف حساب، بزنی باشه مبارک
وقتی روی تو حساب، بکنن برات مبارک


آینده به روت دراش چه بازه -- بگو هدف چه داری
موفّــــقیت راهش درازه -- نگو امید نداری
با شادی اون‌و بکن تو دنبال -- واسه جشن‌ها بزن بال
واسه سختی ببین چه چاره سازه -- چقدر اراده داری


 همیشه سوار اسب تو باشی -- بگم چابک‌سواری
همیشه حق‌تو گرفته باشی -- با خیلی پافشاری
چشات مثلِ عقاب‌ها اگه باشه -- به زیر چشم میاری
همه دوستی‌ها و دشمنی‌ها رُو -- سر ِجاشون میذاری


توَلّدت مبارک، تولدت مبارک
وقتی تو عاشق‌جو، عاشقِ هر گل‌بو
وقتی حقیقت‌جو، وقتی تو دانش‌جو
وقتی عدالت‌جو، بشی برات مبارک


عزیزم وقتی بزرگ میشی تو -- که سر بالا بیاری
نشه بشه تو سربه زیر بشی تو -- نشه رو کم بیاری
سرتو بیار بالا تو جانم -- بگو میخوام بدانم
تا از دنیا تو بی‌خبر نشی تو -- ازش سردربیاری


از اشتباه ترسی نداشته باشی -- اگه چاره ندیدی
با مشورت رفیق جونی باشی -- اگه داشتی تردیدی
پراز شر و شور و جستجوگر -- تاریکی دیدی اگر
بخوای خیلی چیزا رُو خونده باشی -- ببین چی یا نشنیدی


(دکلمه)

عزیزم لباس رقص به تن کن، تو خندان
با رقصت تو شادی هدیه به من کن، دو چندان
شمعهای گذشته رُو خاموش کن، نسوزان
سال نوُتو با چشمات تو روشن کن
درخشان، چه تابان، فروزان
اما یادت باشه دل کسی رو نسوزان

تولدت مبارک
ببخش اگه زمانی فهم و شعور نداشتم
درک درستی ازحا ل و روز تو نداشتم
رفتار بدی داشتم، تو رُو درنظر نداشتم
نفهمیدم نیازتو روی دوش بر نداشتم

تولدت مبارک
سالهات پراز مهر باشه
شادی و عشق رو صحنه هاش نقشی هزارچهر باشه
دست بدی توش نباشه، عدالت برقرار باشه
تو خم نشی، اسیر دست شرم نشی
کاری نکنی که بگی چرا کاری نکردی
به خودت نشه یه روز بگی سُرخیت رفته به زردی
کاری نکنی که به دوستات هم بگی من نبودم
بتونی بگی دیدید تو کار چه خوب بودم
بتونی بگی کار منه
غرورم از کار خودم مثل عقاب پر میزنه
 تولدت مبارک
اون روی ماهت و همیشه ببوسم

(پایان دکلمه)

 شاهین دلنشین
2001-2004




۱۳۸۵ خرداد ۲۰, شنبه

صیغه



این ترانه، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش، از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود. این ترانه بر روی آهنگی از وحید قاسمی که بعدها در انتها میاید نوشته شده، اما اول ببینید خودتون میتونید ملودی بسازید.

توضیحات: [علاوه بر مطالبی که در انتها می‌آید] در رسالات آمده است که زن و مرد میتوانند خودشان، خودشان را صیغه نمایند. در اروپا آمده!! است که از نظر دولت، معشوقه داشتن، ایرادی ندارد. و همیشه چه مردها و چه زنها اگر بخواهند و اگر زورشان برسد، معشوقاتی چند! بعهده! میگیرند. و نقل قولی از خودم: " از نظر من، دمکراسی ِ هلند یکی از پیشرفته ترین دمکراسی های دنیاست. علاوه بر داشتن ِ بسیاری از آزادیها و حقوق، از جمله حق سقط جنین و نداشتن مجازات اعدام، کسانی که مرضی بی علاج و تواَم با دردهای وحشتناک دارند، حق تزریق آمپول کشنده دارند. همجنس‌گرایان قانونن میتونن ازدواج کنن و تشکیل خانواده بدهند. حشیش کشیدن در آنجا جرم محسوب نمیشود. روسپیگری در آنجا شغلی قانونی همراه با پرداختِ مالیات است. تازه از همه مهمتر اینه که نمیدونن "صیغه" یعنی چی!! دخترا و پسرا در آنجا آزادند که دوست دختر و پسر بشن، بدون اینکه "ورد"ی بخانند. مردا و زنا در آنجا اگر بخواهند و جرئتش را داشته باشند، بدونِ اینکه "ورد"ی بخوانند به همسرانشان خیانت میکنند، و یا اگر، هم میخواهند و هم قدرتش را دارند، رابطه ی کناریشان را پنهان نمیکنند/ مثل اینکه تو ایران، هم مرد و هم زن، حق مساوی ِ صیغه کردن یا شدن داشته باشن/ و خیلی ها که تحمل دروغ و خیانت رو ندارن، یا توافقی به شکار زوجهای دیگر میروند!! و یا بدون قتل و جنایتِ قانونی! از هم جدا میشوند. در اونجا احدی حق دخالت در زندگی ِ زناشویی،سکسی ِ افراد رو نداره، ولی تو ایران چه قتلها و چه سنگسارها بر سر روابط جنسی صورت نمیگیره. در آنجا هر مردی، و تازه هر زنی که کمبودش را، هَوس‌ش را و پولش را دارد، بدون اینکه "ورد"ی بخواند، نرخش را میپردازد و شما خانم ... مطمئن باش که اگر در شرایط "تن فروشان" قرار میگرفتی، وقتی دیگه چاره ای نداشتی، خودت هم تن فروش میشدی / مگر اینکه جرأت خود کشی داشتی و یا اینکه چند نفر را میکشتی تا کشته شوی/ و دوست داشتی که نرخش را بدون چک و چانه و کتک، بپردازند. با ممنوع کردن روسپیگری، بیشتر، شرایط کتک فراهم میشود. و .../من این ترانه را نوشته ام/ تا اونایی که مجبور بودند که "ورد"ی بخوانند، خود بخوانند و یا ادعا کنند که خوانده اند. و تازه خیلی ها باید برای بدست آوردنِ حق طبیعیِ! "ورد"خوانی، مبارزه کنند"! به من بگویید که یک جوان مسلمان 16، 17 ساله، چه جوری نه دینشو کنار میذاره و نه دوست دختر بازی اش را؟


صیغه

[داد میزنم، داد میزنم، دیگه دیگه دیگه جا نمیزنم
عاشق میشم، جار میزنم
حرف عشق همه جا میزنم

عشق بازی یم طبیعیه، به منکرش برپا میزنم
ناراحتی، صیغه که هست
خود رو پابند جا میزنم]

یادتون میاد جوونی، چقد عاشق میشدیم
چقد لیلی، چقد مجنون، عشق و لایق میشدیم
تقصیر چی بود، تقصیر ِ ، هورمونی به نام عشق بود
در ِ دروازه ی عشق‌و، به روی ما میگشود

جدی میگم دانشمندا، همچی کشفی کرده اند
جدی میگم دانشمندا، همچی کشفی کرده اند
تو جوونــــــــــا، خیلی پیدا کرده اند

[داد میزنم، داد میزنم، دیگه دیگه دیگه جا نمیزنم
عاشق میشم، جار میزنم
حرف عشق همه جا میزنم

عشق بازی یم طبیعیه، به منکرش برپا میزنم
ناراحتی، صیغه که هست
خود رو پابند جا میزنم]

هورمون عشق تو جوونا، چه زیاد میشه پیدا
یه جوونو پخِش بکنی، میشه عاشق و شیدا
حالا اگه پسر باشه، کم میشه زنجیر به پا
مورد سووال و جواب نمیشه خیلی بی جا

چون که پرده ای نداره، یه موقع پاره بشه
چون که پرده ای نداره، یه موقع پاره بشه
واسه همین، بگرد عزیزم هر جا

(دکلمه)
دیگه اون زمان که دختر و پسر ندیده و نشناخته ازدواج میکردن، گذشته.
شناخت آدما و امکان مقایسه و انتخاب هم، تو رابطه با آدمای مختلف به وجود میاد.
دیگه نمیخوایم دست روی دست بذاریم، صیغه میشیم هرچند قبول نداریم.
رسم میکنیم قبولِ عشق بازی رو. با صیغه ما میبندیم، دهانِ ناراضی رو

خوب حالا بیاین همدیگه رو سیقه کنیم. بعد از اینکه مدت از یک ساعت به بالا و مهریه رو معلوم کردید،

زن به مرد میگه:

زَوِّجتُکَ نفسی فِلمُدَّتِل معلومَ
اَلا مَهر ِه اَل معلومَه

و مرد به زن میگه:

قَبِلتُ

(حاشیه: شاید برعکس، پس نتیجه میگیریم که برای نبودن شک، جاها عوض بشه)

خوب حالا زن و شوهر موقت هستید

(پایان دکلمه)

نگرانی تون شاید که، پرده ی بکارت باشه
عروس نشه دخترتون، مایۀ خجالت باشه
ولی وقتی بینِ جوونا، صیغه رسم، عادت باشه
کسی باکره نمیمونه، عقلت شهادت باشه
(حاشیه: یعنی کلاتو قاضی کن!)
ما میخوایم رسم موجود و براندازیم، خراب کنیم
واسه عشق بازیِ زن و مرد، مساوی یو جواب کنیم
بکارتـــــو، یه شرط بی حساب کنیم

(دکلمه)
تا حالا شده از مردا موقع ِ ازدواج، بپرسن از باکرگی شون؟
اینکه بعضی مردا با زنائی که باکره نیستن، ازدواج میکنن و نذار جزو حماقتشون
الان هم داره رسم میشه که دخترا قبل از ازدواج میرن دکتر و میدوزن پرده شون
حالا اگه هیچ کسی باکره نباشه
ازدواج کردن ور نمی افته توشون
(پایان دکلمه)


شاهین دلنشین
2003






این نوشته را گذاشتم این‌جا تا بعدن بهش بپردازم

چگونه فعل صيغه را صرف می‌کنيم

ارسال توسط:  تاریخ ارسال: آوریل 24, 2014 در: ادیاناسلامایران
چگونه فعل صيغه را صرف می‌کنيم
ارسال توسط: مدیر تاریخ ارسال: آوریل 24, 2014 در: ادیان, اسلام, ایران | دیدگاه : 0
چگونه فعل صيغه را صرف می‌کنيم
بسياری تا اسم صيغه می‌آيد، ياد شهرها و اماکن زيارتی چون مشهد، قم، شاه‌عبدالعظيم يا گورستان‌ها می‌افتند. کليشه ذهنی رايج، عاقله مردی پولدار و هوسران است که از لعبتی فقير کام می‌گيرد و نانی و پولی در دستش می‌گذارد.

ازدواج دايم و ازدواج موقت قراردادهايی شرعی در تنظيم مناسبات زن و مرد هستند، اما صيغه در فرهنگ و عرف عمومی نوعی خودفروشی به حساب می‌آيد و کراهت دارد. هرچند مبنای ازدواج دايم نيز مناسبات جنسی شرعی و توليد مثل است، اما “متعه” عموما به دليل کانونی بودن مسئله “سکس” مذمت می‌شود.

صيغه را يک کلاه شرعی نيز برای پوشش روابط آزاد می‌خوانند. آيا اين کلاه می‌تواند در جامعه‌‌ای با استانداردهای دوگانه اخلاقی، نقش يک حفاظ را ايفا کند و سپری دفاعی در برابر نظارت‌های حکومتی و فشارهای فرهنگی باشد؟

آيا می‌توان مدعی شد که قشرها و گروه‌هايی در جامعه، از اين منافذ شرعی يا عرفی استفاده بهينه می‌کنند تا حاشيه امنی در زندگی خصوصی و خلوت خود داشته باشند؟

آيا اين امر مذموم می‌تواند از نظر کاربردی وارونه شود و تصوير صيد و صياد، خريدار و فروشنده، مناسبات نابرابر و جلوه سنتی و مذهبی آن را مخدوش کند؟

پای صحبت سه زن و يک مرد جوان می‌نشينيم که سکولار، جوان و تحصيلکرده هستند. هيچيک از آنها پيوندی با اتوريته مذهب ندارند و ورود چنين قيدی به زوايای زندگی عاشقانه و جنسی خود را رد می‌کنند اما هر چهار نفر تجربه صيغه کردن و صيغه شدن را دارند. چرا؟

صيغه اول شخص مفرد

● من و يارم همخانه شده بوديم و صاحبخانه از ما مدرک ازدواج می‌خواست. ما هم ۲۰۰ هزار تومن داديم و يکی ما را توی ماشين صيغه کرد و مشکل‌ صاحبخانه حل شد! چندی بعد دستگير شديم و تازه صيغه‌نامه توی زندان اوين برای من خيلی فايده داشت. فکر می‌کردند که متاهلم و بازجوها به من احترام می‌گذاشتند.علتش هم اين بود که وقتی همه خانه را گشتند، صيغه‌نامه هم بود و خيال‌شان راحت شد که ما با هم رابطه مشروع داريم!‬‬

● جوان‌ها در خفقان جامعه ايران برای داشتن روابط جنسی وعاشقانه امن مجبور می‌شوند صيغه کنند. اکثر جوان‌های هنرمند و آزاد از اين حربه استفاده می‌کنند تا راحت باشند. بحث سوءاستفاده و اين چيزها مطرح نيست. اين فقط يک فرم است برای زندگی در جامعه‌ای که اين را می‌پذيرد و کاری به کارت ندارد.

● خيلی از دوستان من برای اين‌که بروند سفر و در يک هتل بتوانند جا بگيرند، صيغه کرده‌اند. به اين ترتيب، برای مسافرت و با هم بودن و لذت بردن از زندگی، از شر نيروی انتظامی و بسيج راحت بودند.

● می‌خواستم به عنوان يک دختر جوان، آزادانه روابط جنسی داشته باشم، ولی فرهنگ مردسالار اين اجازه را به من نمی‌داد. حتی با يک خانواده غيرمذهبی و سکولار، برای اين آزادی محدوديت‌‌های جدی داشتم. گاهی فکر می‌کنم حتی دوستان مذهبی من فضاهای بازتری برای تجربه جنسی داشتند تا ما که هميشه تحت کنترل نهاد خانواده بوديم و خانواده هسته‌ای مدرن مثل شير بالای سرمان ايستاده بود و تاديب‌مان می‌کرد. باز دوستان مذهبی ما می‌توانستند جيم شوند و بروند هيئتی، دسته‌ای، مسجدی، روضه‌ای و جاهايی که بتوانند نيمچه روابط جنسی ‌داشته باشند. برای آنها اين روابط، چه با همجنس و چه با دگرجنس؛ فراهم‌تر بود.

● من دو بار از روی ناچاری صيغه شدم. يک بار زمانی که در شانزده سالگی نامزد شده بودم و خانواده‌ها می‌خواستند همه چيز موجه باشد. در نتيجه يک صيغه محرميت خواندند که رفت و آمد آزاد باشد و کسی چيزی نگويد. من آن موقع اصلا نفهميدم کی و کجا صيغه شدم! فقط پدرم اعلام کرد که خوانده شده؛ راحت باشيد! بعد از ازدواج و طلاقم هم با دوست پسرم می‌خواستم بروم سفر و چون نمی‌شد بدون مدرک شرعی هتل بگيريم، مجبور شديم برويم صيغه‌نامه بگيريم. ما خنده‌مان گرفته بود و محضردار هم خودش می‌خنديد و می‌گفت از اين موارد زياد داريم!

● من چند مرتبه دوست دخترهايم را صيغه کردم! اکثر آدم‌های نظير من از قشر متوسط و شهری از روی اجبار صيغه می‌کنند تا مبادا گير منکرات بيفتند. اما يک تناقضی هم در ماجرا هست. پليس يا مدير هتل به شما گير نمی‌‌دهد اما به خانم همراهت غيرمستقيم به چشم يک هرزه نگاه می‌کند. يعنی اگر صيغه نکنی مشکل پيدا می‌کنی، اگر بکنی قضاوت می‌شوی…

Akhond1

صيغه سوم شخص جمع

هر چهار نفر می‌‌گويند که ماجرای صيغه کردن و صيغه شدن را از خانواده‌ خود پنهان کرده‌اند. خانواده‌ها با رابطه آزاد مخالفتی نداشته‌اند اما صيغه را نوعی سرشکستگی فرهنگی تلقی می‌کرده‌اند. پرسش‌شوندگان اين را هم اضافه می‌کنند که مردم و جامعه برخوردی دوگانه با صيغه دارند؛ پس می‌زنند و پيش می‌کشند.

● خانواده من فکر می‌کرد که من با دوست پسرم زندگی می‌کنم، اما ماجرای صيغه شدن را پس از زندانی شدن ما فهميدند و شوکه شدند. اما اين صيغه‌نامه خيلی به درد ما خورد: هم در مورد صاحبخانه، هم در مورد زندان، هم برای دوران انتظار در ترکيه و هم توی اروپا برای اثبات پارتنر بودن‌مان. يعنی با اينکه صيغه يکساله بود، چند سال برای ما کارکرد داشت. يک چيز جالب اين که عاقد ما با اين که توی ماشين صيغه ما را خواند و ۲۰۰ هزار تومان گرفت که برای هفت سال پيش خيلی زياد بود، آخرش به من گفت حتما هرچه زودتر عقد دايمی کنم.

● صيغه در جامعه ايران برای بستن دهان آدم‌هاست. چه خانواده، چه پليس، چه صاحبخانه و غيره. از طرف ديگر، پسرها اگر بفهمند که دوست دخترشان قبلا دوست پسرهای زيادی داشته، مشکلی ندارند اما اگر بدانند او صيغه کسی بوده ناراحت می‌شوند.اگر پنجاه مرتبه با پنجاه تا پسر خوابيده باشی ايراد ندارد اما اگر پنج بار صيغه شده باشی، رسوايی است. خانواده من اصلا مخالفتی نداشت که با دوست پسرم سفر بروم اما دوست نداشت که صيغه او باشم چون می‌ترسيدند که مردم حرف در بياورند.

● مشکلی که سکولار و مذهبی با ذات صيغه دارند اين است که دو نفر آدم به قصد تمتع جنسی با هم رابطه جنسی دارند. اين بر خلاف ساختار مقدس خانواده هسته‌ای مدرن است. در خانواده هسته‌ای مدرن شما يک زن و يک مرد و چند بچه هستيد و قرار است در خانه‌ای مستقل تا آخر عمر با هم سر کنيد. اين ساختار مقدس نمی‌پذيرد که افراد آزادانه روابط جنسی داشته باشند و خانواده مقدس هم نباشند و قصد تشکيل خانواده مقدس هم نداشته باشند. دليل کراهت صيغه، وجه جنسی و ذات لذت‌جويانه آن است. زن اگر موجود جنسی باشد، دنبال لذت جنسی باشد و با عامليت خودش به دنبال رابطه جنسی باشد و برود صيغه شود، تمام اين معادله مردسالارانه و زن‌ستيزانه به هم می‌خورد.

● در مقطع سنی هجده نوزده سالگی، ذهنيت‌ام در مورد زنی که صيغه می‌شود اين بود که خراب و هرزه است و دارد به اسم صيغه توجيه می‌کند. وقتی خودم به عنوان يک مرد جوان اين طور بودم، نمی‌توانم انتظار داشته باشم که اکثر جامعه تصور مثبتی نسبت به موضوع داشته باشد. الان افکار عمومی و طبقه متوسط شهری، رابطه دوست پسر و دختر را راحت‌تر قبول می‌کند تا صيغه را. در شهرستان‌ها و شهرهای مذهبی و نزد کسانی که درگيری روشنفکری و فرهنگی با موضوع ندارند، اين موضوع راحت‌تر پذيرفته شده است.

صيغه اول شخص جمع

صيغه را يک راه‌کار شرعی برای دور زدن محدوديت‌ها می‌خوانند اما يک فرد سکولار چطور می‌تواند با اين ابزار کنار بيايد و فرهنگی را بازتوليد کند که سنخيتی با آن ندارد؟

● اگر فرهنگ عمومی مذهبی مملکت ايران و جمهوری اسلامی ايران در کار نبود، آدم صيغه را می‌خواست چه کار؟ فرد سکولار و حتی فردی که مثلا به شکلی پيشرو مومن است و مذهبی نيست، نيازی ندارد برود به کل ساختار سياسی، مذهبی، اجتماعی اعلام کند که با کسی دارد به قصد تمتع جماع می‌کند. خودمانی بگوييم قصد اگر تمتع يا‌‌ همان طلب لذت باشد (که خود اين کلمه متعه يا صيغه از تمتع می‌آيد)، آدم می‌رود حالش را می‌برد و به کسی هم لازم نيست اعلام کند.

● صيغه در برخی روابط به نفع مردهاست، چون زن در رابطه به ماجرا کارکردی نگاه نمی‌کند. ولی اگر هر دو طرف به صيغه به عنوان ابزاری نگاه کنند که رابطه را راحت‌تر کند، به ضرر هيچ کدام نيست و خيلی هم خوب است. هيچ دليلی وجود ندارد که برای مرزبندی با يک قاعده پوسيده و ايدئولوژيک، خودمان را دو دستی به کام پليس و نيروی انتظامی و کميته بيندازيم.

● با صيغه يا متعه کنار آمدن مثل اين می‌ماند که با ازدواج رسمی و محضری و نهاد مقدس خانواده در چارچوب مذهبی آن کنار بياييد. من هرگز با هيچکدام از اين نهاد‌ها کنار نيامدم چون اين نهاد‌ها در ذات خود می‌توانند بسيار زن‌ستيز و پدرسالارانه عمل کنند. من با صيغه از دريچه يک نگاه پراگماتيست کنار آمدم که اين يک راه حلی است برای زندگی کمی بی‌دردسر‌تر در چارچوب قوانين حکومتی اسلامی و شيعه. يعنی گفتم حالا که سرنوشت‌مان اين است، لااقل برای داشتن روابط جنسی آزادانه‌تر، دنبال راه‌های رهايی‌بخش وسط همين قوانين اسلام شيعه بگرديم.

● شايد بتوان گفت در جامعه فرهنگی و عرفی ايران، ملت همه تناقض‌ها را در يک ليوان می‌ريزند و هر کدام نوشابه‌ای به سليقه و ذائقه فردی از آن می‌سازند. اين هم يک نوع هوشمندی است که هزينه‌های زندگی آزاد در جوار يک حاکميت غيرآزاد را از جيب ايدئولوژی‌های همان حکومت پرداخت کنيم.

دویچه وله ـ مهیندخت مصباح

آیت‌الله فاضل: اگر در اسلام ازدواج موقت نبود، این دین ناقص بود. ( صیغه ـ تن فروشی زنان با حکم شرع)
تهران: صیغه ساعتی 100 هزار تومان!



۱۳۸۵ خرداد ۱۸, پنجشنبه

روسری



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی هندی با صدای خواننده‌گان افسانه ای هندوستان
لاتا مَنگِش‌کار و محمد رفی نوشته شده


Dil ka na karna aitbar koi - Mohd Rafi , Lata Mangeshkar





روسری

زن ِ زیبا مثل جواهر برق میزنه
پس بگید روبندی تا فرق بزنه
وگرنه چرا باید با توسری او روسری روی فرق بزنه
روی زیبا آخه روی دست مو میزنه
اشعه هاش طلسم به هر سو میزنه

تو بهشت به زنا ، مرد رو وعده میدید
با همین وعده تون ، میکنید تا یید
زن هم کشش داره به ، مردی که زیبا دید ، مردی که زیبا دید

پس بگید مردا ریش همشون بذارن
عمامه باید رو سرشون بذارن
مثل مانتوی زنا اونا قبا باید روی دوششون بذارن
چرا زنا بار ِ زور شونه شون بذارن
چرا سرپوش به زیبا گونه شون بذارن

زیبائی گلی میمونه ، رو رُو باز میکنه
یه عطر یاس میمونه ، نفس و خوش ساز میکنه
روسری یه اجباری ، در ِ زندان باز میکنه ، واسه زن جا باز میکنه

عیسی به دین خود، موسی به دینش
هرکسی داره برای خود بینش
چرا روی سین سه نقطه میذارید ، سین و میکنید مثل شینش
سر آزاده رو براش شر میکنید
خواهان سرور و شرور میکنید

واسه هردم رشوه خوری ، تشنه یه همیشه اید
واسه مردم چه فوری ، زورگوئی رو پیشه اید
به نام دین و مذهب ، هستی ی مردم و مثل تیشه اید

یا مثل طالبان بزنید به ریشه
یا برو گم بشو ای دغل پیشه
شطرنج و حروم کردید
حالا میذارید همه جا هروقت بازی شه
آهنگ رقص و میذارید پخش بشه
روسپی بیشتر از قدیم پیدا میشه


شاهین
2003-2001



۱۳۸۵ خرداد ۱۶, سه‌شنبه

نه لاس، نه التماس



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی از Zezen Aksu که بعدها در انتها میاید نوشته شده



نه لاس، نه التماس

اینارو با زدن ِلاس ، نمیشه برکنار کرد
آزادی با التماس ، نمیشه برقرار کرد
چه جور میشه دیکتاتور و مجبورش به فرار کرد
جز جمع شدن میلیونی ، بگو میشه چه کار کرد

اگه حرف بزنیم ، ما رو تهدید میکنن
ما رو زندان میکنن
ما رو تعطیل میکنن
وقت این/شده که/ جنبشی همه گیر ترتیب بدیم
بوسه/روی لبای/ همرَهِ خوب و خوش ترکیب!! بدیم

هِی
دیکتاتور و ، میکنیم سرنگونش
قبرستونش ، میفرستیم ، قبرستونش
محاکمه ش ، میکنیم ، محاکمه ش
تو زندونش ، میفرستیم ، تو زندونش

آزادی رو ، میاریم تو میدونش
عاشقی رو ، میکنیم فراوونش
دمکراسی ، ما میشیم چه قدر دونش
هرچی گل ِ ، ما میشیم یه گلدونش

اگه میخوای که جمع بشیم ، باید قرار بذاریم
یه پیشنهاد ِخوب که شد ، اون و کنار نذاریم
جمعۀ اول ِهر ماه ، عصرش بگو چطوره
فقط بگیم و بخندیم ، بشکن زدن ، چطوره

اگه تو خیابون ، بریم دونه دونه مون
کم کم میشیم فراوون
کم کم میشیم یه میلیون
وقتی میلیونی شدیم، قدرت عظیمی تشکیل میدیم
وقت ِاین شده که دولتی در تبعید تشکیل بدیم

هِی
دیکتاتور و ، میکنیم سرنگونش
قبرستونش ، میفرستیم ، قبرستونش
محاکمه ش ، میکنیم ، محاکمه ش
تو زندونش ، میفرستیم ، تو زندونش

(دکلمه)
میخوای خفه نباشی ، سعی نکن خفه ام کنی
میخوای آدم حساب شی ، سعی نکن حیوونم کنی
میخوای قدرت حساب شی ، سعی نکن بی قدرتم کنی
میخوای عاشق حساب شی ، با عاشقا بشینی پاشی
باید رسم ناز و نازکشیدن رو بلد باشی
و عشقتو برای یار خوب کنی نقاشی
(پایان دکلمه)

هِی
دیکتاتور و ، میکنیم سرنگونش
قبرستونش ، میفرستیم ، قبرستونش
محاکمه ش ، میکنیم ، محاکمه ش
تو زندونش ، میفرستیم ، تو زندونش

آزادی رو ، میاریم تو میدونش
عاشقی رو ، میکنیم فراوونش
دمکراسی ، ما میشیم چه قدر دونش
هرچی گل ِ ، ما میشیم یه گلدونش

دیکتاتور و ، میکنیم سرنگونش
قبرستونش ، میفرستیم ، قبرستونش
محاکمه ش ، میکنیم ، محاکمه ش
تو زندونش ، میفرستیم ، تو زندونش


شاهین
2004- 2006


نگاه ِ یار



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
 از سایت  www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
 این ترانه بر روی آهنگی (راهنما) از لاتا منگش‌کار نوشته شده


PEE KE CHALE - LATA MANGESHKAR - FILM PAKEEZAH



نگاه ِ یار

یارم نگاش ، حرف ِ ناگفته هاش ، جام ِشرابه
جام ِشرابه نگه یار من
غنچه لباش ، سرخ و آبی لباش ، انگاری تو خوابه
می بینم باز میشن از خندۀ من

مست ِنگاهم مبادا ، لذت و خوشیهامو شما
از من بگیرین , از من نگیرین
خوب میدونم خود ِشما ، از برق خیلی از چشمها
که شده بارها
توی روح و توی تن لرزه بگیرین

وای ، برق ِچشاش ، چشم ِچون آهو اش
مثل شهاب ِکه آتیش میزنه جیگر ِمن

(دکلمه)
ما وقتی عاشق بشیم
اونوقت به هم شادی میدیم ، همدیگه رو ناز میکنیم
اگه یکی مون رفت توی اخم ، اخم اون و باز میکنیم
راه سخت زندگی یو ، با لذت ما باز میکنیم
از همدیگه یاد میگیریم ، با کیا دم ساز نکنیم

دست توی دست ِمن بذار ، خواستنمو تاراج نذار
اختیار و آزادی تو ، هیچ کدومو حراج نذار
(پایان دکلمه)

نشی به عادت تو راضی که میبازی ، هیچ نداره فایده برایت
این راه و رسم ِعهد ماضی ، ای ناراضی ، چه شده بند به دست و پا یت
حقت و راحت جلو پات هدیه نمیدن
نه رضایت ، نه جرأت یه شکایت ، خوشی تو میگیرن چه راحت

وای شهد لباش ، زلال ِقطره هاش
جادوئی آب ِ که زندگی میده به تن من

هستی یه همدم ، هوای تازه ، نفس هم ، با وجودت ندارم غم
میکنی هر دم ، با نگات مثل یه بَرد(ه ا)م ، گرم بکن بستر سردم

سر به زمین نمیذارم ، ای گل زیبا ای بهارم
اگه تو روزی نخندی ، به نگاه و به اَدا و به اشار(ه ا)م

وای یارم نگاش ، اون افسون ِچشاش ، جام شرابه ِ
جام شرابه نگه یار من
اون بوسه هاش ، چه خوبه اشتهاش ، شور ِ حیات ِ
شور حیاته که جاری میشه در، این رگ ِمن
عزیز من , عزیز من


شاهین
2003



نمیتونی کاری کنی؟



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
 از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی از کویین نوشته شده



Queen - Headlong




نمی‌تونی کاری کنی!؟

صبرت اومد به سر ، از شاهِ خودسر
تاج و نابود نکردی ، شد فقیه تاج به سر
شد قدرتِ بالا سر ، افتادی دردسر و
نمی‌تونی اصلن براش کاری کنی
نمی‌تونی نه نه ، نمی‌تونی نه ، براش کاری کنی

خوشگل، عزیز ، تا بوسه‌ای بر لب ندی ، برخود جفا کاری کنی

عادت داری همیشه ، یکی برتر باشه
اختیار حکومت ، دست رهبر باشه
توی تصمیم‌گیری‌ها ، از همه سر باشه و
حالا دیگه عُمرَن باید زاری کنی

خوشگل، عزیز ، تا بوسه‌ای بر لب ندی ، گویم خودآزاری کنی

منظورم با تو نیست ، با کرو کوراست
فرق دیکتاتور با دمکرات تو کجاست؟
تقصیر اصلا ً با تو نیست ، با فریب خوراست
قدرت میدن به یک نفر ، دمکراسی کشکه یا ماست؟

(دکلمه)
قدرتی بالای دست پارلمان نباید باشه تو کشورمان
وگرنه هرخری ممکنه بیاد و چوب کنه تو خشتکمان
(پایان دکلمه)

شاه و ولی دیدی ، قلدری چشیدی
کِی قدرت تغییر حکومت و به خود میدی؟

خوشگل،عزیز ، تا بوسه ای بر لب ندی ، حسرت به خود میدی

دنبالش رفتی با سر ، بدون تردید
کلاه میخواستی برسر ، برات خرید
عمامه ای بالاسر ، عقل تو دزدید و
نمی تونی اصلا ً براش کاری کنی
نه تو براش نمی‌تونی نمی‌تونی نمی‌تونی کاری کنی

منضورم با تو نیست ، با گول خوراست
آیت الله گفته حرفش، حرفِ خداست
تقصیر اصلن با تو نیست، با نفهماست
قدرت به نام دین، آیین، زوری بر سر آدماست

(دکلمه)
جمهوریِ اسلامی؟! روحانی هم زندانی؟!
یا مافیای قدرت؟ مسلمونن چنین درندگانی؟
(پایان دکلمه)

کُلاتو قاضی کن ، هر دین هزار تفسیره
قدرت‌.طلب راحت‌تره به نام دین، بی‌دین و بادین بکُشه، هرکی که گفت اسیره

خوشگل، عزیز، تا بوسه ای بر لب ندی، چهرت عبوس چه تیره!

داد وعده و وعید ، راه باز کردی براش
عکسش تو ماه شد پدید ، سینه زدی براش
گفت به من قدرت بدید ، هدیه کردی به پاش و
تا کِی می خوای از این غلَت‌کاری کنی؟
آیا براش ، آیا براش ، آیا براش نمی تونی کاری کنی؟
جواب بده!

خوشگل، عزیز ، تا بوسه ای بر لب ندی ، برخود جفا کاری کنی


شاهین
2002 - 2006




۱۳۸۵ خرداد ۱۵, دوشنبه

عزیز


عزیز

این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی از Sezen Aksu  خاننده‌یه ترک نوشته شده


 1989 -  Sezen Aksu - Gamsız




عزیز

یک گل زنم به موی تو، جواب دوسم داری
هر چقد ببوسمت، کم از بوسم میاری
خنده‌م واشه به روی تو، وا میشه که انگاری
برات گل بهاری، ببویم تا جا داری

میدونم تو دلت، جا دارم فراوون
میدونی خاطرت، گرونه نه ارزون
عاشقام هزار هزار، انتظار تو داری
عاشقی پر افتخار، تو به دست میاری

وقتی میام به پیشت، آغوش گرم و باز بکن
منو تو شریک، لبخندی دلنواز بکن
پارۀ جیگرت، اومد که دور و برت
بوسه ای بر لبش، بگذار و اونو ناز بکن

هر جای این دنیا برم، تو قلبم خانه داری
هر چقد ببینمت، باز منو کم میاری
تو رو بگیرم در برم، چه شور و عشقی داری
حرفای ناز دلنواز، هیچ وقتی کم نداری

مهر تو هرکی دید، عاشق تو میشه
کنار عاشقات، باشی تو همیشه
ولی این خوشگلت، خیلی پر گرفته
قدرت و آزادی، زیر سر گرفته

نیاد اون روزی، که من ازت دور باشم
جواب مهر تو، مثل گربه کور باشم
تو میخوای میدونم، خندان و پرشور باشم
شاهد حق کشی، و حرف زور نباشم

وقتی میام به پیشت، آغوش گرم و باز بکن
منو تو شریک، لبخندی دلنواز بکن
پارۀ جیگرت، اومد که دور و برت
بوسه ای بر لبش، بگذار و اونو ناز بکن



شاهین
2002 - 2006




۱۳۸۵ خرداد ۱۴, یکشنبه

الف‌با



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت  www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
اگر آهنگساز و خواننده هستید، بسازید و بخوانید. مرسی‌!


توضیحات: زبان وسیله ی رساندن افکار از طریق اصوات است و خط وسیله ی نمایش این صداهاست. زبان ناقص افکار را به درستی نمیتواند انتقال دهد و خط ناقص، اصوات را نمیتواند به خوبی در ذهن تداعی کند. دیگر مهم نیست که اسم این خط فارسی یا عربی یا سامی یا فنیقی یا هند و اروپائی باشد. برای ما که از اول به خواندن خط فارسی یا ... عادت کرده ایم خیلی مشکل خواهد بود که زبان فارسی ِ مکتوب را با حروف لاتین بخوانیم و اگر یک متن را با هر دو حروف فارسی و لاتین جلویمان بگذارند، صد در صد فارسی ِ آن را میخوانیم، مگر اینکه تلفظ کلمه ای را ندانیم و به متن لاتین مراجعه کنیم. ولی من مطمعن هستم که اگر در مدارس از اول به دانش آموزان هم به فارسی و هم به لاتین، نوشتن را یاد بدهیم، آنها خواندن و نوشتن با حروف لاتین را زودتر یاد گرفته و آن را انتخاب خواهند کرد. چرا شرایط انتخاب 
را برای آنها فراهم نکنیم؟!

و ترانه ای در این مورد:


الف‌با

"ز" رو بخون : ز، ز
ظین رو بخون : ز، ز
ذال رو بخون : ز، ز
ظات رو بخون : ز، ز
این آخه چه مرضه ، این آخه چه مرضه
یه دونش فقط می ارزه
یه صات بذار، "ث" ی سه نقطه تو بذار، یه سین بذار
همشو بخون : س س ، همشو بخون : س س
یه دونش برامون بسه

به جای ت یه طین بذار، به جای قاف یه غین بذار
واسه حروف صدا دار اصلن تو نیا ارزش نذار
"آ " بی کلاه چه با کلاه رو " آ " بخون

"بِ " بنویس و " بُ " بخون ، مثل " بِ " یِ بزرگی
به پول، به سن، به هیکل دراز نیست
" گِ " بنویس و " گُ " بخون ، مثل توی " تُو گرگی "
که بخت و عمر تو دیگه دراز نیست

بالاخره مینویسیم ، بلعَخَره میخونیمش
هر کی که اشتباه نوشت بیسواده، از خودمون میرونیمش
بالاخره تو بگو به من اونی که نشست بالا خره؟!
یا اینکه جزو آدما میدونیمش؟!

قِصه رو میشه قُصه خوند اگه یه " اُ " بذاری
غُصه رو میشه غِصه خوند اگه یه " ا ِ " بذاری
اما هزار سالِ پیش ، واسمون تصمیم گرفتن

غصه رو با غین ، قصه رو با قاف
"ح ِ " ی ِ جیمی ، وسط لاحاف
غلغل و با غین ، قلدر و با قاف
"هِ " ی ِ دو چشم ، اولِ هاف هاف

"ز" رو بخون ز، ز
ظین رو بخون ز، ز
ذال رو بخون ز، ز
ظات رو بخون ز، ز
این آخه چه مرضه، این آخه چه مرضه
یه دونش فقط می ارزه
یه صات بذار، "ث"ی سه نقطه تو بذار، یه سین بذار
همشو بخون س س ، همشو بخون س س
یه دونش برامون بسه

اما حرف صدا دار ، اسمش و اصلن نیار
نه اَ بذار، نه اُ بذار، نه اِ بذار اِ اِ اِ
اَ اِ اُ مون فسقلی ِ ، تو حاشیه ست
مثل حرف بی صدا ، جا تو وسط نداره
طبیعیه کسی براش اصلن ارزش نذاره

"واوُ " یه بار " اُ " میخونیم ، مثل ِ واو ِ خوشگلاش
بوسه بذار به لبهاش
"واوُ " یه بار " او " میخونیم ، مثل ِ واو ِ روباه آش
بگیر بگیر تو دزداش
"واوُ " یه بار " و ِ " میخونیم ، ور نزن!
"واوُ " یه بار " وَ " میخونیم ، و اما

غصه رو با غین ، قصه رو با قاف
"ح ِ " ی ِ جیمی ، وسط لاحاف
غلغل و با غین ، قلدر و با قاف
"هِ " ی ِ دو چشم ، اولِ هاف هاف

خط فارسی ، اصلاح نمیشه
حروف لاتین ، چاره اش میشه
یه نسل کارش ، مشکل میشه
یه ذره اول ، قاطی میشه
تا تنبونی وا ، سه فاطی بشه
تا تنبونی وا ، سه فاطی بشه






۱۳۸۵ خرداد ۱۳, شنبه

آرزو


آرزو

این ترانه، با حفظ تاریخ تقریبی‌یه اولین انتشارش، از سایت  www.taraane.com که دیگر
وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود. این ترانه (ترکیبی از دکلمه و ترانه) بر روی آهنگ راهنمای آن از ملکه‌یه آواز هندووستان < لاتا منگشکار> که بعدها در انتها میاید [آمد، و در ابتدا] نوشته شوده


SHARAFAT CHHOD DI MAINE : SHARAFAT 1970 : LATA Mangeshkar





آرزو

تا حالا شده آرزو کنی آدما پرمهر بودن همه
تو درون پری‌چهر بودن همه
کلید هر چی سحر بودن همه

مهربون میشه , اگه راستی هست او دوست من
ارزش دون میشه , اگه گل بده به دست من
هم زبون میشه , اگه راه میخواد به هستِ من

تا حالا شده آرزو کنی آدما پر از خوبی بودن همه
شمال ِ هر جنوبی بودن همه
اهل روفت و روبی بودن همه

چقد خوب میشه , دست تو گردن اگه میخواد با من
چه محجوب میشه , هرچی خواسته‌ست اگه نگه من، من، من
چه محبوب میشه , شادی و غم اگه تقسیمه با من

کِی میخوای بگی , کِی تو قول میدی , بیائی به پیش مــــــــــن ؟
ببین چهره‌یه ریش من
چنین زندگی , بدون تو , زنجیری قَوی ی پیش مـــــــــــن
کمک کن بلرزه پیش من

تا حالا شده آرزو کنی آدما به فکر وفا بودن همه
پر از شوق و صفا بودن همه
بیزار از هر چی جفا بودن همه

وفادار میشه , تو همه جا اگه هست پشت من
صفادار میشه , میشه برام زیبا دشت و چمن
پرآزار میشه , نه واسه من، واسه دشمن من

با من حرف بزن , به من دست بزن , از این تب دارم میمیرم مــــــــــــن
کجا یاور بگیرم من ؟
بگو اینجا , چه جوری من , چه جوری آروم بگیرم مـــــــــــن ؟
چه جور سر به زیر بگیرم من ؟

بده گرما ، تو ای زیبا ، کاش آدما
پر احساس‌تر بودن همه
پر اُس و اساس‌تر بودن همه
تو جنگ زندگی کم‌هراس‌تر بودن همه

پر احساس بشم , مشکلم میشه مشکل تو
با سپاس بشم , راحتم میشه راحت تو
پر هراس نشم , خونه زیبا دارم تو دل تو



شاهین
2001 - 2006



۱۳۸۵ خرداد ۱۲, جمعه

بزن به طبل دمکراسی



این ترانه، با حفظ تاریخ تقریبی اولین انتشارش
از سایت www.taraane.com که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی از کامکارها که بعدها در انتها میاید نوشته شده
اما اول ببینید خودتون میتونید ملودی بسازید.



بزن به طبل دمکراسی

برقص برقص عزیزم ، تا دست و پائی داری
بشکن قفس عزیزم ، تا پر و بالی داری
ضربه به زورگو بزن ، تا فکر و حالی داری
حرفی بزن عزیزم ، اگه آمالی داری

خواسته های من و تو ، یه جا که فرقی داره
جای دیگه یه جوره ، با هم فرقی نداره
خواسته های مشترک ، دست توی دست میاره
چراغ تنهای ما ، زرق و برقی نداره

دستی به یاری بدیم، کنیم روبوسی، کنیم روبوسی
عشق به آزادی بدیم، بزن به طبلی، بزن به کوسی
عشق و آبادی بدیم، چقد تو زیبا، چقد ملوسی

اختلاف هر چی میخواد که داشته باشیم ، که داشته باشیم
میخوایم که حق وجود ما داشته باشیم ، خفه نباشیم
حق وجود ما تو دمکراسی یه ، تو آزادی یه
واسه رفع اختلاف چماق و زنجیر ، نداشته باشیم

خواسته های اساسی مون، میگم از این قراره
به جز آشوب و تهمت، سرکوب ِ حق ملت
آزادیِ بیان فکر، قید و شرطی نداره
تشکیل حزب و گروه، جواز لازم نداره

هر کسی خواست و تونست، رای مردم میاره
توی قانون گذاری، مجلس ِ همه کاره
قدرت دولتی رو، مجلس رو کار میاره
دولت و دین کارشون، مداخله نداره

دستی به یاری بدیم، کنیم روبوسی، کنیم روبوسی
عشق به آزادی بدیم، بزن به طبلی، بزن به کوسی
عشق و آبادی بدیم، تو ای فریبا، بده یه بوسی

احمق و یا فهمیده هر جائی پیدا ، معلومه میشه
هر جا کلاهبرداری تا بشه بشه ، معلومه میشه
نیست دمکراسی بهشت ولی برای ، گرفتن حق
میشه خیلی راه،عزیز توش بشه پیدا ، معلومه میشه

دمکراسی عزیزم یعنی تمدن داریم
شکنجه و اعدام و دیگه کنار میذاریم
قوهً قضائیه ی ِمستقلی داریم
قاضی ها رو به رأی ِ حقوق دونا میگذاریم

حق کسب اطلاع و اعتراض و داریم
حق شکایت ازهر مقام ناز و داریم
حق عقیده به دین یا بی خدائی داریم
حق حجاب و یا که لباس باز و داریم

دستی به یاری بدیم، کنیم روبوسی، کنیم روبوسی
عشق به آزادی بدیم، بزن به طبلی، بزن به کوسی
عشق و آبادی بدیم، ندی یه بوسی، میگم چه لوسی!

(دکلمه)
اگه دشمن مردم نیستی،مخالف حق همیشگی یه انتخاب حکومت
از طرف اونا نیستی.حالا با انتخابشون موافق هستی یا نیستی
با حرف و عملت نشون بده که به فکر اصلاح جامعه هستی
تا شاید مردم امتحانی بهت بدن دستی



شاهین
2005 - 2003



۱۳۸۵ خرداد ۱۱, پنجشنبه

چقد میگن از بهر کنیم؟



این پست، با حفظ تاریخ تقریبی انتشارش، از سایت
 www.taraane.com
که دیگر وجود خارجی ندارد به این‌جا منتقل می‌شود
این ترانه بر روی آهنگی از لاتا منگش‌کار، ملکه‌یه آواز هندووستان نوشته شده


Ramaya Wasta Vaiya



چقد میگن از بهر کنیم؟

چقد درس میدن به ما، چقد مشق میگن به ما
چقد میگن از بهر کنیم، با زور کنیم تو کله ما
همش میره از یاد ما، چی یا مونده یاد شما
(تکرار)

چقد میگن حاضر کنیم، حاضرِ جواب کنیم


خسته شدم من از این همه درس
چرا باید از معلم داشته باشم ترس
چرا از ایراد گرفتن داشته باشم ترس


هر روز هر آن داریم ما امتحان
درختِ بی ریشه سر زد از مغزمان
نپرس از بهر کن شده نقل هر روزمان


آخه تو ای معلم جون، درس و به ما بفهمون
به همۀ ما بفهمون، به ضعیفا بفهمون
همش نپرسیم ما از ماما، همش نریم سراغ بابا


چقد درس میدن به ما، چقد مشق میگن به ما


(دکلمه)
الآن دیگه عصر عصر کامپیوتر و ارتباطه
هر فرمولی هر اطلاعاتی خواستی، نزدیک جلوی پاهاته
چرا میگن از بهر کن فلان گل چندتا گلبرگ و چند تا کاسبرگ داره
یا پادشاه اشکانی کِی بر روی قدرت نشست، خون مردم دربیاره
چیز لازم و باید از بهر کرد، فهم شاگرد و باید بیشتر کرد
(پایان دکلمه)


خیلی از پدرا خیلی از مادرا
بلد نیستن درس هارو یاد بدن به ما
یا که وقت ندارن اونا هم دارن گناه


اون وقت چه چاره کنیم؟ کتاب و پاره کنیم؟
یا در راه کلاس خصوصی تب کنیم
روزای عمر و تو راه کلاس شب کنیم


نداریم پول ِ کلاس، ما یه راحت نداریم
نداریم حق احساس، استراحت نداریم
چه جوری بگیم سپاس، یه فراغت نداریم


چقد درس میدن به ما چقد مشق میگن به ما


(دکلمه)
بگید به من دیپلمه ها ، لیسانسه ها گرفتن ِ جذر و به یاد میارید؟
معادن ذغال سنگ بریتانیا کجا بود؟ اصلا ً خاطر میارید؟
فاصلۀ نقطه تا خط چه جور بود؟ اصلا ً به کار میارید؟
چیز لازم و باید از بهر کرد، فهم شاگرد و باید بیشتر کرد
(پایان دکلمه)

چقد میگن از بهر کنیم با زور کنیم تو کله ما


تو خیلی کشورا، از دانش آموزا
تا دبیرستان نرَن امتحان نمی خوان
اگر هم بخوان، امتحان قوه میخوان


امتحان برای، رفوزه کردن نه
برای درک یادگیری ِ شاگرد میخوان
برای رفع اشکالای شاگرد میخوان


وقت امتحان تازه، کتاب فرمول بازه
اگه دبیرستانی، نداره فکرِ تازه
یه دنیا فرمول براش، بگو چه چاره سازه


چقد درس میدن به ما چقد مشق میگن به ما
چقد میگن از بهر کنیم با زور کنیم تو کله ما
همش میره از یاد ما چی یا مونده یاد شما
چقد میگن حاضر کنیم حاضرِ جواب کنیم


از حق معلم، از بس که دزدیدید
علاقه به کار تو معلم کم می شه دید
فکر بی پولی توی ذهن او میشه دید


باید اقرار کنیم، تربیت و تعلیم
(م ِ) شما معلمِ با فهم کم آفرید
شما دزدا فهم و می کنید چه ناپدید


یک دو سه : از بهر کنید، فهم و شعور چی چیه
بحث ِتاریخ چی چیه، فلسفه نخودچی یه
روانشناسی چیه، جامعه شناس کیه؟


(دکلمه)
کی از فهم و شعور میترسه
و میخواد جلوی کتابای آموزنده رُو بگیره؟
کی از جامعۀ بدون سانسور میترسه
و میخواد جلوی نویسنده و خواننده رُو بگیره؟
کی از نامه های پر شور میترسه؟
کی از روزنه های نور میترسه؟
کی از روزنه های نور میترسه؟


... شاهین
2003-2001