۱۳۸۸ فروردین ۲۳, یکشنبه

مسیح خانم! باید مایدی در کار نیست


منتقل شده از اینجا:
http://rendeaalamsuz.blogspot.com/2009/04/blog-post_12.html
[یه یادآوری! هم بکنم که من در تاریخ 3 مارس 2009، با این نوشته، شروع به تبلیغ برای شرکت در انتخابات 88 کرده بودم]

* در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی


مسیح علی نژاد: «بی‌شک موسوی نیک می‌داند؛ بخش عظیمی از آنان که باید رای خود را در سبد انتخابات دهمین رییس‌جمهور ایران بیاندازند، همان نسلی است که همزمان با گوشه‌نشینی‌ ایشان به میدان آمد و زخم روزهای دشوار تغییر را بر تن رنجور خود یدک می‌کشد.»

[جواد:] ای زخم خورده‌های روزهای دشوار تغییر، ای نسل‌های تن‌رنجور که هنوز تغییری ندیده‌اید و چه بهتر که آن یا این روزهای دشوار را روزهای دشوار عدم تغییر بنامیم، بدانید و آگاه باشید که خیلی غلت می کنند که برای شما تعیین تکلیف می کنند که باید در انتخابات شرکت کنید. باید! بی باید!


صمد: هااااا، پس شما باید به انگشتِ عقل خودتون رجوع کنید، نه، شما نباید انگشت تو عقلتون کنید، نه، اصلن باید، بی باید و نباید، بی نباید و کللن شاید بی‌تِره، تازه اونوم شاید. خود شاهرش هم گفته که شاید که پلنگ خفته باشه، در بیشه ای که خر توش نباشه. تازه اگه خر هم توش باشه، شاید حتمن اون پلنگه خفته باشه. و چه بی‌تِر که آدُم یه سرکی به اون بیشه بکشه تا بفهمه بلاخره اون پلنگه خفته‌ی یا ناخفته‌ی. اصلن موُ این حرفا حالیم نمیشه. این مسیح خانم باید از لیلای رنج کشیده‌ی مو مهزرت‌خاهی کنه و دیگه از این دستورا نده و به قدو بالای این انگشت بی محلی نکنه.