۱۳۹۹ مرداد ۶, دوشنبه

بخشی از کارهای عمرانی پدر ایران نوین

کاری از: ؟
ان مرد امد با چکمه های از جنس اراده و عشقی به زیبایی تمام ایران. امد تا افکار کهنه مردم شپش و تراخم زده قجری زیر چکمه های اراده خود له کند. در دورانی وارد گود سیاسی جهان شد که استالین به صدها هزار تن از مردم خود رحم نکرد،ارامنه در ترکیه قتل عام شدند و یهودیان در المان در کوره های ادم سوزی هیتلر سوخته شدند .اما دیکتاتور کسی شد که دانشگاه ساخت و جوانان این سرزمین با بورسیه دولتی راهی اروپا کرد‌‌. همتی به بلندای دماوند داشت تا نیروهای تجزیه طلب ،از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق این سرزمین را ساکت کند تا ایران ایرانستان نشود
بخشی از کارهای عمرانی پدر ایران نوین در زیر اشاره می کنم نام یادش گرامی
1 : لغو بانک شاهنشاهی که به صورت مستقیم توسط انگلستان کنترل می شد و تاسیس بانک سپه ایران بعنوان اولین بانک ایرانی .
2 : تاسیس اولین دانشگاه رسمی ایران و پایتخت با نام دانشگاه تهران .
3 : ایجاد اولین امواج رادیویی در کشور با استفاده از مهندسان ایرانی از جمله دکتر حسابی .
4 : ساخت اولین راه آهن سراسری ایران از دریای خزر تا خلیج فارس با بودجه ی داخلی بر سر مالیات های قند و شکر و چای .
5 : اعزام بسیاری از دانش آموزان و دانشجویان ممتاز با بودجه ی دولت به دانشگاههای خارجه برای آموختن دانش نوین .
6 : سازمان دهی عشایر و مستقر کردن آنان در محل های مختلف
7 : ایجاد اولین ارتش نوین ایران و مجهز کردن ارتش به سلاحهای پیشرفته
8 : ساخت اولین کارخانه ی هواپیما سازی در کشور با خرید امتیازات هواپیما های آلمانی
9 : ایجاد دادگاهها و داد گستری های نوین و به شکل امروزی در کشور
10 : شهرسازی مخصوصا در پایتخت و ساخت مهم ترین خیابانهای پایتخت از جمله خیابان ولیعصر و انقلاب امروزی که از بزرگترین و طویل ترین خیابانهای خاورمیانه محسوب می شوند .
11 : ساخت اولین فرودگاه بین المللی کشور در سال 1318 با کمک مهندسان آمریکائی با نام فرودگاه مهرآباد
12 : ساخت یکی از مهم ترین پل های ارتباطی راه آهنی جهان در دل کوهها با نام پل ورسک
13 : جاده سازی های مختلف در سرتاسر کشور از جمله ساخت جاده ی حیاتی در دل کوهها با سختی بسیار و امکانات نا چیز با نام جاده چالوس و ساخت تونل عریض کندوان با سختی های بسیار و با استفاده از بیل و کلنگ و ساخت بسیاری از جاده های کشور و راههای ارتباطی از جمله جاده ی لرستان – جاده ی شیراز و ..... .
14 : گسترش تا حدودی وسائل ارتباطی و مخابرات در کشور و تاسیس دانشکده ی مخابرات در ایران
15 : مبارزه با راه زنهای آن زمان که با قرار گرفتن بر سر راههای مسافران چپاول میکردند و مبارزه با شورش های عظیم در هر نقطه از کشور و بیرون کشاندن کشور از چند پارچگی و جلوگیری از تجزیه . ایجاد امنیت در کشور
16 : کشف حجاب ( همسان ساختن زنان ایرانی همچون زنان اروپائی و مترقی و راه دادن زنان جامعه به عرصه های اجتماعی و ورزش های بین المللی ) و همچنین واجب کردن کت و شلوار برای مرد ایرانی و کلاه موسم به کلاه پهلوی
17 : واجب کردن نام خانوادگی برای هر ایرانی که تا قبل از آن ایرانیان را با اسم کوچک و یا نام های ساختگی صدا میزدند و انتخاب نام خانوادگی پهلوی برای خاندان خود و ترویج انتخاب نام خانوادگی در کشور
18 : واجب کردن و صدور یک جلد شناسنامه یا سه جلدی برای هر نفر ایرانی که تا قبل از آن چیزی به این عنوان وجود نداشت
19 : لغو تمام قرار دادهای ننگینی که در رزیم قبلی مخصوصا در اواخر عصر قاجار با دوول روس و انگلیس بسته شده بود و بی اعتبار کردن آن قرار دادها در بین عموم
20 : اجبار کردن خدمت سربازی برای هر جوان ایرانی
21 : ایجاد اولین کاوش های بر روی تخت جمشید . رضا شاه با کمک باستان شناسان خارجی برای اولین بار کار کاوش بر روی بنای تخت جمشید را آغاز کرد
22 : رسیدگی و ساخت و ترمیم آرامگاه نادر شاه بزرگ و ساخت بنای سعدیه آرامگاه سعدی و ساخت حافظیه بنای آرامگاه جافظ به شکلی که امروزه میباشد با کمک معماران اصیل ایرانی و رسیدگی و ساخت بنای شاعر بزرگ ایرانی فردوسی در شهر توس مشهد
23 : ایجاد بساط تفریحی و شادی از جمله کاباره ها و کلوپ های رقص و مرسوم کردن خوانندگی در کشور
24: نابودی حرمسراهای شاهانه که در اکثر پادشاهان ایرانی رواج داشت
25 : دوری جستن از استمعار پیر و شوروی استعمار گر و سوق گیری و جهت گیری وی به سوی آلمان ها که هرگز از ایران بعنوان یک استعمار برای خود نگاه نکردند و همین امر سبب دشمنی انگلیس ها با رضا شاه و سرانجام اشغال ایران و تبعید وی شد
 
 May be an image of 2 people

*رضاشاه دیکتاتوری مقتدر، اما نه خون‌ریز!*


*رضاشاه دیکتاتوری مقتدر، اما نه خون‌ریز!*

من نه ارادتی به دیکتاتوری دارم، نه اراداتی به حکومت سلطنت مطلقه. اما با کسانی که از رضاشاه به عنوان یک دیکتاتور خون‌خوار یاد می‌کنند نیز مخالفم. رضاشاه را باید در ظرف زمانی خودش بررسی کرد. او در دوره‌ای حکومت 
می‌کرد که در اروپا دیکتاتورهای خشنی مثل هیتلر و موسولینی و فرانکو و سالازار حکم می‌راندند و در روسیه هیولایی چون استالین. بااین‌حال رضاشاه، در قیاس با این دیکتاتور‌ها، بسیار دموکرات بود و مرتکب هیچ نسل‌کشی یا قتل‌عامی نشد. کل مقتولین رضاشاه از انگشتان دو دست تجاوز نمی‌کنند (مدرس، عشقی، تیمورتاش و...). موقعی که حزب کمونیست ایران غیرقانونی اعلام و سرانش محاکمه شدند، حداکثر حکم برای آن‌ها ده سال زندان بود (اَرانی البته در زندان مرد).

غرض این‌که رضاشاه در قیاس با همهٔ شاهان ایرانی و چه بسا همتایان اروپایی و روسی‌اش کم‌ترین قتل سیاسی را انجام داد. نه اردوگاه مرگ تأسیس کرد، نه مثل اسلافش و اخلافش از کشته پشته ساخت. مقایسه کنید آمار اندک «قربانیانش» را با بیست میلیون قربانیان هیتلر و استالین.
تازه رضاشاه در یک کشور عقب‌ماندهٔ آسیایی حکومت می‌کرد و نه در مهد گوته و تولستوی. پس من نمی‌توانم او را دیکتاتوری خشن و خون‌ریز بنامم؛ هرچند رهبر اقتدارگرا، بااُبهت و کاریزماتیکی بود.

در این نوشته کاری به اقدامات عمرانی‌اش و نهادسازی‌هایش ندارم که بحث جداگانه‌ای را می‌طلبد. فقط خواستم بگویم لقب «دیکتاتور خون‌ریز» مطلقاً به این شاه ایرانی نمی‌چسبد. مدارای او در برابر مخالفانش به راستی تحسین‌برانگیز است؛ بله تحسین‌برانگیز!

بیژن اشتری، 
نویسنده و مترجم

# رضا شاه