۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه

چه جور دلارهائی، وابستگی نمیآورد؟ / دلارهای کجائی (2) / شما علائمی از پارانوید دلارنشان نشان میدهید! / دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (4)



مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته


این نوشته، با دستکاری‌هایی ویراستاری و با حِفض تاریخ انتشارش، به این‌جا مونتقل شوده است
برای دسترسی به آرشیو وبلاگ‌های سابقم، رووی لینک بالا کلیک کونید

 (چه جور دلارهائی، وابستگی نمیآورد؟ / دلارهای کجائی (2

دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (4


شوماره‌یه این نوشته قبلن ۳ بووده است

نوشته‌یه مرتبط: دلارهای کجائی (1)

از دیگر دلایل مخالفت شما با دریافت پول خارجی:

3- دریافت پول خارجی، یعنی مزدوری

این هم میتونه یکی از دلایل مخالفتتون با دریافت پول و امکانات از کشورهای خارجی باشه

گنجی (1): "به دليل وابستگی بسياری از سياستمداران ايرانی در دو قرن گذشته به سفارت خانه های بيگانه، فصای فکری تمام روشنفکران و مخالفان رژيم، ضد بيگانه است و اگر کسی از دولتی خارجی پولی دريافت نمايد، از طرف مردم طرد و بلا اثر خواهد شد.در کشور ما به کسی که از يک دولت خارجی وجهی دريافت نمايد، "مزدور" خطاب می شود. اگر دولت امريکا به دنبال شناسايی نيروهای دموکرات ايرانی است ،هر ايرانی کهتقاضای پول کند يا وجهی دريافت نمايد، از سوی جامعه ی ايران دموکرات "شناخته" نخواهد شد"

آقای گنجی، خیلی ممنون که درست رفتی تو فضای فکری من و آنرا از من بهتر شناختی
و ضد بیگانه قلمداد کردی. آخه تو چطور میتونی
از قول فضای فکری تمام روشنفکران و مخالفان رژیم، حرف بزنی؟ و جعل کنی!

/ صمد: یکی نی‌یَه از قول مُو حرف بزنه و به مُو بفهمونه
که مُو بلاَخَره خوشبخت شدُم یا بدبخت تا مُونو از این فلاتکلیفی دربیاره /

آقای گنجی، شما لطف کن و
از طرف خودت حرف بزن
و اگر جرات نداری خودت کسی را ترد! کنی، دیگر نمیخاهد به وکالت از طرف مردم طرد کنی
و بگو که آیا تو هم کسی را که از یک دولت خارجی وجهی دریافت نماید، مزدور میدانی یا نه؟
راحت، زود، تند، سریع بگو که
"ایرانیان دریافت کننده ی بودجه ی دولت هلند، از نظر من مزدورند
و من آنها را ترد! میکنم و آنها را دمکرات نمیشناسم"
چرا به مردم حواله میدی و از سوی جامعه ی ایران هم حرف میزنی که
"دمکرات نیست آن کسی و گروهی که از پول خارجی استفاده کند"
البته شما در اشاعه ی تئوری مزدوری تنها نیستید

حمید فرخنده (2): "در میان اپوزیسیون خارج از کشور نیز هر نیروئی که
به خیال توسعه ی دمکراسی به دنبال بخشی از کمک مالی اعلام شده آمریکا باشد
جز در "توسعه بدنامی" برای خویش موفق نخواهد شد
 ... چنین بودجه هائی … قدرت بدنام کردن زیادی دارند …"

/ تلیعه‌یه‌آزادی: حالا کی میخاد آنهائی را که خیال توسعه ی دمکراسی دارند
و ترسی از دریافت کمک مالی ندارند، بد نام کند؟ همین آقای فرخنده
که میگوید: بدنام میشید، بدنام میشید، با تئوری وابسته‌ی مزدور! بدنامتان میکنندها! / 

حمید فرخنده: "با حساسیتی که در میان
ذهنیت تاریخی ایرانیان
در مورد تکیه به نیروهای خارجی وجود دارد، آن نیروهای سیاسی که بجای تکیه بر مردم ایران
کمک مالی از دولت های خارجی دریافت کنند، راه خودکشی سیاسی را خواهند پیمود."

/ تلیعه‌یه‌آزادی:
و چه کسانی دست به قتل سیاسی آنها خاهند زد؟ همین آقای فرخنده:
این خودکشی‌یه‌ها، با تئوری جیره خار متکی و وابسته به اجنبی شما را میکشندها!! /

آقای گنجی، میبینید. این آقای فرخنده هم مثل شما، به چه چیزهائی که چنگ نمیزند:
"ذهنیت تاریخی ایرانیان"
شماها! که نماینده ی ذهنیت ایرانیانید، و برای آن سینه چاک میکنید
و پیام رسان از سوی جامعه ی ایرانید
آیا در مقابل ذهنیت تاریخی ایرانیان، سر فرود میارید؟
این یعنی فرو رفتن در منجلاب پوپولیسم. ما به افکار مردم، چه غلت! و چه درست، ارج مینهیم
و سر تعظیم فرو میاوریم! یه کاری نکنیم که مردم ناراحت بشن آ. ذهنیت تاریخی ایرانیان ناراحت میشودا!
آقیان مدافع ذهنیت تاریخی ایرانیان، ذهنیت تاریخی ایرانیان، پر از آشغال است. همین ذهنیت تاریخی، عکس امام را در ماه مشاهده کرد و انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد. همین ذهنیت تاریخی، ناخنش را شبها کوتاه نمیکند و حتا صدای بعضی از آیت الله ها هم درآمده که مردم رو به خرافات آورده اند
همین ذهنیت تاریخی مصدق و شریعتی و شاملو را به مقام خدائی رساند
و در کار درست کردن خدائی به نام کوروش هم هست. اما اینا چه ربطی داره با استدلال؟ 

/ گزارشگر: در اینجا فرخنده و گنجی شروع میکنند به توسعه ی بدنامی! با استدلال / 

حمید فرخنده: "نمی شود از دولتی خارجی بنام کمک به امر دمکراسی در کشور خود کمک گرفت و مدعی حفظ استقلالکامل خود نیز بود. دریافت کمک مالی از کشورهای خارجی خواه ناخواه تعهداتی را برای دریافت کننده کمک ایجاد می کند که مغایر اصل استقلال سازمان های سیاسی ملی است" 

گنجی: "سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور است
هر دولتی برای منافع خود به ديگران کمک مالی می کند
دريافت کنندگان اين نوع کمک ها به طور طبيعی متقابلاً
مجبورند تا خود را با سياست‌های اهداء کنندگان هماهنگ سازند
وابستگی حزب الله لبنان ، مجلس اعلای انقلاب عراق و برخی از گروه های افغانی به دولت ايران ، به دليل دريافت کمک های مالی و تسليحاتی است. دولت امريکا هم در کشورهای مختلف اقدام به چنين کارهايی می کند. مردم ايران نمی خواهند که جنبش دموکراسی خواهی ايران به هيچ دولتی وابسته و متعهد باشد"

 مثل اینکه آقایون، دادنِ کمک مالی از یک طرف را، با گدائی از طرف دیگر یکی گرفته اند
در این مملکتی که من توش هستم، اگه عرضه اش را داشته باشید که 100 نفر را ماهی یه بار دور هم جمع کنید
حق دریافت بودجه دارید. آقای گنجی، وقتی که به خارج آمدید و آمریکائیان شما را دعوت به مذاکره کردند
شما انگار از تهمت های امثال خودتان و حمید فرخنده ترسیدید و به ملاقات مقامات آمریکائی نرفتید
خوب دیگه
مردم حرف در میارن!
میگن اینا وابسته و در نتیجه، عامل دست امریالیسم هستند ...

/ ندا: و در ضمن خانومائی که همفکر این آقایان هستند /

… آقایان، حزب الله لبنان به این خاطر مورد محبت جمهوری اسلامی است
که در درجه ی اول، حزب الله است. میتونید بفهمید یا نه؟ سرمایه داران بزرگ، برای اینکه
در سیاست کشورشان نفوذ داشته باشند، مجبور به استخدام تئوریسین های لیبرال هستند
حالا شما میتونی فکر کنی که بیایند به من حقوق بدهند که از من یک تئوریسین لیبرال بسازند؟!
تئوریسین لیبرال، لیبرال است، چه با پول و چه بی پول!
باید شخصیتی به نام بن لادن باشد، تا کسانی منافعشان را در تقویت او ببینن و به او پول بدهند
و او اگر سر ببرد، به خاطر آن پول نبریده است، و بلکه بخاطر شخصیت و اهداف خودش بوده است
آن شاه فقید! هم به خاطر دل آمریکا نبود که زندان اوین را درست کرده بود.
این وسط تنها چیزی که فراموش شده، همسوئی گرایشها و سیاستهاست
همین شما آقای گنجی. آیا شما را میشود با پول خرید؟
جواب بدید! تاکید میکنم جواب بدید! یه موقع گول نخورید!!
شما را بشود خرید، من را بشود خرید، فلانی را بشود خرید. چه ملتی!چه ملتی!
باغت آباد شه. همه میتونن بشن خود فروش! همه میتونن بشن حلقه به گوش!
از گنجی بگیر تا سروش! از ابراهیم نبوی بگیر تا گوگوش!
از منِ سوسیال دمکرات تا تُوی لیبرال دمکرات
از کدیوری که گفته به کرات که قرآن با حقوق بشر جور در نمیاد
و من طرف حقوق بشر را میگیرم تا حشمت الله طبرزدی که زندانش میکنن به دفعات.

/ ندا: غلط نکنم به این خاطره که من او را به عنوان یکی از رهبران انقلاب دمکراتیکمان انتخاب کرده ام!! / 

/ صمد: هِی آقاهه گنجی. ای یه مقدار اخمخ بی سُوات و نون تخته کن!
مُو که بی انگشت تو چشم ِ چشمای هیز کردن اموراتُم نمیگذره، حالا یکی بخواد به مُو پول و فول بده
که انگشت تو چشمای هیز بکنُم و تو بخای کارشکنی کنی؟ یه چلوکبابُم به مُو نمیتونی ببینی؟
حالا تو فکر کردی مو بخاطر چلوکُباب، تو چشا انگشت میکنُم و این کارا تو ذاتِ! بی تلفی یَتی مُو نیه؟!
و یا چون تو چشا انگشت میکنُم، به مُو چلوکباب تهارف میکنن؟ مُو چقذه بذبختُم که تو گیر مُو افتادی! /


همسوئی منافع

آقای گنجی! همانطور که خیلی هم خوب میدانید، در دنیای سیاست، همیشه منافع مشترکی وجود دارد
که باعث توافقات سیاسی میگردد. و حالا چون بیشتر حساسیت بر سر شِیتان! بزرگ آمریکاست
خوب مستقیم بپردازیم به سیاست آمریکا. شما کاملن درست میگویید که 

گنجی:" سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور است"

اما سوال اینست که آیا منافع آمریکا نمیتواند با منافع اپوزیسیون دموکراسیخاه، همسو باشد؟
و معلوم است که اگر همسوئی منافع در میان باشد، دیگر اگر کسی، کس دیگری را کمک و تقویت کرد
به خاطر منافع خودش است و نمیتواند منت بگذارد
و شخص کمک گیرنده، بدهکار نخواهد بود که مجبور به وابستگی و مزدوری شود. 

/ ندا: و البته من از همه ی مزد بگیران معذرت میخاهم
شما هم چون مزد بگیرید، مجبورید کاری را برای صاحبکارتان انجام دهید
ولی خیلی هاتون شرفش را دارید که
اگر از شما خاستند که شرفتان را کنار بگذارید، برای کارفرما یک بیلاخ در بیارید! /

و اصلن یکی از وظایف امثال من و تو ی دمکراسیخاه مگر این نباید باشد که
حمایت مستقیم و یا غیر مستقیم کشورهای نسبتن تا حدودی دمکرات را در سرنگونی رژیم بدست آوریم؟
مگر یکی از کمبودهای بزرگ ما، کمبود دلار نیست؟ مگر خود شما نمیگویید که

گنجی: "جنبش دموکراسی خواهی ايران و نهادهای مدنی ، به منابع مالی نياز دارند
بودجه فعاليت دموکراسی خواهان بايد از منابع ايرانی تأمين شود.

صمد: عجُب روهی داره این آقاهه گنجی
بازُم واسه هه همه تهیین تکلیف کرد، هالا مُو که نفهمیدم خوشبخت باید بشُم یا بوزبخت/

من نمیفهمم! نکنه شما هم فکر میکنید که پول و امکانت آمریکائی یا ژاپونی یا اروپائی نجسه؟!
وگرنه دیگه هیچ دلیلی نمیتونید برای مخالفت با دریافت پول خارجی، و البته به شرط اختیار کامل در بکارگیری
آن و از دست ندادن استقلال، داشته باشید. و تنها در صورت همسوئی منافع است که وابستگی بوجود نمیآید
مگر آمریکا به اروپا کمک نکرد که از شر دیکتاتور خلاص شود؟ مگر آمریکا میلیاردها دلار به آلمان کمک نکرد تا از ویرانی اقتصادی به قدرت اقتصادی اروپا تبدیل شود؟ عجب وابسته هائی هستند اینها! مگر ژاپنی که آمریکا بعد از 5 سال اشغالش، به جا گذاشت، ژاپنی دمکراتیک نبود؟ برای آمریکا در درجه ی اول مهم نیست که در کشورها دیکتاتوری برقرارباشه یا دمکراسی. مهترین چیز برای آمریکا، امنیت سرمایه دای در جهان است
اگه بفهمه که خطر کودتای حزب توده و حکومت کمونیستی در میان است، به نظام سلطنتی کمک میکنه
برای مبارزه با حکومت کمونیسم، به بن لادن هم پول میده. ولی اگر ببینه داره الان به ضرر خودش رفتار میکنه، خوب جنگ هم باهاش راه میندازه. کافیه که حکومت ایران دست از حمایت از تروریسم و اسلامیسم بردارد و پرچم آمریکا آتش زنی کنار بگذارد و سفارت امریکا، با تضمین حفاظت، دوباره گشوده بشود
تا روابط ایران و آمریکا شکوفا شود، با همین ولایت فقیه
حال این شدنی ست یا نشدنی، بماند
ولی تا چنین چیزی نشده است
منافع آمریکا در کمک و تقویت اپوزیسیون آزادیخواه ایران است

/ ندا: حالا کیه که به آمریکا ثابت کنه که این اسب، با این اوضاع فعلیش، بازنده است /

چون هر دوی آنها، موافق مالکیت خصوصی و تقویت سرمایه گذاری و احداث کارخانه جات و … میباشند
و هر کدام از این دو گروه اگر در ایران به قدرت برسند، هم خاور میانه مکان امنتری برای سرمایه گذاری میشود و هم امکان گسترش روابط دوستانه و مبادلات بین ایران و آمریکا وجود خواهد داشت که طبیعتا این معاملات، هم به نفع آمریکا و هم به نفع ایران میباشد. من انگار یه روزی برای شما نوشته باشم:
" بعضی ها میگن نباید با آمریکا دست داد، مگر اینکه بخاهیم به وطنمان خیانت کنیم. هر کی میتونه مذهبی باشه یا نباشه، ولی انگار اگه کسی با آمریکا دست بده، دستش نجس میشه، و باید به زور و تهمت آب کشیده بشه. اعتماد به نفس ِما کجا رفته؟ یعنی حتا نباید 5 تا 10 تا آزادیخواه ِشجاع و صادق و فهمیده و مورد اعتماد، از میون ِاین همه آزادیخواه، پیدا بشه که بتونن با آمریکا دست بدن و دستشون نجس نشه"؟
میدانید آقای گنجی! افکار امثال شما و فرخنده، در این مورد
انگار کمی! درهم و مغشوش و مشوَش و پریشان است. 

/ حمید فرخنده: دولت امریکا طبیعتا حق دارد برای توسعه برنامه های رادیویی- تلویزیونی خود
به زبان فارسی اقدامات لازم را انجام دهد. کمک به اطلاع رسانی و گردش آزاد اخبار، انعکاس
فعالیت های اپوزیسیون ایران و انعکاس نظرات صاحب نظران ایرانی درباره امور کشور، بخصوص در دوره ای که سانسور در ایران حکمفرماست و حتی تلویزیون "یار دیرین امام و انقلاب" مهدی کروبی نیز تحمل نمی شود
از اهمیت بسزایی برخوردار است و
می تواند آنچنانکه خانم رایس می گوید در جهت توسعه دمکراسی در ایران مفید واقع شود
 ... البته پر واضح است که مردم ایران در راه پر فراز و نشیب خود برای دستیابی به دمکراسی 
ازهمبستگی ملت های آزاده و پشتیبانی معنوی دولت های جهان
استقبال می کنند و به چنین حمایتی نیز نیاز دارند. اختصاص ۵ میلیون دلار برای بورس های تحصیلی
به دانشجویان ایرانی هر چند اقدامی مثبت است اما ... به امید آنکه در آینده
دولتمداران امریکایی به حمایت معنوی
از نیروهای آزادی خواه و طرفدار دمکراسی در ایران بسنده کنند .../ 

و من امیدوارم که آن دولتمداران آمریکائی که انقدر تعالی معنوی دارند که
از دمکراسیخواهان ایران حمایت کنند، اگر پول و امکاناتی میتوانند در اختیار آنها بگذارند، بگذارند!

/ ندا: نازی آقای فرخنده! / 

گنجی: "رویکرد ضد امپریالیستی، منافع ملی ایران را تامین نخواهد کرد
آمریکا ستیزی تاکنون هزینه بسیاری برای منافع ملی ایران داشته است
... سرمایه داری به امنیت و ثبات نیازمند است
تصور دولت مردان آمریکایی و غربی بر این است که
نظام های دموکراتیک بهتر از نظام های دیکتاتوری امنیت را تأمین می کنند
بدین ترتیب، منافع سرمایه داری، در گرو گسترش دموکراسی در جهان است
گسترش دموکراسی که پیامد ناخواسته سرمایه داری است، کاملاً به سود جوامع توسعه نیافته است"

خوب، اغتشاش فکری آقای فرخنده که خیلی واضح بود
ودر اینجا هم حرف من و شما یکیست. آمریکائیان با تقویت اپوزیسیون دمکرات ایران
هم میتوانند به نفع منافع کشورشان کار کرده باشند. و اپوزیسیون آزادیخاه ایران میتواند
از این همسوئی منافع، به نفع خود بهره برداری کند، بدون اینکه مزدور و وابسته شود.

گنجی: طی سالهای گذشته بسیاری از ایرانیان
(حسین بشیریه، سید جواد طباطبایی، داریوش آشوری، عبدالکریم سروش
محسن کدیور، مهر انگیز کار، فاطمه حقیقت جو، هادی سمتی
ناصر هادیان، مجید محمدی، مراد ثقفی و…)
از فرصت مطالعاتی (fellowship) دانشگاه های آمریکا استفاده کرده اند
افزایش این نوع بورسیه ها برای ایرانیان، نه تنها فرصتی است برای پژوهش گران
بلکه یکی از بهترین انواع ارتباط جامعه ی مدنی ایران با جامعه ی مدنی آمریکاست …
تمام افرادی که از نهادهای رسماً یا قانوناً غیر دولتی آمریکایی
(مانند بنیاد هوور، بنیاد کارنیگی، بنیاد دموکراسی، خانه آزادی، بنیاد دفاع از دموکراسی
پروژه دموکراسی ایران، مرکز جنبش های غیر خشونت آمیز و …)
بورس های تحقیقاتی دریافت می دارند
بهتر است به طور شفاف اصل مسأله، پروژه تحقیقاتی و نتایج حاصله را بیان دارند
تا امکان سوء استفاده رژیم ایران و عوامل فتنه جو و جنجال ساز منتفی شود.."

آقای گنجی، خوب شد که گفتی بهتر است این کار بکنند و باید و ماید نیارودی
آخه اقای حسابی، مگه نهادهای غیر دولتی نمیتوانند از دولت کمک و امکانات بگیرند؟
مگه نتایج کارهای محققینشان، مجموعه ی اطلاعات و شناخت بیشتری از جمله در مورد ایران را
در اختیار ازجمله سازمان سیا قرار نمیدهد؟
مگه همین کار را رژیم نمیتواند مورد سوء استفاده قرار دهد و دستآویز کند؟
شما چقدر مواظبید که رژیم و عوامل فتنه جو و جنجال‌ساز نتوانند سوء استفاده کنند؟
مثل اینکه شما هنوز رژیم ایران را نشناخته اید
مگر دانشجویان پلی تکنیک بودند که آن روزنامه های تحریک کننده ی حزب الله را بیرون دادند؟
شاید ایرانی یانی! پیدا شوند که نخاهند! به طور شفاف به دولت ایران گزارش دهند که در آمریکا
مشغول چه کاری اند و نتایج حاصله ی کارشان را در اختیار جمهوری اسلامی بگذارند و به عبارتی راپورت بدهند!
لطف کنید و به سازمان اطلاعات ایران بگویید جاسوسان بیشتری را با بورسیه به این مراکز و بنیادها اعزام نماید!
تا بیشتر بفهمد که خبری نیست. اما نه. رژیم میخواهد خود را به نفهمی بزند، تا بیشتر سوء استفاده کند
بنا بر این، همون بهتر که جاسوس نفرستد، تا در عین بی گناهی و بی اطلاعی، تهمت مزدوری بزند. بالاخره به قول خودتان ... 

گنجی: "سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور است"

… و الکی بورسیه نمیدهند، مخسوسا! به افراد سیاسی یا محققین اجتمائی
ما هنوز دولت در تبعید و یا ستاد رهبری انقلاب مخملی را درست نکرده ایم

[آیندگان، اردیبهشت ۱۳۹۳، در توونل زمان:
اوونموقع‌ها فکر کونم هنووز کسی جورعت نداشت هتّا به خامنه‌ای نامه بنویسد
به جونبشی مِسل جونبش سبز در سال ۱۳۸۸ اهتیاج بوود
تا خیلی از هجاب‌ها کنار روند و گاندی‌بازی! و انقلاب مخملی، کنار گوزاشته شود
و شرایط برای حمله‌یه نهایی به رژیم فراهم آید]

ولی به نظرم اومد یه جائی خوندم که شما هم قبول داری که اگر این رهبری بوجود بیاید، آنوقت این رهبری تشخیص خواهد داد که با روسای کشورها مذاکره کند و کمک مالی دریافت نماید یا نه. البته چون نتونستم دوباره آن مقاله را پیدا کنم، نمیخاهم استفاده ای از این ادعا کنم، ولی شواهد نشان میدهد که دلیل محکمی برای مخالفت با بودجه ی آمریکائی و یا هلندی و غیرو ندارید، و بیشتر به دست و پا زدن دچار شده اید و
علائمی از پارانوید دلارنشان نشان میدهید!

گنجی(در جائی دیگر): " آزادی را ولی بايد خود به دست آوريم، خود بپرورانيم
و نظام سياسی پاسدارنده‌ آن را خود بايستی برپا کنيم. مبارزه‌ ما مبارزه‌ای مشکل و احيانا طولانی است
هر کس ادعا کند در اين زمينه فرمولی طلايی دارد
که پياده کردن فوری آن فقط به پول و کمک خارجی نيازمند است، فريبکار است."

در فریبکاری آنانی که ادعا دارند میتوانند آزادی را با پول، چه دلار و چه تومن، و به فوریت به ارمغان بیاورند شکی نیست و اصلا من خودم شک دارم که همچین آدمائی با چنین ادعائی پیدا بشن. افراد مشخصی را در فکر داشته اید؟حالا اگه کسی فرمول طلائی نداشته باشه، احتیاج اپوزیسیون دمکرات به پول و کمک که کم نمیشه
چه پول و کمک ایرانی و چه پول و کمک خارجی. این چه طرز بحث کردن است؟

گنجی :" چهار- فرض کنيم که دولت امريکا يک ميليارد دلار
برای گسترش دموکراسی در ايران اختصاص دهد
ايا با اين بودجه می توان يک نظام سياسی دموکراتيک در يک کشور(ايران) ساخت؟"

نخیر نمیتوان ساخت. اما دوباره این چه طرز بحث کردنیه؟
مگه تو خودت نمیگی که جنبش دمکراسیخواهان ایران به منابع مالی نیاز دارد؟
 حالا اگه خیلی از آمریکای شیطانی بدت میاد، میگیم دولت هلند بده!
فرض بزرگ میلیارددلاری میکنی و میگی نمیخام؟!
آقای گنجی، صادقانه جواب دهید. آیا دوست نداشتید که یک میلیار دلار در اختیار داشتید؟
اختیار که میدانید معنیش چیست؟
[آیندگان، اردیبهشت ۱۳۹۳، در توونل زمان: من نمیدوونم اوون موقع چرا به مغلته‌کاری‌یه آقای گنجی توجوُه نداشتم؟
انگار قراره این هوکوومت سرنگوون شوده باشه و مملکت دست دولتِ جانشین اوفتاده باشه و اوون موقع فقط یک میلیارد دولار توو خزانه‌یه مملکت باشه و تازه اوون دولارا رو از امریکا صدقه گرفته باشیم!! خمینی از کی سدقه گرفته بوود؟]

گنجی: "کسانی که گمان می کنند با دلار می توان دموکراسی ساخت
طرح خود را ارائه کنند تا در همه ی کشورهای خودکامه از ان استفاده شود. اگر دلار دموکراسی ساز بود
چه نيازی به لشکر کشی و هدر دادن پانصد تا ششصد ميليارد دلار در عراق و افغانستان؟" 

آقای گنجی، مگر طرح تلویزیون تمام وقت را شما هم پیشنهاد نکرده اید؟
بالاخره صریح حرف بزنید جنبش دمکراسیخواه احتیاج به دلار داره یا نداره؟
با از جمله استفاده از این کمکها و دلارها بهتر میتونه به هدفش که همان دمکراسی باشه، برسه یا نه؟
اگر دیگه دلیلی بر نجس بودن! پول خارجی و یا مزدور و وابسته شدن در صورت قبول آن را ندارید
لطفا انقدر آکروبات بازی در نیارید

گنجی: "پنج- جنبش دموکراسی خواهی ايران و نهادهای مدنی ، به منابع مالی نياز دارند"

حتما به این خاطر که زودتر زمینه ی انقلاب مخملی دمکراتیک را بسازند
و به دمکراسی برسند و آنرا تحکیم کنند یا چی؟

گنجی: "بودجه فعاليت دموکراسی خواهان بايد از منابع ايرانی تأمين شود. اگر خود ايرانی ها
برای گذار به دموکراسی کاری نکنند، دولت ديگری نمی تواند برای انها دموکراسی به ارمغان اورد"

باز هم مغلطه. کی گفته و اگه گفته هم
غلط افغانی کرده که گفته دیگران دمکراسی را برای ما به ارمغان بیاورند؟
دولتهای دیگر اگر واقعا طرفدار دمکراتیک شدن ایران هستند و این را به نفع خود هم میبینند
خوب به این جنبش کمک کنند تا این جنبش خودش دمکراسی را ارمغان آورد

گنجی: "ايرانی های خارج نشين خوشبختانه در اثر کوشش فراوان به ثروت هنگفتی
(ششصد تا هشصدميليارد دلار) دست يافته اند. اينان می توانند به اين جنبش از طريق
به راه انداختن يک رسانه واقعاً ملی ( تلويزيون )، با هدف گذار به دموکراسی ، ياری رسانند"

اووومم! بوی دلار میاید! دلار فقط نباید نجس باشه

گنجی: "شش- دموکراسی محصول پيش شرط های معرفتی و اجتماعی است
اگر اين پيش شرط ها وجود داشته باشد، نوبت انسانهای شجاع و ازاديخواه فرا می رسد
که از طريق مبارزه ی عملی گذار به دموکراسی را ممکن سازند
بسياری از پيش شرط های اجتماعی دموکراسی، در مقايسه با کشورهای مشابه، در ايران وجود دارد
اما با دلار نمی توان انسانهای شجاع و مبارزی که حاضر به پرداخت هزينه هستند، توليد کرد"

خیلی ممنون که یادآوری کردید با دلار نمیتوان انسان شجاع و مبارز تولید کرد
ما را از جهل مرکب به در آوردید
خوب طبق حرفهای شما، نوبت انسانهای شجاع و آزادیخواه در ایران فرا رسیده است
این انسانها برای گسترش کارشان به بودجه هم نیاز دارند. لطفا انقدر بر علیه دلار تبلیغات نکنید
به نظر میاید که شما دچار پارانوید دلارنشان شده اید! اما شما که به قول من هم، آدم مبارز و شجاعی هستید
چه کاری برای اتحاد اپوزیسیون دمکرات میکنید؟
حالا که در خارج هستید، چرا برنامه ای برای اتحاد ارائه نمیدهید
و گاندی‌یه خارج نشینان نمیشوید؟
یا چرا از اینهمه معروفیت و طرفدارانتان چه در بین روشنفکران ایرانی و چه خارجی
استفاده نمیکنید و با چنین پشتوانه ی بزرگی به ایران نمیروید
هرچند که احتمالا برای گاندی‌یه همه ایرانیان شدن، یک هزینه هائی هم باید بدهید
پس شجاع و مبارز بودن شما و معروفیتتان به چه دردی میخورد؟
اوضاع غریبی ست. نه پول به درد میخورد و نه فرد شجاع و مبارز!

گنجی: "درخواست ما [ از آمریکا] اين است: برای رفع هرگونه سوتفاهم
قانونی به تصويب رسانيد
که پرداخت هرگونه وجه به اپوزيسيون ايرانی را به طور مطلق ممنوع نمايد
جنبش دموکراسی خواهی ايرانيان، نه به بودجه ديگر دولت ها
که به حمايت اخلاقی – معنوی جامعه جهانی و محکوميت جهانی رژيم ايران
به دليل نقض گسترده و سيستماتيک حقوق بشر، نيازمند است" 

ای دولتهای جهان، شما فقط حمایت اخلاقی- معنوی بکنید
پولتان بد است! اما اخلاق و معنویاتتان خوب است!!
البته لازم به تذکر است که گویا تلاشهای اقای گنجی در تغییر بودجه ی 75 میلیونی، تاثیری داشته است(3)/ 

گنجی: "پس ما با چه کاری موافق هستيم؟ رژيم ايران تمام رسانه های مستقل را
تعطيل کرده است و مانع رسيدن صدای دموکراسی خواهان به گوش مردم می شود
دولت ايران با استفاده ی از تکنولوژی مدرنی که از کمپانی های غربی دريافت کرده
فيلترينگ وسيعی بر رسانه ها حاکم و عملاً امکان استفاده از اينترنت را منتفی کرده است
جهان غرب
به دليل فروش تکنولوژی جلوگيری از دريافت اطلاعات آزاد به اين دولت
به مردم ايران بدهکار است
بايد سانسور گسترده و هژمونی رسانه ای رژيم را شکست.
اگر مردم ايران بتوانند از طريق تلويزيون تمام وقت و اينترنت از وقايع مطلع شوند
و شاهد نقد آزادانه ی سياست ها وعملکردها و ارائه ی مدل های بد يل باشند، رژيم مجبور می شود کل بورکراسی امنيتی سانسور خود را تعطيل نمايد
پول دادن به اپوزيسيون يک بحث است و استفاده ی مردم ايران از
رسانه های خارجی جهت دسترسی به اطلاعات، بحثی ديگر"

ببخشید، زرشک! دو بار هم زرشک! زرشک اول اینکه
انگار ما کاشفان و مخترعان تکنولوژی کامپیوتری و اینترنتی بودیم
و آنرا کمپانیهای غربی در اختیارمان نگزاشته بودند! که حالا این کمپانیهای غربی!
با دادن تکنولوژی فیلترینگ به دولت ایران، امکان استفاده از اینترنت را منتفی کرده باشند
و به مردم ایران بدهکار شده باشند
حال فرض کنیم که این جهان غرب قبول کند که به آزادیخواهان ایرانی بدهکار است
و بخواهد یک میلیارد بدِهی پس بدهد. آیا حاظر بودید که چنین پولی را در اختیار بگیرید یا نه؟
و زرشک دوم به این خاطر که
تا حالا "سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور " بود
و پول آنها وابستگی میاورد، ولی دادن یک ایستگاه تلویزیونی تمام وقت و اینترنت
که به قول خودتان امکان استفاده از آن عملا منتفی شده است! وابستگی نمیآورد؟
یه موقع نگذارید که به کارکنان این ایستگاه تلویزیونی پول هم بدهند
چون اون موقع پای تهمت مزدوری به میان میاید
آقای گنجی، من شما را عزیز میدانم، اما اگر همینطوری ادامه بدهید، هم وقت دیگران را
میگیرید و هم به جنبش ضربه میزنید و هم عزیزیتان را کم کم از دست میدهید.


سرافراز باشید

شاهین دلنشین


مانی خان said...
شاهین خان من فکر میکنم من را با یک مانی دیگه عوضی گرفتی در کامنت دونی ملا از من و مصدق نوشته بودی کاشکی لینک به مطلب میکردی که من هم بخونم یادم بیاد
مانی خان said...
در ضمن از مرامت و نوشته هات خوشمان امد من هم بیخیال دموکراتم مثل تو
مانی خان said...
لینکت کردم که دیگران هم ازرنگ امیزی یا بوقلمون صفتی وبت لذت ببرند
مانی خان 
از تعجب شاخ درآوردم. شما همین چند ساعت پیش نوشتید که از مرام و نوشته هایم خوشتان آمد. حالا چه اتفاقی افتاد؟ 
حالا مجبور بودید که این حرف زشت را
بنویسید؟
چرا یه مقدار صبر نکردید ببینید من چی میخام بنویسم؟ یکی از بحثهای من این بود که ما احترام نگه نمیداریم. من به شما بی احترامی نکردم، ولی شما میایید و بی احترامی میکنید؟ حتما تو جبهه ی دشمن هستم؟! و یا چی؟
سرافراز باشید
مانی خان said...
شاهین خان کدام توهین من که بد ننوشتم حس شوخ طبعی کجا رفته بقول اینجائی ها سنس اف هیومر منظور من فقط رنگ آمیزی نوشته ها بود نه موضوع آن مثل اینکه یاید خیلی دست به عصا در این اینترنت راه رفت که به کسی بر نخورد من وبلاگت را لبنک کردم اگر قصد توهین داشتم که از این شکر ها نمیخوردم با با ایول دمت گرم از این مهماننوازی

۱۳۸۶ آذر ۱۰, شنبه

به بچه های خیابان


به بچه های خیابان

این ترانه را که بر روی آهنگی که حدود 20 سال پیش در ترکیه ساخته شده، نوشته شده است، به همه ی کودکان کار و انجمن حمایت از کودکان کار ، داروگ، جمعيت دفاع از كودكان كار و خيابان، هدیه میکنم.
این آهنگ ترجیحن بهتر است سریعتر شود، چونکه دیگه زیادی کند و غمگینه



Sezen AKSU - Belalım



به بچه های خیابان

ای دختر کوچولو، تو که هنوز هستی یه بچه
بگو اینجا چی کار میکنی تو خیابون
ای دختر کوچولو، ای تو قدت قدِ یه مورچه
بری تا کِی تو زیر چکمه ی این و اون
تو که باید د غنچه ای تازه، خوشگل و نازه، رنگ نمی بازه
باشی من تو رُو قربون
بگو رنگ سرخ زیبای گونه هات
چرا شده مثل برگای زرد خزون

جای تو اینجا تو خیابون، که همه نیستن توش مهربون
نباید، باید تو خونه باشه
به جای این آدامس فروشی، که آخر میشه خودفروشی
جا ت گرم ِ آشیونه باشه
ای عزیرم

ای پسر کوچولو، بیا لباس مهمونی
تنت کنم هستیم یه جای خوبی مهمون
ای پسر کوچولو، ندیدی تو مهربونی
بیا محبت خریدم بکن نوش جون
پدرت جزو بی کاران، یا بی عاران، یا تو زندان
یا نیست شده بی نشون
مادرت یا که تن فروش، غرور فروش
یا زور بازو می فروشه چه ارزون

جای تو اینجا تو خیابون، که همه نیستن توش مهربون
نباید، باید تو خونه باشه
یا دولت باشه نگهدارت، یا خودم میشم پرستارت
جات گرم ِ آشیونه باشه
ای عزیزم

ای دختر کوچولو، بگو چرا تو یاد گرفتی
حرفای زشت مخصوص چاله میدون
ای پسر کوچولو، فال حافظ به دست گرفتی
بگو چرا فالت شده اینقد درب و داغون
آخه چرا همیشه گشنه، همیشه تشنه، تو تن تشنه
باشی من تو رو قربون
یه سر ِ راحت روی زمین نگذاری
حق داری به همه کس باشی تو مظنون

جای تو اینجا تو خیابون، که همه نیستن توش مهربون
نباید، باید تو خونه باشه
اونی که میگه هست غمخوارت، تو عمل اینه باشه یارت
جات گرم ِ آشیونه باشه
ای عزیرم


شاهین
مه 2002


۱۳۸۶ آذر ۶, سه‌شنبه

آقای گنجی! دلارهای کجائی؟ (1) / شما نماینده‌یه نیروهای دمکرات ایرانی نیستید! / دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (3


مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته
در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌یه! املاعی


این نوشته، با دستکاری‌هایی ویراستاری و با حِفض تاریخ انتشارش، به این‌جا مونتقل شوده است
برای دسترسی به آرشیو وبلاگ‌های سابقم، رووی لینک بالا کلیک کونید

دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (3
شوماره‌یه این نوشته، قبلن ۲ بووده است


از مسئولین سایت گویا میخواهم که سنت شکنی! کنند و نوشته ی مرا در سایتشان بیاورند.



آقای گنجی! دلارهای کجائی؟ (1)
(در انتها، به گاندی شدن شما، دوباره پرداخته میشود)


آقای گنجی، من تازگی ها! خیلی از دستتون ناراحتم. تئوری مزدوری تدوین میکنید
و بد جوری به دلارهای آمریکائی گیر داده اید. کار مهمتری نداری برادر؟ یک سال و خورده ای
پیش هم یه مقدار از دستتون ناراضی بودم و چنین نوشتم ( و سعی میکنم بهترشو بنیسم):
"و همین آقای اکبر گنجی ِ یه مقدار نانازنین!
که مساویست با یه مقدار نازنین مثل بفرما و بشین
کِی نمایندۀ سخنگویِ همۀ جمهوری‌خاهان شد ، که من خبر ندارم؟!" 

/ ندا: یاد مریم رجوی افتادم که سالهای سال با همسرش
رعیس جمهور ِ برگزیدۀ! مقاومت؟!! هستند./ 

گوشه ای از گفتگوی اکبر گنجی با نوام چامسکی: 
"جمهوری‌خواهان ايرانی با حمله نظامی آمريکا به ايران با هر قصد و نيتی مخالف اند
آنها دموکراسی را مربوط به ايرانيان می دانند و تصويب بودجه 75 ميليون دلاری امريکا را
به زيان دموکراسی ايران می دانند...؟" 

و من زمانی نوشته ای از شخس! نسبتن محترمی به نام
جلال شالگونی از اعضای "جمهوریخواهان دمکرات و لائیک"، خاندم: ‏

جلال شالگونی: " ... و اما برای گذر از سردرگمی ضد امپرياليستی
راهی جز بحث و تبادل نظر وجود ندارد
جديدترين نمونه ی اين سردرگمی بيانيه ايست
(نوشته یک یا چند نفر ار اعظای خودشان، یعنی اسم نویسنده و یا نویسندگان، رو نشده!)
که با امضای تعدادی از فعالين سياسی با سابقه
در رابطه با اختصاص هشتاد و چند مليون دلار توسط ايالات متحده برای
پشتيبانی از اپوزيسيون جمهوری اسلامی ، صادر شده است
اين بيانيه چهار بند دارد که
هيچيک نه به لحاظ تاريخی و نه به لحاظ سياسی قابل دفاع است و نه
مردم ايران نه دشمنان ثابت بلکه منافع ثابت دارند
برای دستيابی به اين منافع هيچ اصلی جز همين منافع
يا بعبارت دقيقتر دستيابی به آزادی، دمکراسی
استقلال و حق حاکميت و عدالت اجتماعی راهنمای عمل اين جنبش نيست. "


و این حرفهای این آقای جلال شالگونی، طرفدارانی که نمیدانم چند درصدند
در بین جمهوریخاهان دارد. حالا تکلیف این آقای اکبر گنجی چیست که
هم دمکراسی را مساوی جمهوری میگیرد
هم سخنگوی همه ی جمهوریخواهان میشود
و هم حملۀ نظامی و کمک مالی را با هم قاطی میکند؟!
تکلیفمون با این آدم کم فکر چیه؟! 
آیا ترس جمهوری اسلامی از پول دار شدنِ دشمنانِ آزادی‌خاهش حقیقت دارد؟!
آقای گنجی! جواب بدید. شما دوباره یک سال و خورده ای بعد
در مقاله ی "دمکراسی دلاری"، میگویید: 

گنجی: "مخالفت نيروهای دموکرات ايرانی با بودجه ۷۵ ميليون دلاری امريکا
به سوتفاهم های بسياری دامن زده است"

آقای گنجی خواهش میکنم که

دیگه آخرین بارتون باشه که
از طرف "نیروهای دمکرات ایرانی" و به نمایندگی آنها، حرف میزنید
یه عده از نیروهای دمکرات ایرانی چه خوش فکر و چه بد فکر
با دریافت پول و امکانات از دولتهای اروپائی و آمریکائی و ژاپنی!
و حتا از شیطان هم مخالف نیستند
اما ببینیم چه علتهائی میتواند باعث این موضعگیری تان بر علیه پول خارجی باشد:

1- اپوزیسیون دیکتاتور تقویت میشود

شاید بگویید که این پولها به دست هواداران و خود

آقای رضا پهلوی
که دمکرات نیست و میخواهد در ایران آینده
مقامی فراتر از یک مقام تشریفاتی
و نمایندگانی در میان ارتشیان و قضات داشته باشد
و خودش هم که هیچ وقت نگفته که
"پادشاه حق دخالت در سیاست و قضاوت ندارد"
برسد. ولی خوب این چه ربطی داره؟ مگه ما حسودیم؟ بالاخره هر چه که باشند
تمدنشون از زمین تا آسمان با حزب الله فرق میکنه و از اونا بهتره
از شما وجدانن سوال میکنم. اگر همین فردا، بدون هیچ هزینه ای
قرار بود همون رژیم سابق سر کار بیاد، خوشحال نبودید؟
و حالا چرا نون! همدیگه رو تخته کنیم؟ شما هم عرضه نشون بده
و بگو سمبه‌ی من پرزورتره و اصلا همه‌ی پول را بدهید به من و دمکراتهای واقعی.


2- رژیم بهانه پیدا میکند 

گنجی: " مشکل ما فقط اين نيست که رژيم به بهانه جنگ جامعه را سرکوب می کند
مشکل ما اين هم هست که رژيم تمام مخالفين خود را مزدوران امريکا می خواند " /

بحث مزدوری را میذارم برای بعد، و فعلا ببینیم جریان بهانه پیدا کردن رژیم چیه؟
یه مدت پیشا! بود که آقای زیدآبادی هم، که تو اون موقع اولین بار بود چیزی ازش میخوندم
با مخالفت با بودجه‌ی کذائی امریکا، چیزی نوشته بود که بدجوری اعصابمو خط خطی کرد
و خوب جوون بودم و جاهل! سگ‌جواد هم بودم و باهاش تند برخورد کردم:




نکنه رژیم پیدا کنه بهانه ؟!


تازگی ها آقایی به نام احمد زيدآبادی، بعنوان کارشناس!
مسايل سياسی ايران، افازات و اظافاتی به شکل زیر فرمودند 

/ زیدآبادی: "دولت آمريکا و يا برخی از محافل حاشيه ‌ای آن
اگر در صدد کمک به شکل ‌گيری انقلاب مخملی در ايران باشند
با حمايت خود از چنين سياستی
هم طرفداران احتمالی خود را در ايران به مخاطره می‌اندازند و هم
به انفعال نيروهای سياسی مستقل دامن می ‌زنند" /

ما یعنی انقد کارشناس! فحمیده! داریم که تا حالا به خیلی جاها رسیده ایم؟!
چه کله پو...یی که پیدا نمیشوند که نگو و نپرس؟!
اگه این آمریکا نبود
این ادامه دهندگانِ راه خمینی
برای گوشمالی‌یه آزادیخاهان بهانه ای دیگه پیدا نمیکردند که!
و دیگه آنها را سخت‌تر زندان نکرده و محکمتر تو سرشان نمیزدند که!
و برای اون همه پزشک در هتل/کلینیکِ اوین کار نمیتراشیدند که!
و در نتیجه، آزادیخاهان با نگرانی ِ کمتر و راحت‌تر به آزادی میرسیدند!
و تازه یه موقع نباشه که مبادا طرفداران آمریکا در ایران به خطر بیفتند! و 
مبادا نیروهای سیاسی ِ مستقل به انفعال دچار بشن!!
چون اینا هرچند! که مستقلن
ولی تلاش و انفعالشون به آمریکا وابسته هست که!!
اسلا"! به محض اینکه خبردار بشن که آمریکا یه پولی به دوتا ایرانی داده
فوری منفعل میشن و غلاف میکنن که مبادا تهمت بهشون زده بشه!...

/ تلیعه‌یه‌آزادی: وااااااای، مبادا رژیم بهووووونه پیدا کنه! /

… آقای زیدآبادی به آمریکا پیغام میدهد
که مبادا از کلاه مخملیها پشتیبانی کنی و به آنها پول بدهی
پس! پشتیبانی نکن، تا این رژیم، آزادیخاهان رو به جرم آمریکایی بودن! زندان نکنه... 

/ اسپین دکتر: ای آمریکا، پس چه بهتر که به خامنه ای پول هم بدهی
تا طرفدارانت اسلن در خطر نیفتند و نیروهای سیاسی مستقل
از عدم وابستگی شون به شما سوع ِ استفاده کرده و فعالتر هم بشوند /

… و بلکه! بعنوان توهین به مقام رهبری و یا فعالیت ضد اسلامی
یا پراکندنِ سم و اغتشاش فکری و وبلاگ و دلایل دیگر زندانی کنه
و مشت و لگد بزنه! و بهانۀ کمتری داشته باشه! ...

/ بحانه‌گیر: مِسل اون موقعها که بهانه کم داشت و شورت خونی را
تو خونه های تیمیِِ کمونیستا بهانه و پیدا میکرد! در حالی که سرانِ همون
بعضی کمونیستا، بعضی از "غیرِِ سران‌شان" را به جرم رابطۀ جنسی اخراج میکردند! /

/ ندا: حتمن چون اوراد عقد دائم یا موقت را ملا برایشان نخانده بوده!
و خودشون هم که کم سوادِ اسلامی بودند، به معنی ِ اسلام نشناس و آیه/وِِرد ندان! / 

/ ماتلیمدال: کی میگه آیه/وِِرددانی خوبه و بهونه فراوونه؟
دستش بالا، وگرنه بی مدال میمونه / 

و بهوونه فراوونه!:

/ ندا: مخسوسن برای نگاری که بخاد فرار کنه از دستِ خاسّگاری /

… بهانۀ طرفداری از گروه فرقان... 

/ ندا: که هرچی اشهد خوندند، قبول نشدند بعنوان مسلمان
و یا شاید بعنوان مسلمانِ منحرف، تایید گردیدند! /

… بهانۀ طرفداری از منافقین ... 

/ تَلیعه‌یه‌آزادی: رئیس جمهورِ انحساریِ برگزیدۀ ؟! مقاومت رو ببین
و شما چرا مقاومت میکنید و عضو گروه مقاومت نمیشوید ؟! / 

… بهانۀ کمونیست بودن یا جاسوس صهیونیست بودن. بهانۀ بهائی بودن ... 

/ ندا: و شاید سر به هوایی یا اهورایی بودن. آقای بهنود کجائی؟! /

… بهانۀ چاپ کتابهای ظالّه و برای اسلام، کندن چاله! بهانۀ مزدوری اجنبی ... 

جواد: آقای اِبی نبوی، کارت زاره، باید بجنبی! / 

… بهانۀ فساد جنسی ... 

/ ندا: ای معشوق! در ابراز عشق چقدر کنِسی!/

… بهانۀ شرکت در کنفرانس برلین و هزار و یک بهانۀ دیگه که نگو و نبین! ...

/ صمد: که موُ خودوُم می‌بینوُم و می‌گوُم !/ 

… و فردا اگر ستاد رهبریِ انقلاب و دولتِ در تبعید درست کردیم:
به بهانۀ حرکت در همسوئی با این دشمنانِ قسم خوردۀ جمهوری اسلامی
آری از بهانه، فقیه درنمی‌مانه ...

/ تَلیعه‌یه‌آزادی: پس همه منفعل شوند و خیال خود را راحت کنند! /

… این رژیم تو کشف بهانه خیلی بیشتر از این آقا که بازار ِ زیدی یَش را معلوم نیست
کی از پُر آزاری آباد کرده، وارد تره! و ناگفته نماند که معلوم نیست این آقا درس کارشناسی در مسائل ایران را کجا خانده ، که اسلن فرقی هم نمیکنه که کجا خانده چون در اون جاها
به آدم عقل نمیدهند، بلکه شاید راه استفاده و یا سوء استفاده از عقل را نشان بدهند
که وقتی طرف عقل نداشته باشه ...

/ ندا: با عرض معذرت از آقای زیدآبادی
شما به اندازه ی خودتون عقل دارید، که امیدوارم بیشتر بشه! /

/ جواد: درس خاندن یعنی سین خاندن! یا چی؟! /

فرصت‌تلب: و حالا که قرار است ؟! به امثالِ آمریکا بفهمانیم که
سمبۀ ستادِ رهبری ِ انقلاب؟! و دولتِ در تبعدِ ایران؟! از همه پرزورتره
و حرف آخر را فقط آنها، یعنی ستاد، میزند، در نتیجه! کو و کِی و کجا که این ستاد تشکیل شود؟ و به همین خاطر، من بعنوان عضو خودخانده ی ستاد خیالی رهبری/ به ماده ی 17 برنامه ی 17 ماده ای اتحاد مراجعه شود/ از شما آمریکائیان مدعیِ طرفداری و حمایت از دمکراسی میخاهم که این دفعه خسیس‌تر نباشید و 100 میلیون دلار را بدون قید و شرط 

/ آدم راسخ سوراخدار: چون ما خودمان میدانیم که چه میخاهیم / 

/ سوراخ شناس: سه جفت و نسفی، بدون حساب کردنِ چشمان، مگر اینکه دیکتاتورهای زمان، آنها را درآورده باشند و به چار جفت و نسفی تبدیل کرده باشند /

… آری 100 میلیون دلار را بی قید و شرط به حساب مخصوصی واریز نمایند
تا در اختیار ستاد رهبریِ انقلاب مسالمت آمیز ایران قرار گیرد، که آزادیخاهان ایران به زودی؟!
چنین ستادی را، اگر هوش و ذکاوت و سیاست و فهم و غیرت داشته باشند، خواهند ساخت
پس! در عوض، اگر در قراردادهای اقتسادی ای که ایرانِ آزاد با دولتهای خارجی میخاهد ببندد
شما به اندازۀ دیگر کشورها پیشنهاد دهید، ما، یعنی ستاد، ضمن اینکه اون 100 میلیون دلارتون را به شما با نرخ روز برمیگردانیم، اول با شما قرارداد می بندیم که انساف و عقل حکم میکند که اگر ژاپن روی دست شما زد و به ما 110 میلیون داد، خوب در شرایط پیشنهاد مساوی
به او امضا میکنیم! و چه اشکالی دارد؟! ...

/ جواد: تو سیاست آدم باید بتونه دروغ بگه. بتونه بلوف بزنه
و کدوم خری باور نمیکنه که اگه آمریکا بطور رسمی اعلام کرد که دیگر
پولی به اپوزیسیون نمیدهد، پس نمیدهد؟!! این آمریکا که نمیشه هیچ جا صادق نباشه
پس! دولت هم دیگه این بهانه را نمیگیره و دیگه به کسی تحمت مزدوری نمیزنه! / 

/ صمد: هِی آقاهه گنجی! بورو بابا تو دیگه از کدوم دهات در رفتی
و نسیب ما شدی. اخمخ! دیگَه نبینوُم که از بهانه گرفتن رژیم و رَجیم صوبت کنی‌یا
موُ خودوُم کلی تا حالا انگشت کِردُم تو چش و چال
تو دیگه چقذه هستی کال!
حالا تو فکر کردی مو انگشتِ بی‌بهونه کِردوُم تو چششون!
بعضی موقعها بی‌بهونه کشیدوُم ریششون!
اخمخ! یعنی وجدان و بزدان موُ به موُ اجازه میده که بی بهونه انگشت بکوُنوُم؟
آدُم باید بهوونه داشته باشه، وگر نه چه فرقی با این حیوانات بی گناه و مهسوم داره
حالا مو از بهونه های خودم بگم:
یه جا چشمای هیز و یه جا چشمای ورقلمبیده ی تیز!
یه جا چشمای غلط نکنم جاسوس! یه جا چشمائی که مثل کَنه میکنه موس موس!
هالا آقاهه گنجی! فهمیدی که بدون یک بهونه، آدُم میشه دیوونه!
حالا آدُمش که این باشه، وای به هالِ رَجیم! که طلَف‌داراش بی‌بهونه، میشن بی غذا و عذا!/

… حالا که دیگه قرار نیست! از بهانه ی رژیم صحبت بکنی
و دیگه قرار نیست به نماینگی از جمهوریخواهان و یا نیروهای دمکرات ایرانی، حرف بزنی
بریم ببینیم که این جریان مزدور نامیدن آنهائی که از پول و امکانات خارجی استفاده میکنند
از چه قرار است؟ و دوباره از من به تو نصیحت و یا خاهش! که بروی به ایران. مگه رفتن به ایران و گاندی شدن اینقدر سخته؟! همون سیصد نفری که از آنها امضا گرفتی، یک اعلامیه در تمامی نشریات مهم دنیا میدهند و در مصاحبه های رادیو تلویزیونی شرکت میکنند و از دولتهای دمکرات و همه ی مردم دنیا میخواهند که به این اقدام شما توجه کنند و هر گونه فراخواندن به دادگاه و محاکمه و زندان را محکوم کنند. این رژیم به احتمال خیلی زیاد، نه تنها جرات ترور شما را نخواهد داشت، بلکه حتا جرات به زندان انداختن شما را هم نخواهد داشت. و تنها راهش این خواهد بود که بلای منتظری را سر شما آورد، که در این صورت هم در کارش ناکام خواهد ماند. برو به ایران، برو به ایران، و به قول خودت هزینه اش رو بده. ریسکش را بکن. من به تو قول میدهم که آنچنان شور و هیجانی به پا شود که اگر کوچکترین بلائی بخواهند به سرت بیاوردند
همین خانم شیرین عبادی، در خیابان روسری اش را آتش بزند
تمام دختران دانشجو قرار بگذارند و روسری هایشان را آتش بزنند
هیچکدام از آنها حتا اگر مثل زهرای ناکام، پدرشان پاسدار هم باشد، امنیت جانی در این رژیم ندارند. غلط افغانی نکنم! ملت ایران آماده ی قیام است و منتظر جرقه ایست. برو و از این شرایط استفاده کن و هر کسی رو که دوست داری ببخش، ولی بگو زودتر از قدرت کنار بروند. که اگر به قتل و غارت ادامه بدهند، اونوقت یه بخششی بهشون نشون بدیم که تو داستانها بنویسند!

ادامه دارد.

شاهین دلنشین


۱۳۸۶ آذر ۲, جمعه

آقای گنجی، گاندی شوید! / دیگر نمیتوانم شما را در خارج از کشور تحمل کنم! / دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (2

در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌ی! املاعی


این نوشته، با دستکاری‌هایی ویراستاری و با حِفض تاریخ انتشارش، به این‌جا مونتقل شوده است
برای دسترسی به آرشیو وبلاگ‌های سابقم، رووی لینک بالا کلیک کونید

دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (2
 شوماره‌یه نوشته‌یه اولیه، " ۱ "  بووده است 

از مسئولین سایت گویا میخواهم که سنت‌شکنی! کنند و نوشته ی مرا در سایتشان بیاورند.


آقای گنجی، گاندی شوید!

یا گاندی ِ ایرانیان توی مملکت و یا گاندی ِ ایرانیان خارج از کشور
اسلا"! بیائید با هم گاندی بشویم!
من گاندی ِ اپوزیسیون خارج از کشور ِ خاهان! برکناری رژیم میشم
تو هم گاندی سرتاسر ایران
چطوره؟ معامله ی خوبیه؟ پس حالا که قرار گذاشتیم! تو برو به ایران. حالا درسته که من خالی بندم
ولی در مورد گاندی شدن شما دارم کاملا جدی حرف میزنم. درست در چنین زمانهائی است که
زمینه برای گرد آمدن مردم به دور فردی شجاع و آزادیخواه مثل شما فراهم میشود. من به جرعت میتوانم
بگویم که اگر شما به ایران بروید، تمامی اپوزیسیون خارج از کشور به پشتیبانی از شما بر خواهند خواست

/ ندا: من که تمام قدرتمو برای این پشتیبانی میگذارم /

و این حتا ممکنه زمینه ساز اتحاد بزرگ اپوزیسیون خارج از کشور هم بشه
البته اگه قراره یه عده فوندامنتالیست یا افراطی که از طرف چپ، دشمن مالکیت خصوصی هستند و دیکتاتوریِ کمونیستی میخواهند و از طرف راست، دیکتاتوری سلطنتی میخواهند، برعلیه شما شعار و خین و خین ریزی! راه بندازند، خوب هر چه زودتر راه بندازند، بهتر! من به جرعت میتوانم بگویم که از زمان اعلام بازگشتتان به ایران و تا زمانی که سوار هواپیما بشوید، در نزد همه ی ایرانیان ِ "ایرانی آزاد خواه"، بسیار بیشتر از این خوش سیما بشوید. چه در ایران و چه در سراسر اروپا و آمریکا، همه از بازگشتتان حرف خواهند زد و در بسیاری از سایتها
به این اقدام شجاعانه تان درودها خواهند فرستاد، و چه شعرها که در این مورد سروده نخواهد شد /

/ صمد: که نگو، چون مُو خودُم میگم/

چه شور و شوقی که ایجاد نخواهد شد و چه تدابیری که
تمام اپوزیسیون در سراسر ایران و جهان
پیشنهاد نخواهند داد. برو به ایران و به خودت رجعت پیدا کن. به آن گنجی ای که
در ایران شجاعانه میگفت که "خامنه ای باید برود"
برو به ایران و قوت قلبی شو برای اصلاح طلبان واقعی
برای زیدآبادی، برای ادوار تحکیم وحدت، برای حشمت الله طبرزدی، برای حجاریان
برای سهیل آصفی، برای نوشین احمدی خراسانی و خیلی های دیگه
تو با رفتن به ایران، میتوانی زمینه ساز اتحاد بزرگی هم برای آزادیخواهان درون ایران باشی
من در همین زمان اعلام میکنم که ماموریت شما در خارج از کشور به پایان رسیده است!
میوه ای که زیادی رو درخت بمونه، رسیده است؟ یه باغبون جواب بده! /

/ صمد: هاااان. فستگی داره به جنس دلَخت و جنس میوه. تو هنوز این چیزا رو نمیدونی؟
تو دیگه از کدوم دهاتی در رفتی و نسیب! ما شدی، بوزبخت /

من بعنوان یک ایرانی‌یه سیاسی- احساسی! دیگر نمیتوانم شما را در خارج از کشور تحمل کنم!
من دوست دارم ایران را با حضورت پر تجمل کنم!

/ صمد: هِی آقاهه شاهین، حالا که از خودت مایه نمیتونی بذاری، اونجا اگه انگشت به چشش کردنا

مهلوم نیست چشی ازش باقی بُمونه ها. بذار همینجا مُو خودُم انگشت به چشش کنُم
که بی خطرتره ها! بَهدن نگی نگفتی‌ها /

حالا یا میری ایران و گاندی میشوی و یا انقدر پاچه‌ات را بگیرم که در داستانها بنویسند!

/ ندا: که پاچه ی خودش بدتر یا خوبتر گرفته شد! /

آقای گنجی، ما در خارج، آدم حراف کم نداریم، و اینطور که من میبینم، شما هم دارید جزو اونا میشید
یه مدت دنبال این فیلسوف و اون فیلسوف بودید، که هیچ نتیجه ی عملی ای ببار نیاورد
البته پاچه‌یه شریعتی رو گرفتی و خوبم گرفتی

 / ماتلیمدال: ماااااااتلی! مداااااال! /

/ ندا: خوب شد که اشک زیدآبادی رو درآوردی. حقش بود! /

و ماتلیمدال، مدال بت شکنی را به گردن شما انداخت. ولی خوب من نمیتونم قبول کنم که اندیشه‌یه شریعتی
داشت دوباره جوانان مبارز ما را به انحراف میبرد و یا داشت برای اندیشه ی او تبلیغ آنچنانی میشد

/ ندا: من یه نمونه از تبلیغات برای شریعتی رو، که مدت کمی قبل از مقالات شما نوشته شد
یعنی انجام شد، سراغ دارم که کار آقای ف.م سخن بود/

پس! نتیجه میگیرم که بازم این کارتون نتیجه‌ی عملی ِ آنچنانی‌ای به بار نیاورد
یه کار خیلی خوبتون خوب همون جمع کردن 300 امضا از اندیشمندان جهان بود که نمیدونم چرا
مثلا اسم 27 ! تا اندیشمند ایرانی توش نبود. یه کار خوب دیگه ای که کردید، این بود که اعتصاب غذا برای آزادیِ زندانیان سیاسی راه انداختید. ولی میدونید چیه؟ من فکر میکنم دیگه کار چندانی ازتون بر نمیاد
که تو خارج انجام بدید. نه که نشه انجام داد، ولی ابعاد شما به نظر نمیاد که به اون بزرگی باشه
گر حرف من درست باشه، که متعسفانه فکر میکنم درسته /

/ ندا: مگر اینکه خودت را دیگر تکرار نکنی و مثلا در مورد پول خارجی به نعل و به میخ نزنی
و بخواهی اپوزیسیون را با ارائه‌ی برنامه‌ی اتحادی، متحد کنی /

 ادامه ی ماندن شما در خارج از کشور، احتمالا باعث از دست دادن احترام و بزرگی خواهد شد
که هرگز نیاد چنین روزی. چه سرما و چه سوزی، شده مردم ایران را روزی، آیا لباس گرم بلدی بدوزی؟
من نمیتونم حرفهایم را نزنم و احساساتم را ندهم بروزی. شما میتوانی در خود ایران هم تئوری "مزدوری"
را به اثبات برسانید. خیلی از ایرانیها در خارج، انجمنهای مختلف دارند و از امکانات و پول کشوری که در آن اقامت دارند، استفاده میکنند. همین جمهوریخواهان دمکرات و لائیک، از امکانات دولتهای خارجی استفاده کرده اند. همین دولت هلند، به یه سری از دمکراسیخواهان، پول و امکانات میده که رادیو درست کنند. دستت درد نکنه!
واقعن دستت درد نکنه که اونارو مزدور نامیدی! چند وقت پیشا بود که دیدم دیگه صدائی ازتون درنمیاد
و چون دوستت دارم و به فکرتم! برای خودم شروع به نامه نگاری کردم
که الان باید برم سراغش. من اینطوری نوشتم (با یه مقدار دستکاری):

آقای اکبر گنجی، کجا هستید؟!ا
ای هموطن عزیز و آزادیخواهم
ای که هزاران نفر گفتند که شجاع هستید
تو دیگر مثل اینکه رنگ و بویت را از دست داده ایاون طراوتِ عشق و امید، از تو دیگر به مشام نمیرسد
جائی آنرا دست به دست داده ای؟!ا
تو مگر همان نبودی که گفتی خامنه ای باید برود
که یعنی ولایت فقیه، بار دیکتاتوری بر دوش مردم است
که یعنی بر بدن این ملت، همچون نیش کژدم است
تو مگر همان نبودی که بدون ترس، این رژیم را رژیمی دیکتاتوری خواندی
و بر چشمهای کریهِ آن، خاک فشاندی
در چشم این اژدهای دیکتاتوری، خاکی باش
و یا هر روز، هر دقیقه، هر ثانیه، در چشم این پلید، خاک بپاش
که تو هم از نسل آزادیخواهانی همچو منی
تو جرعتِ تبلور یافته ی مردم وطنی
که در خاک ایران، با صلابتِ تمام، رو در روی این حکومت
خواهان جمهوری دمکراتیک شدی، در کاشانه و کومه ات
و گفتی که ولایت فقیه باید برود

ای هموطن عزیز و آزادیخواهم
تو دیگر مثل اینکه رنگ و بویت را از دست داده ایچه حرارتهائی را به دست گسست داده ای؟
اون طراوتِ عشق و امید، از تو دیگر به مشام نمیرسد
به افتخارت، صدای هزاران به سلامتی، با ضربه های جام نمیرسد
اون شور رسیدن به آزادی را دیگر نمیتوان در تو مشاهده کرد
با تو بر چه اساسی میتوان معاهده کرد؟
به دیگران امید نداری یا به خودت؟!ا
به دیگران اعتماد نداری یا به خودت؟!ا
!آزادیخواهی دیگران را سبک سنگین میکنی؟ جز خودت؟
و هزاران روشنفکرانند! که به حق به خود به چشم آزادیخواه نگاه میکنند
و البته خیلی مواقع از مستاصلی، ناله و آه میکنند
آزادیخواهانی که آزدیِ حکومت مردم را میخواهند
حکومت پارلمانی آزاد و نه حکومت یک حزب یا یک نفر
و دوست دارند در آزادی، در ایران شوند همسفر
و از من به شما خاطرنگهدار! که حق آزادیِ انتخابِ کسانی را که
طرفدار دمکراسی سلطنتی ای مثل سوعد و دانمارک هستند را زیر پا نگذار
/ !سگ‌جواد از زندان: کی جرات داره از این غلطای افغانی بکنه؟ /
که معمولا هر کس که توانسته است، حقوق دیگران را زیر پا گذاشته استا
و تو چون نمیخواهی و نمیتوانی، پس نترس و بگوا
که دمکراسی را آنچنان بالاتر از جمهوری میدانی که نگو!ا
هر چند که جمهوری‌خواه هستی


ای هموطن عزیز و آزادیخواهم
آزادیخواهییَت را بیشتر نشان بده
هر هفته بگو که ولایت فقیه باید برود
هر هفته بگو که دخالت دین در حکومت ممنوع
از نظر من، شما یک اصلاح طلب واقعی هستید!ا


و حالا که حرف از انقلابی بودن زده شد! شما از یک طرف نشان میدهید که طرفدار انقلاب مخملی هستید:

گنجی: "انقلاب‌های مسالمت‌آميز، معطوف‌ به‌ تأسيس‌ آزادی و مردم‌سالاري‌ ممكن‌ و مطلوب‌اند"

یعنی طالب انقلاب مسالمت آمیز هستید، و از اصلاح طلبان فاصله میگیرید:

گنجی: "اين گمان باطل اصلاح طلبان كه فقط با حضور فعال در حاكميت
مي توان كاری انجام داد در عمل فقط منتهی به اين شد كه آنها
به عنوان ويترين نظام در داخل و خارج از كشور عمل كنند
همكاری گسترده اصلاح طلبان طی 8 سال گذشته از طريق حضور در قوه مجريه و قوه مقننه
اگر برای دموكراسی ايرانی دستاوردی در پی نداشت، اما برای خودكامگان مشروعيت آفرين بود." 

و از طرف دیگر میگویید:

" بنده نه تنها انقلابی نیستم بلکه ضد انقلاب هم هستم"
"من خواستار تحولات بنیادین هستیم، اما برای رسیدن به آن دست به خشونت نمی برم
ترور نمی کنم، اسلحه نمی گیرم و انقلاب هم نمی کنم."

/ ندا: البته خودتان هم میدانید که تحول بنیادینی که من و شما میخاهیم! یعنی انقلاب /

به هر حال از این یه ذره مجموعه میشه فهمید که شما طرفدار انقلاب مسالمت آمیز هستید
خوب اسلحه که نمیگیرید و انقلاب مسلحانه هم که نمیخاهید! بکنید، پس چه راهی باقی میمونه؟

گنجی:"وقتی رژيمی تمامی راه های اصلاحات را مسدود کند انقلاب گريز ناپذير می شود"

شما با این حرفتان، راه انقلاب را باز میگذارید، که کار خوبی میکنید.

گنجی:"من روشنفکر باقی خواهم ماند اما جنبش ما به يک رهبر احتياج دارد
و ما به طور دموکراتيک بايد انتخابش کنيم بايد کسی به شکل و شمايل گاندی باشد:
صلح جو و اهل تساهل. از راه خشم و کينه نمی شود دموکراسی درست کرد."

شما این حرف را حدود یک سال و نیم پیش زده اید. من خودم هم 4 روز قبل از شما
طرفدار پیدا کردن گاندی شدم و اقداماتی! در این زمینه کردم که آنچنان بسیار خنده دار بود
که من طرفدار گریه شدم! ولی شما که هیچ کاندیدی اراعه! ندادید. اما دیگر بس است
یا بروید به ایران و گاندی شوید، یا در همین خارج، گاندی ِ اپوزیسیون دمکراسیخواه و طالب سرنگونی ِ رژیم
از طریق انقلاب مخملی شوید و فقط به گفتن اینکه:

"متشکل کردن کلیه ی ناراضیان دموکراسی خواه در یک جبهه ی وسیع اجتماعی
و ایجاد رهبری دموکراتیک و مورد اجماع برای آن، گره از کار فروبسته ی مخالفان خواهد گشود."

اکتفا نکنید و اقدامات عملی صورت دهید. اینطور که به نظر میاد، برای متشکل شدن آزادیخواهان هم ما احتیاج به یک گاندی داریم. و شما بارها گفته‌اید که اهل فقط حرف زدن نیستید:

گنجی: "حرف زدن و بیان نظر ، قدرت نامحدودی ندارد. همانگونه که بارها تاکید کرده ام
اگر تا ابد در باره مفهوم آب سخن بگوئیم ، مفهوم آب رفع تشنگی نخواهد کرد. اگر تا ابد در باره مفهوم خانه سخن بگوئیم ، مفهوم خانه کسی را صاحب خانه نخواهد کرد. بر همین وجه
اگر تا ابد درباره مفاهیم دموکراسی و آزادی و حقوق بشر سخن بگوئیم
از دل این مفاهیم ، دموکراسی و آزادی و حقوق بشر بیرون نخواهد آمد
همانطور که برای رفع تشنگی و صاحبخانه شدن باید "کاری" کرد، برای گذار به دموکراسی هم باید"کاری" کرد
در دهه ی ماقبل انقلاب، همه چیز به عمل و پراتیک فروکاسته می شد
و نظر ورزی کاری بورژوایی خوانده و نفی می شد
مدتی است که هر گونه اقدام عملی نفی و فقط نظر ورزی و گفتن و نوشتن پیشیه ما شده است." 

و شما بارها گفته اید که آزادی، هزینه دارد:

گنجی: "اگر کسی خواهان دمکراسی و حقوق بشر است و به آنها باور دارد
باید هزینه رسیدن به آنها را پرداخت نماید. این باید، بایدی اخلاقی- توصیه ای نیست
بلکه از مقتضای طبیعی رسیدن به یک نتیجه، سخن میگوید. مانند
برای رسیدن به آب باید چاه کند. برای قهرمان دو شدن، باید دوید
اگر کسی به دمکراسی و حقوق بشر باور نداشته باشد، در این مقام، ما را با او سخنی نیست
اما اگر کسی ادعا کرد که به دمکراسی و حقوق بشر باور دارد
باید برای رسیدن به آنها در عمل کاری انجام دهد و هزینه لازم این هدف را بپردازد." 

البته میزان هزینه، بستگی به خیلی چیزا داره. یکی حتا اگه یه مقدار پول هم بده، یه هزینه ای داده
ولی آقای گنجی! شما که دیگه قراره! فقط اهل حرف زدن نباشی و میگوئی که باید هزینه داد
برو به ایران و هزینه اش را بده!
و وای به حال آنان که جرات کنند و بخواهند به تو صدمه بزنند
و یا تو را زندانی کنند، که در آنوقت ما جهان را تکان خواهیم داد.



ادامه دارد


comments:6
فرهاد said...
گنجی با خروج از ایران تاریخ مصرف خود را از دست داد
ایران که بود شجاعتر بود
شما را به پیوندها افزودم
فرهاد said...
در بالاترین لینک دادم
anahidirani.blogfa.com said...
سلام محیط وبت برام عجیب بود و اما مطالب عالی ترجیح می دهم لینک کنم شما رو تا راحت بهتون سر بزنم البته من یک بزغاله ام حواستون باشه.
anahidirani.blogfa.com said...
شرمنده فراموش کردم بپرسم که می تونم لینکتون کنم یا نه؟
هم آوا/سجاد نيكنام said...
با درود
از حضورتون در هم آوا و لطفتون سپاسگزارم. ممنون میشم شما نیز ما رو در این راه یاری کنید و همچنان منتظر حمایتتون هستیم. کارتون در وبلاگ نویسی هم واقعا ستودنیه. پیروز باشی
فرهاد جان 
ممنون از کارات. نتونستم لینک را تو بالاترین پیدا کنم. دیگه اینکه من نمیتونم مثل شما اینطور با قاطعیت در مورد افراد صحبت کنم. اینکه بگیم کسی تاریخ مصرفش را از دست داده، خیلی حرف بزرگی یه. اینکه میگی گنجی در ایران شجاعتر بود، یعنی الان هم شجاع است، و من به همین شجاعت و دیگر پتانسیل های او امید بسته ام



آناهید جان

نیکی و پرسش؟ ممنون از توجه ات. بزغاله را از بزغاله میترسانی؟ مع بر تو




سجاد جان

از لطفت سپاسگزارم

به امید پیروزی هممون