۱۳۸۶ آذر ۲۹, پنجشنبه

چه جور دلارهائی، وابستگی نمیآورد؟ / دلارهای کجائی (2) / شما علائمی از پارانوید دلارنشان نشان میدهید! / دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (4)



مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته


این نوشته، با دستکاری‌هایی ویراستاری و با حِفض تاریخ انتشارش، به این‌جا مونتقل شوده است
برای دسترسی به آرشیو وبلاگ‌های سابقم، رووی لینک بالا کلیک کونید

 (چه جور دلارهائی، وابستگی نمیآورد؟ / دلارهای کجائی (2

دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (4


شوماره‌یه این نوشته قبلن ۳ بووده است

نوشته‌یه مرتبط: دلارهای کجائی (1)

از دیگر دلایل مخالفت شما با دریافت پول خارجی:

3- دریافت پول خارجی، یعنی مزدوری

این هم میتونه یکی از دلایل مخالفتتون با دریافت پول و امکانات از کشورهای خارجی باشه

گنجی (1): "به دليل وابستگی بسياری از سياستمداران ايرانی در دو قرن گذشته به سفارت خانه های بيگانه، فصای فکری تمام روشنفکران و مخالفان رژيم، ضد بيگانه است و اگر کسی از دولتی خارجی پولی دريافت نمايد، از طرف مردم طرد و بلا اثر خواهد شد.در کشور ما به کسی که از يک دولت خارجی وجهی دريافت نمايد، "مزدور" خطاب می شود. اگر دولت امريکا به دنبال شناسايی نيروهای دموکرات ايرانی است ،هر ايرانی کهتقاضای پول کند يا وجهی دريافت نمايد، از سوی جامعه ی ايران دموکرات "شناخته" نخواهد شد"

آقای گنجی، خیلی ممنون که درست رفتی تو فضای فکری من و آنرا از من بهتر شناختی
و ضد بیگانه قلمداد کردی. آخه تو چطور میتونی
از قول فضای فکری تمام روشنفکران و مخالفان رژیم، حرف بزنی؟ و جعل کنی!

/ صمد: یکی نی‌یَه از قول مُو حرف بزنه و به مُو بفهمونه
که مُو بلاَخَره خوشبخت شدُم یا بدبخت تا مُونو از این فلاتکلیفی دربیاره /

آقای گنجی، شما لطف کن و
از طرف خودت حرف بزن
و اگر جرات نداری خودت کسی را ترد! کنی، دیگر نمیخاهد به وکالت از طرف مردم طرد کنی
و بگو که آیا تو هم کسی را که از یک دولت خارجی وجهی دریافت نماید، مزدور میدانی یا نه؟
راحت، زود، تند، سریع بگو که
"ایرانیان دریافت کننده ی بودجه ی دولت هلند، از نظر من مزدورند
و من آنها را ترد! میکنم و آنها را دمکرات نمیشناسم"
چرا به مردم حواله میدی و از سوی جامعه ی ایران هم حرف میزنی که
"دمکرات نیست آن کسی و گروهی که از پول خارجی استفاده کند"
البته شما در اشاعه ی تئوری مزدوری تنها نیستید

حمید فرخنده (2): "در میان اپوزیسیون خارج از کشور نیز هر نیروئی که
به خیال توسعه ی دمکراسی به دنبال بخشی از کمک مالی اعلام شده آمریکا باشد
جز در "توسعه بدنامی" برای خویش موفق نخواهد شد
 ... چنین بودجه هائی … قدرت بدنام کردن زیادی دارند …"

/ تلیعه‌یه‌آزادی: حالا کی میخاد آنهائی را که خیال توسعه ی دمکراسی دارند
و ترسی از دریافت کمک مالی ندارند، بد نام کند؟ همین آقای فرخنده
که میگوید: بدنام میشید، بدنام میشید، با تئوری وابسته‌ی مزدور! بدنامتان میکنندها! / 

حمید فرخنده: "با حساسیتی که در میان
ذهنیت تاریخی ایرانیان
در مورد تکیه به نیروهای خارجی وجود دارد، آن نیروهای سیاسی که بجای تکیه بر مردم ایران
کمک مالی از دولت های خارجی دریافت کنند، راه خودکشی سیاسی را خواهند پیمود."

/ تلیعه‌یه‌آزادی:
و چه کسانی دست به قتل سیاسی آنها خاهند زد؟ همین آقای فرخنده:
این خودکشی‌یه‌ها، با تئوری جیره خار متکی و وابسته به اجنبی شما را میکشندها!! /

آقای گنجی، میبینید. این آقای فرخنده هم مثل شما، به چه چیزهائی که چنگ نمیزند:
"ذهنیت تاریخی ایرانیان"
شماها! که نماینده ی ذهنیت ایرانیانید، و برای آن سینه چاک میکنید
و پیام رسان از سوی جامعه ی ایرانید
آیا در مقابل ذهنیت تاریخی ایرانیان، سر فرود میارید؟
این یعنی فرو رفتن در منجلاب پوپولیسم. ما به افکار مردم، چه غلت! و چه درست، ارج مینهیم
و سر تعظیم فرو میاوریم! یه کاری نکنیم که مردم ناراحت بشن آ. ذهنیت تاریخی ایرانیان ناراحت میشودا!
آقیان مدافع ذهنیت تاریخی ایرانیان، ذهنیت تاریخی ایرانیان، پر از آشغال است. همین ذهنیت تاریخی، عکس امام را در ماه مشاهده کرد و انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد. همین ذهنیت تاریخی، ناخنش را شبها کوتاه نمیکند و حتا صدای بعضی از آیت الله ها هم درآمده که مردم رو به خرافات آورده اند
همین ذهنیت تاریخی مصدق و شریعتی و شاملو را به مقام خدائی رساند
و در کار درست کردن خدائی به نام کوروش هم هست. اما اینا چه ربطی داره با استدلال؟ 

/ گزارشگر: در اینجا فرخنده و گنجی شروع میکنند به توسعه ی بدنامی! با استدلال / 

حمید فرخنده: "نمی شود از دولتی خارجی بنام کمک به امر دمکراسی در کشور خود کمک گرفت و مدعی حفظ استقلالکامل خود نیز بود. دریافت کمک مالی از کشورهای خارجی خواه ناخواه تعهداتی را برای دریافت کننده کمک ایجاد می کند که مغایر اصل استقلال سازمان های سیاسی ملی است" 

گنجی: "سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور است
هر دولتی برای منافع خود به ديگران کمک مالی می کند
دريافت کنندگان اين نوع کمک ها به طور طبيعی متقابلاً
مجبورند تا خود را با سياست‌های اهداء کنندگان هماهنگ سازند
وابستگی حزب الله لبنان ، مجلس اعلای انقلاب عراق و برخی از گروه های افغانی به دولت ايران ، به دليل دريافت کمک های مالی و تسليحاتی است. دولت امريکا هم در کشورهای مختلف اقدام به چنين کارهايی می کند. مردم ايران نمی خواهند که جنبش دموکراسی خواهی ايران به هيچ دولتی وابسته و متعهد باشد"

 مثل اینکه آقایون، دادنِ کمک مالی از یک طرف را، با گدائی از طرف دیگر یکی گرفته اند
در این مملکتی که من توش هستم، اگه عرضه اش را داشته باشید که 100 نفر را ماهی یه بار دور هم جمع کنید
حق دریافت بودجه دارید. آقای گنجی، وقتی که به خارج آمدید و آمریکائیان شما را دعوت به مذاکره کردند
شما انگار از تهمت های امثال خودتان و حمید فرخنده ترسیدید و به ملاقات مقامات آمریکائی نرفتید
خوب دیگه
مردم حرف در میارن!
میگن اینا وابسته و در نتیجه، عامل دست امریالیسم هستند ...

/ ندا: و در ضمن خانومائی که همفکر این آقایان هستند /

… آقایان، حزب الله لبنان به این خاطر مورد محبت جمهوری اسلامی است
که در درجه ی اول، حزب الله است. میتونید بفهمید یا نه؟ سرمایه داران بزرگ، برای اینکه
در سیاست کشورشان نفوذ داشته باشند، مجبور به استخدام تئوریسین های لیبرال هستند
حالا شما میتونی فکر کنی که بیایند به من حقوق بدهند که از من یک تئوریسین لیبرال بسازند؟!
تئوریسین لیبرال، لیبرال است، چه با پول و چه بی پول!
باید شخصیتی به نام بن لادن باشد، تا کسانی منافعشان را در تقویت او ببینن و به او پول بدهند
و او اگر سر ببرد، به خاطر آن پول نبریده است، و بلکه بخاطر شخصیت و اهداف خودش بوده است
آن شاه فقید! هم به خاطر دل آمریکا نبود که زندان اوین را درست کرده بود.
این وسط تنها چیزی که فراموش شده، همسوئی گرایشها و سیاستهاست
همین شما آقای گنجی. آیا شما را میشود با پول خرید؟
جواب بدید! تاکید میکنم جواب بدید! یه موقع گول نخورید!!
شما را بشود خرید، من را بشود خرید، فلانی را بشود خرید. چه ملتی!چه ملتی!
باغت آباد شه. همه میتونن بشن خود فروش! همه میتونن بشن حلقه به گوش!
از گنجی بگیر تا سروش! از ابراهیم نبوی بگیر تا گوگوش!
از منِ سوسیال دمکرات تا تُوی لیبرال دمکرات
از کدیوری که گفته به کرات که قرآن با حقوق بشر جور در نمیاد
و من طرف حقوق بشر را میگیرم تا حشمت الله طبرزدی که زندانش میکنن به دفعات.

/ ندا: غلط نکنم به این خاطره که من او را به عنوان یکی از رهبران انقلاب دمکراتیکمان انتخاب کرده ام!! / 

/ صمد: هِی آقاهه گنجی. ای یه مقدار اخمخ بی سُوات و نون تخته کن!
مُو که بی انگشت تو چشم ِ چشمای هیز کردن اموراتُم نمیگذره، حالا یکی بخواد به مُو پول و فول بده
که انگشت تو چشمای هیز بکنُم و تو بخای کارشکنی کنی؟ یه چلوکبابُم به مُو نمیتونی ببینی؟
حالا تو فکر کردی مو بخاطر چلوکُباب، تو چشا انگشت میکنُم و این کارا تو ذاتِ! بی تلفی یَتی مُو نیه؟!
و یا چون تو چشا انگشت میکنُم، به مُو چلوکباب تهارف میکنن؟ مُو چقذه بذبختُم که تو گیر مُو افتادی! /


همسوئی منافع

آقای گنجی! همانطور که خیلی هم خوب میدانید، در دنیای سیاست، همیشه منافع مشترکی وجود دارد
که باعث توافقات سیاسی میگردد. و حالا چون بیشتر حساسیت بر سر شِیتان! بزرگ آمریکاست
خوب مستقیم بپردازیم به سیاست آمریکا. شما کاملن درست میگویید که 

گنجی:" سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور است"

اما سوال اینست که آیا منافع آمریکا نمیتواند با منافع اپوزیسیون دموکراسیخاه، همسو باشد؟
و معلوم است که اگر همسوئی منافع در میان باشد، دیگر اگر کسی، کس دیگری را کمک و تقویت کرد
به خاطر منافع خودش است و نمیتواند منت بگذارد
و شخص کمک گیرنده، بدهکار نخواهد بود که مجبور به وابستگی و مزدوری شود. 

/ ندا: و البته من از همه ی مزد بگیران معذرت میخاهم
شما هم چون مزد بگیرید، مجبورید کاری را برای صاحبکارتان انجام دهید
ولی خیلی هاتون شرفش را دارید که
اگر از شما خاستند که شرفتان را کنار بگذارید، برای کارفرما یک بیلاخ در بیارید! /

و اصلن یکی از وظایف امثال من و تو ی دمکراسیخاه مگر این نباید باشد که
حمایت مستقیم و یا غیر مستقیم کشورهای نسبتن تا حدودی دمکرات را در سرنگونی رژیم بدست آوریم؟
مگر یکی از کمبودهای بزرگ ما، کمبود دلار نیست؟ مگر خود شما نمیگویید که

گنجی: "جنبش دموکراسی خواهی ايران و نهادهای مدنی ، به منابع مالی نياز دارند
بودجه فعاليت دموکراسی خواهان بايد از منابع ايرانی تأمين شود.

صمد: عجُب روهی داره این آقاهه گنجی
بازُم واسه هه همه تهیین تکلیف کرد، هالا مُو که نفهمیدم خوشبخت باید بشُم یا بوزبخت/

من نمیفهمم! نکنه شما هم فکر میکنید که پول و امکانت آمریکائی یا ژاپونی یا اروپائی نجسه؟!
وگرنه دیگه هیچ دلیلی نمیتونید برای مخالفت با دریافت پول خارجی، و البته به شرط اختیار کامل در بکارگیری
آن و از دست ندادن استقلال، داشته باشید. و تنها در صورت همسوئی منافع است که وابستگی بوجود نمیآید
مگر آمریکا به اروپا کمک نکرد که از شر دیکتاتور خلاص شود؟ مگر آمریکا میلیاردها دلار به آلمان کمک نکرد تا از ویرانی اقتصادی به قدرت اقتصادی اروپا تبدیل شود؟ عجب وابسته هائی هستند اینها! مگر ژاپنی که آمریکا بعد از 5 سال اشغالش، به جا گذاشت، ژاپنی دمکراتیک نبود؟ برای آمریکا در درجه ی اول مهم نیست که در کشورها دیکتاتوری برقرارباشه یا دمکراسی. مهترین چیز برای آمریکا، امنیت سرمایه دای در جهان است
اگه بفهمه که خطر کودتای حزب توده و حکومت کمونیستی در میان است، به نظام سلطنتی کمک میکنه
برای مبارزه با حکومت کمونیسم، به بن لادن هم پول میده. ولی اگر ببینه داره الان به ضرر خودش رفتار میکنه، خوب جنگ هم باهاش راه میندازه. کافیه که حکومت ایران دست از حمایت از تروریسم و اسلامیسم بردارد و پرچم آمریکا آتش زنی کنار بگذارد و سفارت امریکا، با تضمین حفاظت، دوباره گشوده بشود
تا روابط ایران و آمریکا شکوفا شود، با همین ولایت فقیه
حال این شدنی ست یا نشدنی، بماند
ولی تا چنین چیزی نشده است
منافع آمریکا در کمک و تقویت اپوزیسیون آزادیخواه ایران است

/ ندا: حالا کیه که به آمریکا ثابت کنه که این اسب، با این اوضاع فعلیش، بازنده است /

چون هر دوی آنها، موافق مالکیت خصوصی و تقویت سرمایه گذاری و احداث کارخانه جات و … میباشند
و هر کدام از این دو گروه اگر در ایران به قدرت برسند، هم خاور میانه مکان امنتری برای سرمایه گذاری میشود و هم امکان گسترش روابط دوستانه و مبادلات بین ایران و آمریکا وجود خواهد داشت که طبیعتا این معاملات، هم به نفع آمریکا و هم به نفع ایران میباشد. من انگار یه روزی برای شما نوشته باشم:
" بعضی ها میگن نباید با آمریکا دست داد، مگر اینکه بخاهیم به وطنمان خیانت کنیم. هر کی میتونه مذهبی باشه یا نباشه، ولی انگار اگه کسی با آمریکا دست بده، دستش نجس میشه، و باید به زور و تهمت آب کشیده بشه. اعتماد به نفس ِما کجا رفته؟ یعنی حتا نباید 5 تا 10 تا آزادیخواه ِشجاع و صادق و فهمیده و مورد اعتماد، از میون ِاین همه آزادیخواه، پیدا بشه که بتونن با آمریکا دست بدن و دستشون نجس نشه"؟
میدانید آقای گنجی! افکار امثال شما و فرخنده، در این مورد
انگار کمی! درهم و مغشوش و مشوَش و پریشان است. 

/ حمید فرخنده: دولت امریکا طبیعتا حق دارد برای توسعه برنامه های رادیویی- تلویزیونی خود
به زبان فارسی اقدامات لازم را انجام دهد. کمک به اطلاع رسانی و گردش آزاد اخبار، انعکاس
فعالیت های اپوزیسیون ایران و انعکاس نظرات صاحب نظران ایرانی درباره امور کشور، بخصوص در دوره ای که سانسور در ایران حکمفرماست و حتی تلویزیون "یار دیرین امام و انقلاب" مهدی کروبی نیز تحمل نمی شود
از اهمیت بسزایی برخوردار است و
می تواند آنچنانکه خانم رایس می گوید در جهت توسعه دمکراسی در ایران مفید واقع شود
 ... البته پر واضح است که مردم ایران در راه پر فراز و نشیب خود برای دستیابی به دمکراسی 
ازهمبستگی ملت های آزاده و پشتیبانی معنوی دولت های جهان
استقبال می کنند و به چنین حمایتی نیز نیاز دارند. اختصاص ۵ میلیون دلار برای بورس های تحصیلی
به دانشجویان ایرانی هر چند اقدامی مثبت است اما ... به امید آنکه در آینده
دولتمداران امریکایی به حمایت معنوی
از نیروهای آزادی خواه و طرفدار دمکراسی در ایران بسنده کنند .../ 

و من امیدوارم که آن دولتمداران آمریکائی که انقدر تعالی معنوی دارند که
از دمکراسیخواهان ایران حمایت کنند، اگر پول و امکاناتی میتوانند در اختیار آنها بگذارند، بگذارند!

/ ندا: نازی آقای فرخنده! / 

گنجی: "رویکرد ضد امپریالیستی، منافع ملی ایران را تامین نخواهد کرد
آمریکا ستیزی تاکنون هزینه بسیاری برای منافع ملی ایران داشته است
... سرمایه داری به امنیت و ثبات نیازمند است
تصور دولت مردان آمریکایی و غربی بر این است که
نظام های دموکراتیک بهتر از نظام های دیکتاتوری امنیت را تأمین می کنند
بدین ترتیب، منافع سرمایه داری، در گرو گسترش دموکراسی در جهان است
گسترش دموکراسی که پیامد ناخواسته سرمایه داری است، کاملاً به سود جوامع توسعه نیافته است"

خوب، اغتشاش فکری آقای فرخنده که خیلی واضح بود
ودر اینجا هم حرف من و شما یکیست. آمریکائیان با تقویت اپوزیسیون دمکرات ایران
هم میتوانند به نفع منافع کشورشان کار کرده باشند. و اپوزیسیون آزادیخاه ایران میتواند
از این همسوئی منافع، به نفع خود بهره برداری کند، بدون اینکه مزدور و وابسته شود.

گنجی: طی سالهای گذشته بسیاری از ایرانیان
(حسین بشیریه، سید جواد طباطبایی، داریوش آشوری، عبدالکریم سروش
محسن کدیور، مهر انگیز کار، فاطمه حقیقت جو، هادی سمتی
ناصر هادیان، مجید محمدی، مراد ثقفی و…)
از فرصت مطالعاتی (fellowship) دانشگاه های آمریکا استفاده کرده اند
افزایش این نوع بورسیه ها برای ایرانیان، نه تنها فرصتی است برای پژوهش گران
بلکه یکی از بهترین انواع ارتباط جامعه ی مدنی ایران با جامعه ی مدنی آمریکاست …
تمام افرادی که از نهادهای رسماً یا قانوناً غیر دولتی آمریکایی
(مانند بنیاد هوور، بنیاد کارنیگی، بنیاد دموکراسی، خانه آزادی، بنیاد دفاع از دموکراسی
پروژه دموکراسی ایران، مرکز جنبش های غیر خشونت آمیز و …)
بورس های تحقیقاتی دریافت می دارند
بهتر است به طور شفاف اصل مسأله، پروژه تحقیقاتی و نتایج حاصله را بیان دارند
تا امکان سوء استفاده رژیم ایران و عوامل فتنه جو و جنجال ساز منتفی شود.."

آقای گنجی، خوب شد که گفتی بهتر است این کار بکنند و باید و ماید نیارودی
آخه اقای حسابی، مگه نهادهای غیر دولتی نمیتوانند از دولت کمک و امکانات بگیرند؟
مگه نتایج کارهای محققینشان، مجموعه ی اطلاعات و شناخت بیشتری از جمله در مورد ایران را
در اختیار ازجمله سازمان سیا قرار نمیدهد؟
مگه همین کار را رژیم نمیتواند مورد سوء استفاده قرار دهد و دستآویز کند؟
شما چقدر مواظبید که رژیم و عوامل فتنه جو و جنجال‌ساز نتوانند سوء استفاده کنند؟
مثل اینکه شما هنوز رژیم ایران را نشناخته اید
مگر دانشجویان پلی تکنیک بودند که آن روزنامه های تحریک کننده ی حزب الله را بیرون دادند؟
شاید ایرانی یانی! پیدا شوند که نخاهند! به طور شفاف به دولت ایران گزارش دهند که در آمریکا
مشغول چه کاری اند و نتایج حاصله ی کارشان را در اختیار جمهوری اسلامی بگذارند و به عبارتی راپورت بدهند!
لطف کنید و به سازمان اطلاعات ایران بگویید جاسوسان بیشتری را با بورسیه به این مراکز و بنیادها اعزام نماید!
تا بیشتر بفهمد که خبری نیست. اما نه. رژیم میخواهد خود را به نفهمی بزند، تا بیشتر سوء استفاده کند
بنا بر این، همون بهتر که جاسوس نفرستد، تا در عین بی گناهی و بی اطلاعی، تهمت مزدوری بزند. بالاخره به قول خودتان ... 

گنجی: "سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور است"

… و الکی بورسیه نمیدهند، مخسوسا! به افراد سیاسی یا محققین اجتمائی
ما هنوز دولت در تبعید و یا ستاد رهبری انقلاب مخملی را درست نکرده ایم

[آیندگان، اردیبهشت ۱۳۹۳، در توونل زمان:
اوونموقع‌ها فکر کونم هنووز کسی جورعت نداشت هتّا به خامنه‌ای نامه بنویسد
به جونبشی مِسل جونبش سبز در سال ۱۳۸۸ اهتیاج بوود
تا خیلی از هجاب‌ها کنار روند و گاندی‌بازی! و انقلاب مخملی، کنار گوزاشته شود
و شرایط برای حمله‌یه نهایی به رژیم فراهم آید]

ولی به نظرم اومد یه جائی خوندم که شما هم قبول داری که اگر این رهبری بوجود بیاید، آنوقت این رهبری تشخیص خواهد داد که با روسای کشورها مذاکره کند و کمک مالی دریافت نماید یا نه. البته چون نتونستم دوباره آن مقاله را پیدا کنم، نمیخاهم استفاده ای از این ادعا کنم، ولی شواهد نشان میدهد که دلیل محکمی برای مخالفت با بودجه ی آمریکائی و یا هلندی و غیرو ندارید، و بیشتر به دست و پا زدن دچار شده اید و
علائمی از پارانوید دلارنشان نشان میدهید!

گنجی(در جائی دیگر): " آزادی را ولی بايد خود به دست آوريم، خود بپرورانيم
و نظام سياسی پاسدارنده‌ آن را خود بايستی برپا کنيم. مبارزه‌ ما مبارزه‌ای مشکل و احيانا طولانی است
هر کس ادعا کند در اين زمينه فرمولی طلايی دارد
که پياده کردن فوری آن فقط به پول و کمک خارجی نيازمند است، فريبکار است."

در فریبکاری آنانی که ادعا دارند میتوانند آزادی را با پول، چه دلار و چه تومن، و به فوریت به ارمغان بیاورند شکی نیست و اصلا من خودم شک دارم که همچین آدمائی با چنین ادعائی پیدا بشن. افراد مشخصی را در فکر داشته اید؟حالا اگه کسی فرمول طلائی نداشته باشه، احتیاج اپوزیسیون دمکرات به پول و کمک که کم نمیشه
چه پول و کمک ایرانی و چه پول و کمک خارجی. این چه طرز بحث کردن است؟

گنجی :" چهار- فرض کنيم که دولت امريکا يک ميليارد دلار
برای گسترش دموکراسی در ايران اختصاص دهد
ايا با اين بودجه می توان يک نظام سياسی دموکراتيک در يک کشور(ايران) ساخت؟"

نخیر نمیتوان ساخت. اما دوباره این چه طرز بحث کردنیه؟
مگه تو خودت نمیگی که جنبش دمکراسیخواهان ایران به منابع مالی نیاز دارد؟
 حالا اگه خیلی از آمریکای شیطانی بدت میاد، میگیم دولت هلند بده!
فرض بزرگ میلیارددلاری میکنی و میگی نمیخام؟!
آقای گنجی، صادقانه جواب دهید. آیا دوست نداشتید که یک میلیار دلار در اختیار داشتید؟
اختیار که میدانید معنیش چیست؟
[آیندگان، اردیبهشت ۱۳۹۳، در توونل زمان: من نمیدوونم اوون موقع چرا به مغلته‌کاری‌یه آقای گنجی توجوُه نداشتم؟
انگار قراره این هوکوومت سرنگوون شوده باشه و مملکت دست دولتِ جانشین اوفتاده باشه و اوون موقع فقط یک میلیارد دولار توو خزانه‌یه مملکت باشه و تازه اوون دولارا رو از امریکا صدقه گرفته باشیم!! خمینی از کی سدقه گرفته بوود؟]

گنجی: "کسانی که گمان می کنند با دلار می توان دموکراسی ساخت
طرح خود را ارائه کنند تا در همه ی کشورهای خودکامه از ان استفاده شود. اگر دلار دموکراسی ساز بود
چه نيازی به لشکر کشی و هدر دادن پانصد تا ششصد ميليارد دلار در عراق و افغانستان؟" 

آقای گنجی، مگر طرح تلویزیون تمام وقت را شما هم پیشنهاد نکرده اید؟
بالاخره صریح حرف بزنید جنبش دمکراسیخواه احتیاج به دلار داره یا نداره؟
با از جمله استفاده از این کمکها و دلارها بهتر میتونه به هدفش که همان دمکراسی باشه، برسه یا نه؟
اگر دیگه دلیلی بر نجس بودن! پول خارجی و یا مزدور و وابسته شدن در صورت قبول آن را ندارید
لطفا انقدر آکروبات بازی در نیارید

گنجی: "پنج- جنبش دموکراسی خواهی ايران و نهادهای مدنی ، به منابع مالی نياز دارند"

حتما به این خاطر که زودتر زمینه ی انقلاب مخملی دمکراتیک را بسازند
و به دمکراسی برسند و آنرا تحکیم کنند یا چی؟

گنجی: "بودجه فعاليت دموکراسی خواهان بايد از منابع ايرانی تأمين شود. اگر خود ايرانی ها
برای گذار به دموکراسی کاری نکنند، دولت ديگری نمی تواند برای انها دموکراسی به ارمغان اورد"

باز هم مغلطه. کی گفته و اگه گفته هم
غلط افغانی کرده که گفته دیگران دمکراسی را برای ما به ارمغان بیاورند؟
دولتهای دیگر اگر واقعا طرفدار دمکراتیک شدن ایران هستند و این را به نفع خود هم میبینند
خوب به این جنبش کمک کنند تا این جنبش خودش دمکراسی را ارمغان آورد

گنجی: "ايرانی های خارج نشين خوشبختانه در اثر کوشش فراوان به ثروت هنگفتی
(ششصد تا هشصدميليارد دلار) دست يافته اند. اينان می توانند به اين جنبش از طريق
به راه انداختن يک رسانه واقعاً ملی ( تلويزيون )، با هدف گذار به دموکراسی ، ياری رسانند"

اووومم! بوی دلار میاید! دلار فقط نباید نجس باشه

گنجی: "شش- دموکراسی محصول پيش شرط های معرفتی و اجتماعی است
اگر اين پيش شرط ها وجود داشته باشد، نوبت انسانهای شجاع و ازاديخواه فرا می رسد
که از طريق مبارزه ی عملی گذار به دموکراسی را ممکن سازند
بسياری از پيش شرط های اجتماعی دموکراسی، در مقايسه با کشورهای مشابه، در ايران وجود دارد
اما با دلار نمی توان انسانهای شجاع و مبارزی که حاضر به پرداخت هزينه هستند، توليد کرد"

خیلی ممنون که یادآوری کردید با دلار نمیتوان انسان شجاع و مبارز تولید کرد
ما را از جهل مرکب به در آوردید
خوب طبق حرفهای شما، نوبت انسانهای شجاع و آزادیخواه در ایران فرا رسیده است
این انسانها برای گسترش کارشان به بودجه هم نیاز دارند. لطفا انقدر بر علیه دلار تبلیغات نکنید
به نظر میاید که شما دچار پارانوید دلارنشان شده اید! اما شما که به قول من هم، آدم مبارز و شجاعی هستید
چه کاری برای اتحاد اپوزیسیون دمکرات میکنید؟
حالا که در خارج هستید، چرا برنامه ای برای اتحاد ارائه نمیدهید
و گاندی‌یه خارج نشینان نمیشوید؟
یا چرا از اینهمه معروفیت و طرفدارانتان چه در بین روشنفکران ایرانی و چه خارجی
استفاده نمیکنید و با چنین پشتوانه ی بزرگی به ایران نمیروید
هرچند که احتمالا برای گاندی‌یه همه ایرانیان شدن، یک هزینه هائی هم باید بدهید
پس شجاع و مبارز بودن شما و معروفیتتان به چه دردی میخورد؟
اوضاع غریبی ست. نه پول به درد میخورد و نه فرد شجاع و مبارز!

گنجی: "درخواست ما [ از آمریکا] اين است: برای رفع هرگونه سوتفاهم
قانونی به تصويب رسانيد
که پرداخت هرگونه وجه به اپوزيسيون ايرانی را به طور مطلق ممنوع نمايد
جنبش دموکراسی خواهی ايرانيان، نه به بودجه ديگر دولت ها
که به حمايت اخلاقی – معنوی جامعه جهانی و محکوميت جهانی رژيم ايران
به دليل نقض گسترده و سيستماتيک حقوق بشر، نيازمند است" 

ای دولتهای جهان، شما فقط حمایت اخلاقی- معنوی بکنید
پولتان بد است! اما اخلاق و معنویاتتان خوب است!!
البته لازم به تذکر است که گویا تلاشهای اقای گنجی در تغییر بودجه ی 75 میلیونی، تاثیری داشته است(3)/ 

گنجی: "پس ما با چه کاری موافق هستيم؟ رژيم ايران تمام رسانه های مستقل را
تعطيل کرده است و مانع رسيدن صدای دموکراسی خواهان به گوش مردم می شود
دولت ايران با استفاده ی از تکنولوژی مدرنی که از کمپانی های غربی دريافت کرده
فيلترينگ وسيعی بر رسانه ها حاکم و عملاً امکان استفاده از اينترنت را منتفی کرده است
جهان غرب
به دليل فروش تکنولوژی جلوگيری از دريافت اطلاعات آزاد به اين دولت
به مردم ايران بدهکار است
بايد سانسور گسترده و هژمونی رسانه ای رژيم را شکست.
اگر مردم ايران بتوانند از طريق تلويزيون تمام وقت و اينترنت از وقايع مطلع شوند
و شاهد نقد آزادانه ی سياست ها وعملکردها و ارائه ی مدل های بد يل باشند، رژيم مجبور می شود کل بورکراسی امنيتی سانسور خود را تعطيل نمايد
پول دادن به اپوزيسيون يک بحث است و استفاده ی مردم ايران از
رسانه های خارجی جهت دسترسی به اطلاعات، بحثی ديگر"

ببخشید، زرشک! دو بار هم زرشک! زرشک اول اینکه
انگار ما کاشفان و مخترعان تکنولوژی کامپیوتری و اینترنتی بودیم
و آنرا کمپانیهای غربی در اختیارمان نگزاشته بودند! که حالا این کمپانیهای غربی!
با دادن تکنولوژی فیلترینگ به دولت ایران، امکان استفاده از اینترنت را منتفی کرده باشند
و به مردم ایران بدهکار شده باشند
حال فرض کنیم که این جهان غرب قبول کند که به آزادیخواهان ایرانی بدهکار است
و بخواهد یک میلیارد بدِهی پس بدهد. آیا حاظر بودید که چنین پولی را در اختیار بگیرید یا نه؟
و زرشک دوم به این خاطر که
تا حالا "سياست خارجی همه ی دولت ها به دنبال تامين منافع ملی ان کشور " بود
و پول آنها وابستگی میاورد، ولی دادن یک ایستگاه تلویزیونی تمام وقت و اینترنت
که به قول خودتان امکان استفاده از آن عملا منتفی شده است! وابستگی نمیآورد؟
یه موقع نگذارید که به کارکنان این ایستگاه تلویزیونی پول هم بدهند
چون اون موقع پای تهمت مزدوری به میان میاید
آقای گنجی، من شما را عزیز میدانم، اما اگر همینطوری ادامه بدهید، هم وقت دیگران را
میگیرید و هم به جنبش ضربه میزنید و هم عزیزیتان را کم کم از دست میدهید.


سرافراز باشید

شاهین دلنشین


مانی خان said...
شاهین خان من فکر میکنم من را با یک مانی دیگه عوضی گرفتی در کامنت دونی ملا از من و مصدق نوشته بودی کاشکی لینک به مطلب میکردی که من هم بخونم یادم بیاد
مانی خان said...
در ضمن از مرامت و نوشته هات خوشمان امد من هم بیخیال دموکراتم مثل تو
مانی خان said...
لینکت کردم که دیگران هم ازرنگ امیزی یا بوقلمون صفتی وبت لذت ببرند
مانی خان 
از تعجب شاخ درآوردم. شما همین چند ساعت پیش نوشتید که از مرام و نوشته هایم خوشتان آمد. حالا چه اتفاقی افتاد؟ 
حالا مجبور بودید که این حرف زشت را
بنویسید؟
چرا یه مقدار صبر نکردید ببینید من چی میخام بنویسم؟ یکی از بحثهای من این بود که ما احترام نگه نمیداریم. من به شما بی احترامی نکردم، ولی شما میایید و بی احترامی میکنید؟ حتما تو جبهه ی دشمن هستم؟! و یا چی؟
سرافراز باشید
مانی خان said...
شاهین خان کدام توهین من که بد ننوشتم حس شوخ طبعی کجا رفته بقول اینجائی ها سنس اف هیومر منظور من فقط رنگ آمیزی نوشته ها بود نه موضوع آن مثل اینکه یاید خیلی دست به عصا در این اینترنت راه رفت که به کسی بر نخورد من وبلاگت را لبنک کردم اگر قصد توهین داشتم که از این شکر ها نمیخوردم با با ایول دمت گرم از این مهماننوازی

۱۳۸۶ آذر ۱۰, شنبه

به بچه های خیابان


به بچه های خیابان

این ترانه را که بر روی آهنگی که حدود 20 سال پیش در ترکیه ساخته شده، نوشته شده است، به همه ی کودکان کار و انجمن حمایت از کودکان کار ، داروگ، جمعيت دفاع از كودكان كار و خيابان، هدیه میکنم.
این آهنگ ترجیحن بهتر است سریعتر شود، چونکه دیگه زیادی کند و غمگینه



Sezen AKSU - Belalım



به بچه های خیابان

ای دختر کوچولو، تو که هنوز هستی یه بچه
بگو اینجا چی کار میکنی تو خیابون
ای دختر کوچولو، ای تو قدت قدِ یه مورچه
بری تا کِی تو زیر چکمه ی این و اون
تو که باید د غنچه ای تازه، خوشگل و نازه، رنگ نمی بازه
باشی من تو رُو قربون
بگو رنگ سرخ زیبای گونه هات
چرا شده مثل برگای زرد خزون

جای تو اینجا تو خیابون، که همه نیستن توش مهربون
نباید، باید تو خونه باشه
به جای این آدامس فروشی، که آخر میشه خودفروشی
جا ت گرم ِ آشیونه باشه
ای عزیرم

ای پسر کوچولو، بیا لباس مهمونی
تنت کنم هستیم یه جای خوبی مهمون
ای پسر کوچولو، ندیدی تو مهربونی
بیا محبت خریدم بکن نوش جون
پدرت جزو بی کاران، یا بی عاران، یا تو زندان
یا نیست شده بی نشون
مادرت یا که تن فروش، غرور فروش
یا زور بازو می فروشه چه ارزون

جای تو اینجا تو خیابون، که همه نیستن توش مهربون
نباید، باید تو خونه باشه
یا دولت باشه نگهدارت، یا خودم میشم پرستارت
جات گرم ِ آشیونه باشه
ای عزیزم

ای دختر کوچولو، بگو چرا تو یاد گرفتی
حرفای زشت مخصوص چاله میدون
ای پسر کوچولو، فال حافظ به دست گرفتی
بگو چرا فالت شده اینقد درب و داغون
آخه چرا همیشه گشنه، همیشه تشنه، تو تن تشنه
باشی من تو رو قربون
یه سر ِ راحت روی زمین نگذاری
حق داری به همه کس باشی تو مظنون

جای تو اینجا تو خیابون، که همه نیستن توش مهربون
نباید، باید تو خونه باشه
اونی که میگه هست غمخوارت، تو عمل اینه باشه یارت
جات گرم ِ آشیونه باشه
ای عزیرم


شاهین
مه 2002