۱۳۸۶ آذر ۶, سه‌شنبه

آقای گنجی! دلارهای کجائی؟ (1) / شما نماینده‌یه نیروهای دمکرات ایرانی نیستید! / دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (3


مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته
در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌یه! املاعی


این نوشته، با دستکاری‌هایی ویراستاری و با حِفض تاریخ انتشارش، به این‌جا مونتقل شوده است
برای دسترسی به آرشیو وبلاگ‌های سابقم، رووی لینک بالا کلیک کونید

دو کلمه و نصفی حرف هساب! با آقای گنجی (3
شوماره‌یه این نوشته، قبلن ۲ بووده است


از مسئولین سایت گویا میخواهم که سنت شکنی! کنند و نوشته ی مرا در سایتشان بیاورند.



آقای گنجی! دلارهای کجائی؟ (1)
(در انتها، به گاندی شدن شما، دوباره پرداخته میشود)


آقای گنجی، من تازگی ها! خیلی از دستتون ناراحتم. تئوری مزدوری تدوین میکنید
و بد جوری به دلارهای آمریکائی گیر داده اید. کار مهمتری نداری برادر؟ یک سال و خورده ای
پیش هم یه مقدار از دستتون ناراضی بودم و چنین نوشتم ( و سعی میکنم بهترشو بنیسم):
"و همین آقای اکبر گنجی ِ یه مقدار نانازنین!
که مساویست با یه مقدار نازنین مثل بفرما و بشین
کِی نمایندۀ سخنگویِ همۀ جمهوری‌خاهان شد ، که من خبر ندارم؟!" 

/ ندا: یاد مریم رجوی افتادم که سالهای سال با همسرش
رعیس جمهور ِ برگزیدۀ! مقاومت؟!! هستند./ 

گوشه ای از گفتگوی اکبر گنجی با نوام چامسکی: 
"جمهوری‌خواهان ايرانی با حمله نظامی آمريکا به ايران با هر قصد و نيتی مخالف اند
آنها دموکراسی را مربوط به ايرانيان می دانند و تصويب بودجه 75 ميليون دلاری امريکا را
به زيان دموکراسی ايران می دانند...؟" 

و من زمانی نوشته ای از شخس! نسبتن محترمی به نام
جلال شالگونی از اعضای "جمهوریخواهان دمکرات و لائیک"، خاندم: ‏

جلال شالگونی: " ... و اما برای گذر از سردرگمی ضد امپرياليستی
راهی جز بحث و تبادل نظر وجود ندارد
جديدترين نمونه ی اين سردرگمی بيانيه ايست
(نوشته یک یا چند نفر ار اعظای خودشان، یعنی اسم نویسنده و یا نویسندگان، رو نشده!)
که با امضای تعدادی از فعالين سياسی با سابقه
در رابطه با اختصاص هشتاد و چند مليون دلار توسط ايالات متحده برای
پشتيبانی از اپوزيسيون جمهوری اسلامی ، صادر شده است
اين بيانيه چهار بند دارد که
هيچيک نه به لحاظ تاريخی و نه به لحاظ سياسی قابل دفاع است و نه
مردم ايران نه دشمنان ثابت بلکه منافع ثابت دارند
برای دستيابی به اين منافع هيچ اصلی جز همين منافع
يا بعبارت دقيقتر دستيابی به آزادی، دمکراسی
استقلال و حق حاکميت و عدالت اجتماعی راهنمای عمل اين جنبش نيست. "


و این حرفهای این آقای جلال شالگونی، طرفدارانی که نمیدانم چند درصدند
در بین جمهوریخاهان دارد. حالا تکلیف این آقای اکبر گنجی چیست که
هم دمکراسی را مساوی جمهوری میگیرد
هم سخنگوی همه ی جمهوریخواهان میشود
و هم حملۀ نظامی و کمک مالی را با هم قاطی میکند؟!
تکلیفمون با این آدم کم فکر چیه؟! 
آیا ترس جمهوری اسلامی از پول دار شدنِ دشمنانِ آزادی‌خاهش حقیقت دارد؟!
آقای گنجی! جواب بدید. شما دوباره یک سال و خورده ای بعد
در مقاله ی "دمکراسی دلاری"، میگویید: 

گنجی: "مخالفت نيروهای دموکرات ايرانی با بودجه ۷۵ ميليون دلاری امريکا
به سوتفاهم های بسياری دامن زده است"

آقای گنجی خواهش میکنم که

دیگه آخرین بارتون باشه که
از طرف "نیروهای دمکرات ایرانی" و به نمایندگی آنها، حرف میزنید
یه عده از نیروهای دمکرات ایرانی چه خوش فکر و چه بد فکر
با دریافت پول و امکانات از دولتهای اروپائی و آمریکائی و ژاپنی!
و حتا از شیطان هم مخالف نیستند
اما ببینیم چه علتهائی میتواند باعث این موضعگیری تان بر علیه پول خارجی باشد:

1- اپوزیسیون دیکتاتور تقویت میشود

شاید بگویید که این پولها به دست هواداران و خود

آقای رضا پهلوی
که دمکرات نیست و میخواهد در ایران آینده
مقامی فراتر از یک مقام تشریفاتی
و نمایندگانی در میان ارتشیان و قضات داشته باشد
و خودش هم که هیچ وقت نگفته که
"پادشاه حق دخالت در سیاست و قضاوت ندارد"
برسد. ولی خوب این چه ربطی داره؟ مگه ما حسودیم؟ بالاخره هر چه که باشند
تمدنشون از زمین تا آسمان با حزب الله فرق میکنه و از اونا بهتره
از شما وجدانن سوال میکنم. اگر همین فردا، بدون هیچ هزینه ای
قرار بود همون رژیم سابق سر کار بیاد، خوشحال نبودید؟
و حالا چرا نون! همدیگه رو تخته کنیم؟ شما هم عرضه نشون بده
و بگو سمبه‌ی من پرزورتره و اصلا همه‌ی پول را بدهید به من و دمکراتهای واقعی.


2- رژیم بهانه پیدا میکند 

گنجی: " مشکل ما فقط اين نيست که رژيم به بهانه جنگ جامعه را سرکوب می کند
مشکل ما اين هم هست که رژيم تمام مخالفين خود را مزدوران امريکا می خواند " /

بحث مزدوری را میذارم برای بعد، و فعلا ببینیم جریان بهانه پیدا کردن رژیم چیه؟
یه مدت پیشا! بود که آقای زیدآبادی هم، که تو اون موقع اولین بار بود چیزی ازش میخوندم
با مخالفت با بودجه‌ی کذائی امریکا، چیزی نوشته بود که بدجوری اعصابمو خط خطی کرد
و خوب جوون بودم و جاهل! سگ‌جواد هم بودم و باهاش تند برخورد کردم:




نکنه رژیم پیدا کنه بهانه ؟!


تازگی ها آقایی به نام احمد زيدآبادی، بعنوان کارشناس!
مسايل سياسی ايران، افازات و اظافاتی به شکل زیر فرمودند 

/ زیدآبادی: "دولت آمريکا و يا برخی از محافل حاشيه ‌ای آن
اگر در صدد کمک به شکل ‌گيری انقلاب مخملی در ايران باشند
با حمايت خود از چنين سياستی
هم طرفداران احتمالی خود را در ايران به مخاطره می‌اندازند و هم
به انفعال نيروهای سياسی مستقل دامن می ‌زنند" /

ما یعنی انقد کارشناس! فحمیده! داریم که تا حالا به خیلی جاها رسیده ایم؟!
چه کله پو...یی که پیدا نمیشوند که نگو و نپرس؟!
اگه این آمریکا نبود
این ادامه دهندگانِ راه خمینی
برای گوشمالی‌یه آزادیخاهان بهانه ای دیگه پیدا نمیکردند که!
و دیگه آنها را سخت‌تر زندان نکرده و محکمتر تو سرشان نمیزدند که!
و برای اون همه پزشک در هتل/کلینیکِ اوین کار نمیتراشیدند که!
و در نتیجه، آزادیخاهان با نگرانی ِ کمتر و راحت‌تر به آزادی میرسیدند!
و تازه یه موقع نباشه که مبادا طرفداران آمریکا در ایران به خطر بیفتند! و 
مبادا نیروهای سیاسی ِ مستقل به انفعال دچار بشن!!
چون اینا هرچند! که مستقلن
ولی تلاش و انفعالشون به آمریکا وابسته هست که!!
اسلا"! به محض اینکه خبردار بشن که آمریکا یه پولی به دوتا ایرانی داده
فوری منفعل میشن و غلاف میکنن که مبادا تهمت بهشون زده بشه!...

/ تلیعه‌یه‌آزادی: وااااااای، مبادا رژیم بهووووونه پیدا کنه! /

… آقای زیدآبادی به آمریکا پیغام میدهد
که مبادا از کلاه مخملیها پشتیبانی کنی و به آنها پول بدهی
پس! پشتیبانی نکن، تا این رژیم، آزادیخاهان رو به جرم آمریکایی بودن! زندان نکنه... 

/ اسپین دکتر: ای آمریکا، پس چه بهتر که به خامنه ای پول هم بدهی
تا طرفدارانت اسلن در خطر نیفتند و نیروهای سیاسی مستقل
از عدم وابستگی شون به شما سوع ِ استفاده کرده و فعالتر هم بشوند /

… و بلکه! بعنوان توهین به مقام رهبری و یا فعالیت ضد اسلامی
یا پراکندنِ سم و اغتشاش فکری و وبلاگ و دلایل دیگر زندانی کنه
و مشت و لگد بزنه! و بهانۀ کمتری داشته باشه! ...

/ بحانه‌گیر: مِسل اون موقعها که بهانه کم داشت و شورت خونی را
تو خونه های تیمیِِ کمونیستا بهانه و پیدا میکرد! در حالی که سرانِ همون
بعضی کمونیستا، بعضی از "غیرِِ سران‌شان" را به جرم رابطۀ جنسی اخراج میکردند! /

/ ندا: حتمن چون اوراد عقد دائم یا موقت را ملا برایشان نخانده بوده!
و خودشون هم که کم سوادِ اسلامی بودند، به معنی ِ اسلام نشناس و آیه/وِِرد ندان! / 

/ ماتلیمدال: کی میگه آیه/وِِرددانی خوبه و بهونه فراوونه؟
دستش بالا، وگرنه بی مدال میمونه / 

و بهوونه فراوونه!:

/ ندا: مخسوسن برای نگاری که بخاد فرار کنه از دستِ خاسّگاری /

… بهانۀ طرفداری از گروه فرقان... 

/ ندا: که هرچی اشهد خوندند، قبول نشدند بعنوان مسلمان
و یا شاید بعنوان مسلمانِ منحرف، تایید گردیدند! /

… بهانۀ طرفداری از منافقین ... 

/ تَلیعه‌یه‌آزادی: رئیس جمهورِ انحساریِ برگزیدۀ ؟! مقاومت رو ببین
و شما چرا مقاومت میکنید و عضو گروه مقاومت نمیشوید ؟! / 

… بهانۀ کمونیست بودن یا جاسوس صهیونیست بودن. بهانۀ بهائی بودن ... 

/ ندا: و شاید سر به هوایی یا اهورایی بودن. آقای بهنود کجائی؟! /

… بهانۀ چاپ کتابهای ظالّه و برای اسلام، کندن چاله! بهانۀ مزدوری اجنبی ... 

جواد: آقای اِبی نبوی، کارت زاره، باید بجنبی! / 

… بهانۀ فساد جنسی ... 

/ ندا: ای معشوق! در ابراز عشق چقدر کنِسی!/

… بهانۀ شرکت در کنفرانس برلین و هزار و یک بهانۀ دیگه که نگو و نبین! ...

/ صمد: که موُ خودوُم می‌بینوُم و می‌گوُم !/ 

… و فردا اگر ستاد رهبریِ انقلاب و دولتِ در تبعید درست کردیم:
به بهانۀ حرکت در همسوئی با این دشمنانِ قسم خوردۀ جمهوری اسلامی
آری از بهانه، فقیه درنمی‌مانه ...

/ تَلیعه‌یه‌آزادی: پس همه منفعل شوند و خیال خود را راحت کنند! /

… این رژیم تو کشف بهانه خیلی بیشتر از این آقا که بازار ِ زیدی یَش را معلوم نیست
کی از پُر آزاری آباد کرده، وارد تره! و ناگفته نماند که معلوم نیست این آقا درس کارشناسی در مسائل ایران را کجا خانده ، که اسلن فرقی هم نمیکنه که کجا خانده چون در اون جاها
به آدم عقل نمیدهند، بلکه شاید راه استفاده و یا سوء استفاده از عقل را نشان بدهند
که وقتی طرف عقل نداشته باشه ...

/ ندا: با عرض معذرت از آقای زیدآبادی
شما به اندازه ی خودتون عقل دارید، که امیدوارم بیشتر بشه! /

/ جواد: درس خاندن یعنی سین خاندن! یا چی؟! /

فرصت‌تلب: و حالا که قرار است ؟! به امثالِ آمریکا بفهمانیم که
سمبۀ ستادِ رهبری ِ انقلاب؟! و دولتِ در تبعدِ ایران؟! از همه پرزورتره
و حرف آخر را فقط آنها، یعنی ستاد، میزند، در نتیجه! کو و کِی و کجا که این ستاد تشکیل شود؟ و به همین خاطر، من بعنوان عضو خودخانده ی ستاد خیالی رهبری/ به ماده ی 17 برنامه ی 17 ماده ای اتحاد مراجعه شود/ از شما آمریکائیان مدعیِ طرفداری و حمایت از دمکراسی میخاهم که این دفعه خسیس‌تر نباشید و 100 میلیون دلار را بدون قید و شرط 

/ آدم راسخ سوراخدار: چون ما خودمان میدانیم که چه میخاهیم / 

/ سوراخ شناس: سه جفت و نسفی، بدون حساب کردنِ چشمان، مگر اینکه دیکتاتورهای زمان، آنها را درآورده باشند و به چار جفت و نسفی تبدیل کرده باشند /

… آری 100 میلیون دلار را بی قید و شرط به حساب مخصوصی واریز نمایند
تا در اختیار ستاد رهبریِ انقلاب مسالمت آمیز ایران قرار گیرد، که آزادیخاهان ایران به زودی؟!
چنین ستادی را، اگر هوش و ذکاوت و سیاست و فهم و غیرت داشته باشند، خواهند ساخت
پس! در عوض، اگر در قراردادهای اقتسادی ای که ایرانِ آزاد با دولتهای خارجی میخاهد ببندد
شما به اندازۀ دیگر کشورها پیشنهاد دهید، ما، یعنی ستاد، ضمن اینکه اون 100 میلیون دلارتون را به شما با نرخ روز برمیگردانیم، اول با شما قرارداد می بندیم که انساف و عقل حکم میکند که اگر ژاپن روی دست شما زد و به ما 110 میلیون داد، خوب در شرایط پیشنهاد مساوی
به او امضا میکنیم! و چه اشکالی دارد؟! ...

/ جواد: تو سیاست آدم باید بتونه دروغ بگه. بتونه بلوف بزنه
و کدوم خری باور نمیکنه که اگه آمریکا بطور رسمی اعلام کرد که دیگر
پولی به اپوزیسیون نمیدهد، پس نمیدهد؟!! این آمریکا که نمیشه هیچ جا صادق نباشه
پس! دولت هم دیگه این بهانه را نمیگیره و دیگه به کسی تحمت مزدوری نمیزنه! / 

/ صمد: هِی آقاهه گنجی! بورو بابا تو دیگه از کدوم دهات در رفتی
و نسیب ما شدی. اخمخ! دیگَه نبینوُم که از بهانه گرفتن رژیم و رَجیم صوبت کنی‌یا
موُ خودوُم کلی تا حالا انگشت کِردُم تو چش و چال
تو دیگه چقذه هستی کال!
حالا تو فکر کردی مو انگشتِ بی‌بهونه کِردوُم تو چششون!
بعضی موقعها بی‌بهونه کشیدوُم ریششون!
اخمخ! یعنی وجدان و بزدان موُ به موُ اجازه میده که بی بهونه انگشت بکوُنوُم؟
آدُم باید بهوونه داشته باشه، وگر نه چه فرقی با این حیوانات بی گناه و مهسوم داره
حالا مو از بهونه های خودم بگم:
یه جا چشمای هیز و یه جا چشمای ورقلمبیده ی تیز!
یه جا چشمای غلط نکنم جاسوس! یه جا چشمائی که مثل کَنه میکنه موس موس!
هالا آقاهه گنجی! فهمیدی که بدون یک بهونه، آدُم میشه دیوونه!
حالا آدُمش که این باشه، وای به هالِ رَجیم! که طلَف‌داراش بی‌بهونه، میشن بی غذا و عذا!/

… حالا که دیگه قرار نیست! از بهانه ی رژیم صحبت بکنی
و دیگه قرار نیست به نماینگی از جمهوریخواهان و یا نیروهای دمکرات ایرانی، حرف بزنی
بریم ببینیم که این جریان مزدور نامیدن آنهائی که از پول و امکانات خارجی استفاده میکنند
از چه قرار است؟ و دوباره از من به تو نصیحت و یا خاهش! که بروی به ایران. مگه رفتن به ایران و گاندی شدن اینقدر سخته؟! همون سیصد نفری که از آنها امضا گرفتی، یک اعلامیه در تمامی نشریات مهم دنیا میدهند و در مصاحبه های رادیو تلویزیونی شرکت میکنند و از دولتهای دمکرات و همه ی مردم دنیا میخواهند که به این اقدام شما توجه کنند و هر گونه فراخواندن به دادگاه و محاکمه و زندان را محکوم کنند. این رژیم به احتمال خیلی زیاد، نه تنها جرات ترور شما را نخواهد داشت، بلکه حتا جرات به زندان انداختن شما را هم نخواهد داشت. و تنها راهش این خواهد بود که بلای منتظری را سر شما آورد، که در این صورت هم در کارش ناکام خواهد ماند. برو به ایران، برو به ایران، و به قول خودت هزینه اش رو بده. ریسکش را بکن. من به تو قول میدهم که آنچنان شور و هیجانی به پا شود که اگر کوچکترین بلائی بخواهند به سرت بیاوردند
همین خانم شیرین عبادی، در خیابان روسری اش را آتش بزند
تمام دختران دانشجو قرار بگذارند و روسری هایشان را آتش بزنند
هیچکدام از آنها حتا اگر مثل زهرای ناکام، پدرشان پاسدار هم باشد، امنیت جانی در این رژیم ندارند. غلط افغانی نکنم! ملت ایران آماده ی قیام است و منتظر جرقه ایست. برو و از این شرایط استفاده کن و هر کسی رو که دوست داری ببخش، ولی بگو زودتر از قدرت کنار بروند. که اگر به قتل و غارت ادامه بدهند، اونوقت یه بخششی بهشون نشون بدیم که تو داستانها بنویسند!

ادامه دارد.

شاهین دلنشین


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.