۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

ندا دیگر به خرخره‌اش رسیده بود



به قَلَت های املاعی توجه نکنید*

ندا از آن‌چه که از تحقیر (تهقیر) ، شایسته نبود، به‌اندازه‌ی کافی کشیده و چشیده بود. او دیگر هازر(حاظر) به تحمملِ حجاب(هجاب) اجباری و گشت‌های امر به فلان و بهمان نبوده و به
خرخره‌اش رسیده بود

/نماینده‌ی خدا بر روی زمین:لطفن دولا شوید تا منی که حقانیتم را از طریق خدای مسلمین ثابت نموده‌ام! دسته‌ی پرچم اسلام راستین! خود را در ماتحت‌تان فرو کرده و از اتش جهنم نجات دهم! /

خطر واقعی‌ و داعمی‌ی تجاوز و شکنجه‌ی روحی و جسمی و زندان، روح ندا را پریشان و بارها و بارها چشمش را گریان کرده بود. و هَدس‌م(حدسم) این است که این‌چنین کمر راست‌کرده و تصمیم(تَسمیم‌) گرفته بود: یا مرگِ پرافتخار و یا رسیدن به حداقلی از آزادی و جمهوریت(آزادی‌ی ابراز مخالفت و انتخاب آزادانه‌ی رعیس واقعی‌ی مملکت، یعنی ولی‌ی فقیه، از میانِ همه‌ی عمامه‌داران). حدس شما چیست؟

ندا آقاسلطان
Neda Agha-Soltan.jpg

تولد : 3 بهمن .۱۳۶۱
تهران

مرگ: 30 خرداد ۱۳۸۸
امیر آباد، تهران (خیابان کارگر شمالی)ا

مدفن: گورستان بهشت زهرا - قطعه ۲۵۷ ردیف ۴۱ شماره ۳۲

پدر: علی آقاسلطان
مادر: هاجر رستمی‌مطلق]


ندا آقاسلطان (۳ بهمن ۱۳۶۱ در تهران - ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در تهران) یکی از ده‌ها تن از افرادی بود که در جریان اعتراضات مردمی به نتایج انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ در روز شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ (۲۰ ژوئن ۲۰۰۹) در محلهٔ امیر آباد تهران (خیابان کارگر شمالی، تقاطع خیابان شهید صالحی و کوچهٔ خسروی) به ضرب گلوله کشته شد. ا

در مورد قَلَت های املاعی



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.