۱۳۹۰ تیر ۳, جمعه

این مصاحبه‌ی نیک‌آهنگ و رضایی را فراموش نکنید: اگر یکنفر بدون تف و صابون رفت در انتهای این دو نفر [موسوی و کروبی] و زبانم لال گیر کرد دیگر درنیامد چه جوری می‌شود ؟


به این میگن مبارزه‌ی شرافتمندانه‌ی سیاسی!!

علی‌رضا رضایی: « مشروح دیدار فوق محرمانه ما با نیک آهنگ در پاریس !...

ما : دست شما درد نکند . راستی ما چرا باید از موسوی بد بگوئیم هی ؟ دلت خنک می‌شود خدای نکرده ؟ آخر ما از موسوی یک کم خوشمان می‌آید بعضی وقتها و از کروبی بیشتر کم خوشمان می‌آید خیلی وقتها .

نیکان : خنگ خدا ! همین است که بعد از اینهمه مدت هنوز گشنه می‌باشی ما که مهمانیم باید در پاریس برای تو سیب زمینی سرخ کرده و از آن نوشیدنهای مبتذل بخریم دیگر . الآن باید یا بدون تف و صابون بروی در انتهای این دو نفر دربیائی یا باید با یک تن تف و صابون هم از انتهای همین دو نفر رد نشوی . اینطوری می‌توانی هر روز سی دفعه سیب زمینی سرخ کرده که خیلی دوست میداری بخوری با نوشیدنیهای مبتذل دیگر .

ما : عجب ! آنوقت ببخشید جسارتاً اگر یکنفر بدون تف و صابون رفت در انتهای این دو نفر و زبانم لال گیر کرد دیگر درنیامد چه جوری می‌شود ؟

نیکان : آنوقت طرف تازه می‌شود سبز اللهی !...»



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.