۱۴۰۰ خرداد ۱۸, سه‌شنبه

دو کلمه حرف حساب با آقای جمشید اسدی

دو کلمه حرف حساب با آقای جمشید اسدی در رابطه اظهارات اخیرشان در مورد شاهزاده رضا پهلوی و همچنین «پیشنهاد نامه ای سرگشاده از سوی ایرانیان به شاهزاده!»
آقای جمشید اسدی، درود بر شما.
شما به تازگی مواضعی در مقابل شاهزاده رضا پهلوی گرفته.ای که لازم است به آن پرداخته شود.
فرموده.اید: «به باورم شاهزاده نمی بایستی کار سیاسی کند و به این یا آن نیرو نزدیک شود. تنها و سودمندترین کار وی ایفای نقش «نماد و نمود» مشروطیت، پیگیری جانمایه «پیمان نوین» و دعوت نیروهای سیاسی در پیشگاه مردم به همکاری برای گذار از نظام ولایی است. جز این، زیان فعالیت او بیش از سودش خواهد بود و به گمان قوی ایرانیان از وی گذر خواهند کرد.»
اول اینکه شاهزاده بارها از نیروهای سیاسی دعوت به همکاری کرده.اند و احتمالن باز هم دعوت میکنند! #پیمان_نوین رو هم ایشان مطرح کردند که خود بزرگترین دعوت است. یک دعوت سیاسی اساسی! خوب چرا ایشان نباید کار سیاسی انجام دهند؟ شما برای کار سیاسی مناسبید و ایشان نیستند؟! آن موقع که ایشان هنوز پیمان نوین را مطرح نکرده بودند بیانیه.ای با امضای 14 نفر از درون ایران منتشر شد که اساس آن نفی این حکومت بود و در میان امضاکنندگان آن، هم جمهوریخاه* و هم پادشاهیخاه* یافت میشدند! این یعنی عصاره پیمان نوین! آیا ایشان کار سیاسی بدی کردند که گفتند «من نفر پانزذهمم» و به پیمان نوین پیوستند؟! یا عده.یه زیادی جمع شدند و «نه به جمهوری اسلامی» گفتند، و در میانشان هم جمهوریخاه* بود و هم پادشاهیخاه*. این یعنی عصاره پیمان نوین. آیا شاهزاده کار سیاسی خیلی بدی کرد که خودش هم «نه به جمهوری اسلامی» گفت و به پیمان نوین پیوست؟! البته هم من و هم شما میدانیم که عصاره تنها کافی نیست و برای همپیمانی شرط و شروط وجود دارد. مثلن بر خلاف اعتقادات آقای اسفندیار منفردزاده، ما با فاشیستها نمیتوانیم متحد شویم! «همه با هم» نمیتوانیم باشیم! اگر شاهزاده برای شما پیامی نفرستاده است، نباید آن را پشت کردن به پیمان نوین تعبیر کنید! مگر شما تنها نماینده.یه پیمان نوین هستید؟ چون شاهزاده برای شما پیام پشتیبانی نفرستاده، پس ایشان به درد کار سیاسی نمیخورند؟! آیا شما توانستید انجمن مورد نظر خود را ایجاد کنید؟ آیا فردا عده.یه دیگری به شاهزاده نمیخندیدند که ببینید شاهزاده با یه عده دیگر همپیمان شد و کارشان به جایی نرسید؟ آیا اگر شاهزاده پیام پشتیبانی میفرستاد، انجمن شما، انجمن میشد؟ یا اینکه بعد از ان میخاستید که خود شاهزاده برای شما انجمن برپا کند؟
فرموده.اید: «شوربختانه اما، کارنامه عملی ایشان درخوری نیست. همه ابتکارهایی که پیشنهاد کرده اند نیمه کاره مانده اند و به نتیجه نرسیده اند و از همین رو بسیاری را سرخورده کرده اند. من تجربه بسیاری تلخی از پشتیبانی از پیمان نوین دارم. زیر فشار انتقادهای بسیاری قرار گرفتم، بدون آن که احساس کنم مشروطگی گامی به پیش رفت.»
اول اینکه شما باید خیلی از شاهزاده ممنون باشید که هر تلاشی را میکند تا اپوزیسیون گرد هم آید! جرعت میکند، تجربه میکند، به زمین میخورد و دوباره بلند میشود، دوباره جرعت، دوباره تجربه، دوباره بوسه بر زمین و با اراده.ای قویتر برمیخیزد. و این راه تا سر وسامان گرفتنمان ادامه دارد، نه فقط با گامهای ایشان، بلکه با گامهای من، با گامهای شما و با گامهای همه کسانی که به #پیمان_نوین و اتحاد جمهوری و پادشاهی خاهان* معتقدند! میگویند ادیسون هزار بار آزمایش کرد و شکست خورد، اما به کارش ایمان داشت و ادامه داد تا بلاخره موفق شد لامپ را اختراع کند. حال چگونه است که چند بار که کوشش شاهزاده به شکست منتهی شده یا به نتیجه نرسیده، آن را پرچم کرده و در هوا میچرخانید که ببینید، اونی که انقدر ازش طرفداری میکنید، نمیتونه اپوزیسیون رو متحد کنه و کارنامه عملی درخوری ندارد! دوست گرامی، کارنامه عملی شما مگر درخور بوده؟ خوب طبق استدلالتان، خودتان هم باید از سیاست کناره بگیرید! زورتان فقط به شاهزاده رسیده است؟ میتونید لطف کنید و از چند نفر دیگر که کارنامه عملی درخوری ندارند و باید یا بهتر است از سیاست کنارهگیری کنند، نام ببرید؟ چه کسی کارنامه عملی درخوری داشته است؟
فرموده.اید: « من از شاهزاده انتظار رهبری ندارم. اشون از عهده این کار برنمی.آیند. شاهزاده کاری را که از عهده.اش برمیآیند اینست که نماد و نمود مشروطیت بشن , و رهبران سیاسی رو دعوت کنند که گرد هم بیایند. مثل پیمان نوین. ولی باید روشن بگویند که نقششون چیه و چه کاری میخاهند بکنند.»
خوب گرامی، شما خودتون مگه نقشتون را روشن گفته.اید و روشن گفته.اید که چه کاری میخاهید بکنید؟ آیا شما خودتان را رهبر میدانید؟ شما که از شاهزاده انتظار رهبری ندارید و میگویید او از عهده.یه این کار برنمیآید، میشه بفرمایید که از چه کسی انتظار رهبری دارید؟ میشه بفرمایید چه کسی از عهده.یه کار رهبری برمیآید؟ آیا هنوز فکر میکنید که یک فرد به تنهایی میتواند جنبش آزادیخاهی را رهبری کند؟ البته شما به درستی جرعت چنین ادعایی را به خود نخاهید داد! هیچ کس هم چنین جرعتی ندارد، چون اصلن چنین ادعایی درست نیست! این را باید در گوشمان فرو کنیم که رهبری جمعی.ست! تکرار میکنم «رهبری جمعیست» خود شاهزاده هم این را گفته است که «رهبری جمعی.ست»! و سران جنبش، شخصیتهای سیاسی مورد اعتماد، سیاسی.های پرآوازه و پرآوازه.تر و پرآوازه.ترینهای آنها که شاهزاده رضا پهلوی باشند، هر یک تاثیر خود را میگزارند که البته جا برای پیشرفت و تاثیرگزاری.یه بهتر همیشه هست! همه از هم تاثیر میگیریم و همه این جنبش را رهبری میکنیم و هر کدام جایگاه خاصی در اپوزیسیون داریم!
پس جناب آقای اسدی، لطفن از این حرفها دست بردارید.
نکته دیگر اینکه شما از شاهزاده میخاهید که روشن بگویند نقششان چیست و چه کاری میخاهند بکنند، اما خودتان یک نقش فعلن بی.خاصیت و نه کمتر و نه بیشتر به ایشان میدهید و ایشان را به کارهایی که بارها و بارها کرده دعوت میکنید!
برویم بر سر نقش شاهزاده!
آقای اسدی، شما میفرمایید: «شاهزاده رضا پهلوی بدون تردید، نامورترین چهره اپوزیسیون در درون.مرز و برون.مرز است. بسیاری از ایرانیان همچنان به نقش شاهزاده رضا پهلوی باور دارند. من هم ایشان را دارای توانش ارزنده ای برای گذار از جمهوری اسلامی، برپایی دمکراسی در میهن و واگذاشتن انتخاب میان پادشاهی و جمهوری به رای مردم می دانم. به شرط آن که نماد و نمود مشروطگی باشند. نه بیش، نه کم! ... ایشان پرآوازه ترین چهره اپوزیسیون در درون و برون مرز هستند و بسیاری از ایرانیان به ایشان امید بسته اند. پس باید تکلیف را روشن کرد. باید دانست که شاهزاده مرد میدان هستند یا نه. انتخاب ایشان هر چه باشد محترم است،»
خوب در این قسمت بر پرآوازگی و نقش و توانایی.یه ارزنده شاهزاده در گزار از حمهوری اسلامی و امید بستن بسیاری از ایرانیان به ایشان تاکید شده و به ایشان مقام «نماد و نمود مشروطگی» اهدا هم گشته که بسیار جای خوشحالی است! البته اگر آقای اسدی راست میگویند و مصمم و پیگیر هم هستند، به ایشان پیشنهاد میشود که به صورت مجازی هم که شده تاج نماد و نمود مشروطگی را بر سر شاهزاده گرامی بگزارند! اما در اینجا سوآل پیش میآید، که بعد از این تعارفات، تکلیف چیست؟ آقای جمشید اسدی، آیا حاضرید او را نماینده و سخنگوی اپوزیسیون بدانید؟ آیا حاضرید او را رعیس.جمهور موقت حکومت جانشین بدانید؟ آیا حاضرید او را نخست.وزیر دولت جانشین دانسته و وظیفه تشکیل کابینه را به او بسپارید؟ شما که تکلیف شاهزاده را تعیین کرده.اید، آیا میخاهید شاهزاده این تعیین تکلیف شما را بپزیرند؟ انتخاب شاهزاده هر چه باشد محترم است، یعنی چه؟ شاید ایشان به شما بگویند که سیاست را کنار نمیگزارند، شاید بگویند میخاهند بعنوان رهبر اپوزیسیون پزیرفته شوند، شاید بگویند میخاهند نماینده و سخنگوی اپوزیسیون باشند، آیا به این انتخابات تن میدهید؟
شما در جایی میگویید: «»بعضی.ها می.خاهند* تفکرات عوام.پسندانه.ای میان مردم یا بخشی از مردم القا کنند که من با مساله موروثی مشکل دارم. خوب این اولن یه تفکر بدی تو مردم میندازه که هر چی موروثی باشه، بده! لابد مثل نوروز، لابد مثل زبان فارسی ما. خوب شاهزاده اگر با موروثی بودن انقدر مخالفند، چه خوبه که فامیلشون رو به جای رضا پهلوی، مثلن فامیل همسرشونو انتخاب کنند که البته همسر ایشون هم اون فامیلی رو به ارث برده.اند! مساله اینست که شما با ارث و میراث خود چه می.کنید! همین؟ من با موروثی مشکل دارم!! خوب این حرفها شایسته نیست، این حرفها درست نیست. یک توهمی در میان مردم می.اندازد. انتقاد دیگر من به شاهزاده داشتم این ناروشنی.یه مطلقه و یک حرفهای عوام.پسندانه.ای میزنند که هزینه کار را برای آنهایی که میخاهند به ایران بازگردند زیاد می.کند! من از این گله.مند نیستم که چرا شاهزاده نمی.خاهند شاه بشوند. خودشان میدانند و هر کسی که فکر می.کند که ایران فقط با پادشاهی زنده است. این مساله من نیست. مساله من اینست که روشنی در این مورد وجود داشته باشه، دو مساله. یکی اینکه اگر شاهزاده خدمتی میخاهند بکنند، تنها کاری که میتوانند بکنند این است که نماد و نمود مشروطه بشوند. مشروطه، پادشاهی نیست. مشروطه حاکمیت مردمه و ایشون میتونند حاکمیت مردم رو با توجه به حالا تقدیری بوده و ایشون رضا پهلوی شدند به هر دلیلی، این کار رو انجام بدن! »
خوب این طور که معلوم است شما ترجیح میدهید که ایشان مقام ارثی را قبول کنند و حرفی از مشروطه نوین نزده و نگویند که ارث و میراث مال زمان قدیم بوده و الآن همه مقامات باید انتحابی باشند یا حداقل فعلن این مقام را قبول کرده تا آن زمان این رژیم سرنگون بشه و مردم در یک فراندوم تکلیف نوع حکومت و مقاماتی نظیر رعیس.جمهور یا پادشاه یا ملکه را تعیین کنند! این «نماد و نمود مشروطگی» بلاخره یک نامی دارد. یا ایشان را باید پادشاه موقت بدانید و یا رعیس.جمهور موقت. این دیگر با شماست که تکلیف خود را تعیین کنید و با پیشنهادی مشخص به سراغ شاهزاده بروید و از او بخاهید که همانطور که گفته.اید، حاکمیت مردم را به اجرا بگزارند! البته من نمیدان شما به مفهوم حرفهایی که میزنید واقفید یا نه! پزیرش مسعولیت اعمال حاکمیت مردم به صورت موقت هم که باشد، یعنی پزیرش تعیین دولت موقت جانشین! یعنی پزیرش سخنگویی.یه اپوزیسیون، یعنی پزیرش نمایندگی.یه اپوزیسیون.
حرف برای گفتن زیاد است، اما اگر میخاهید نامه.ای به شاهزاده رضا پهلوی بنویسید، نه تنها نگویید که ایشان به درد سیاست نمیخورند، نه تنها نگویید ایشان نقشی در رهبری نمیتوانند داشته باشند، بلکه به ایشان مقامی مشخص و تاثیرگزار* بعنوان نماینده شورای رهبری و سخنگو و نماینده اپوزیسیون دموکراسی.خاه پیشنهاد دهید. تعیین اعضای این شورا بعهده فرهیختگان سیاسی.ست و تا زمانی که اتحاد اپوزیسیون با تعیین اعضای شورای رهبری و توافقات بر سر چگونگی تعیین اعضای دولت جانشین موقت عملی نشده باشد، مسعولیت تعیین این اعضا را به ایشان بسپارید. ما نمیتوانیم همش حرف بزنیم و بحث کنیم و دور خودمان بگردیم و به هیچ نتیجه.ای نرسیم!
با دست پر و پیشنهاد مشخص و نیت دوستی و احترام به سراغ شاهزاد بروید و بعد بفرمایید:
« انتخاب ایشان هر چه باشد محترم است، اما ایشان نیز می بایستی مردم را محترم بدانند و موضع روشن داشته باشند، پاسخ بی پرده دهند و فرصت های مردم سختی کشیده برای گذار از نظام ولایی را نسوزانند. پیشنهاد می کنم ایرنیان مهم ترین پرسش های خود در مورد نقش ایشان در نامه ای سرگشاده مطرح کنند و از ایشان پاسخ بخواهند.
اگر شاهزاده پاسخ ندادند، یا باز هم پاسخ ناروشن دادند، یا آن گونه که انتظار می رود پاسخ روشن دادند، مردم و اپوزیسیون برنامه و راهبرد بهتری برای گذار از نظام ولایی خواهند چید.»
با احترام
شاهین دلنشین کاوه آهنگرزاده
خرداد 1400 / جون 2021


https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/88282/?fbclid=IwAR2mfJaS_qrth2hlwg14X3KLIL-kgqycuckNKQvUnoV-KTcjtMRtBz6sA44

https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/88509/?fbclid=IwAR0Ue2WjvN5TvYgc-lXMLnyDNa5JDJHVfibI9EpbQW_3cOuH1TfOlCUH_UY

https://www.iran-emrooz.net/index.php/politic/more/89139/?fbclid=IwAR01xUd2uzh-p484hV9curR5GfVrk9S9_fmqRZPRkBuKKMepzYqyw4t5HZc

https://www.facebook.com/assadi3000/posts/10159481549638392?__cft__[0]=AZVqf98e7x2Rw0hus4ZP_WKG3EvHcKIxpGNzs9hGpqN0e1oAXTN6yOF8twxUeOVC7gf4Zk3C8tc1oQMzj7eQzwspp8NbeNLC-aMZ7x9NWCXdUD46xeYlhAKpfIyBA-SthFA&__tn__=%2CO%2CP-R

۱۴۰۰ خرداد ۱۲, چهارشنبه

وداع کشیش

در مراسم تودیع پدر پابلو، کشیشی که ۳۰ سال در کلیسای شهر کوچکی خدمت کرده و بازنشسته شده بود، از یکی‌ از سیاستمداران اهل محل برای سخنرانی دعوت شده بود. در روز موعود، مهمان سیاستمدار تأخیر داشت و بنابراین کشیش تصمیم گرفت کمی‌ برای مستمعین صحبت کند.
پشت میکروفن قرار گرفته و گفت: ۳۰ سال قبل وارد این شهر شدم. انگار همین دیروز بود.
راستش را بخواهید، اولین کسی‌ که برای اعتراف وارد کلیسا شد، مرا به وحشت انداخت. به دزدی هایش، باج گیری، رشوه خواری، هوس رانی‌ و هر گناه دیگری که تصور کنید اعتراف کرد. آن روز فکر کردم که جناب اسقف اعظم مرا به بدترین نقطه زمین فرستاده است ولی‌ با گذشت زمان و آشنایی با بقیه اهل محل دریافتم که در اشتباه بوده ام و این شهر مردمی نیک دارد.
در این لحظه سیاستمدار وارد کلیسا شده و از او خواستند که پشت میکروفن قرار گیرد. در ابتدا از اینکه تاخیر داشت عذر خواهی‌ کرد و سپس گفت: به یاد دارم زمانی که پدر پابلو وارد شهر شد، من اولین کسی‌ بودم که برای اعتراف مراجعه کردم. 😕

 

۱۴۰۰ خرداد ۵, چهارشنبه

خاطرات آکیو کازاما، سفیر ژاپن در ایران در زمان رضا شاه

 نویسنده: محمد سهرابی

چند سال پیش من با مطالعه کتاب خاطرات سفیر ژاپن در دوره رضا شاه پهلوی یکی از رموز پیشرفت های ژاپن در 150 سال پیش تاکنون رو متوجه شدم و اینکه چرا ژاپن حتی بعد از ویرانی اش در جنگ جهانی دوم دوباره کمر راست کرد و پیشرفت کرد!
آکیو کازاما یکی از سیاستمداران ژاپنی بود که حدود سه سال در ایران سفیر بود و در این مدت شیفته شخصیت رضا شاه شده بود به حدی که معتقد بود امثال هیتلر رهبر آلمان و موسولینی رهبر ایتالیا لیاقت باز کردن بند کفش های رضا شاه رو هم ندارند!
او از مبارزه رضا شاه با کشورهایی مثل انگلیس برای تامین منافع ایران صحبت می کنه و به اصلاحات مذهبی و فرهنگی و اجتماعی او در ایران با خوش‌بینی نگاه می کنه و میگه رضا شاه باعث تحول و پیشرفت های زیادی در ایران شده، البته او ضعف حکومت رضا شاه یعنی عدم استقلال و اختیار مجلس مشروطه رو هم بیان می کنه...
در واقع یکی از رموز پیشرفت ژاپن رو از همین جناب کازاما میشه متوجه شد، یک سفیر ساده ژاپن هم دنیای سیاست اون زمان رو فوق العاده تحلیل می کرد و هم اطلاعاتش درباره تاریخ ایران فوق العاده بود به حدی که اکثریت مطلق مردم اون زمان ایران به اندازه کازاما درباره تاریخ کشور خودشون نمی دونستند!
اطلاعات کازاما درباره فرهنگ و هنر و آیین های ایرانی و اسلامی هم قابل توجه بود، او به ادبیات فارسی هم علاقه داشت و فردوسی ، حافظ، سعدی و نظامی رو دوست داشت، با وجود اینکه او فقط سه سال در ایران بود ولی برخی از ابیات شعرهای این شاعران رو توی کتابش نوشته!
از متن کتاب مشخصه که کازاما هم هوش و دانش زیادی داشته و هم دقت فوق العاده ای، به طوری که با ریزبینی حتی عملکرد خدمتکاران خودش رو هم بررسی می کرد، مثلا او میگه خدمتکار مسلمانم خونه رو خوب تميز نمی كرد، اما ذوق و سليقه‌ای بسيار ستودنی داشت و در آراستن ميز برای مهمانی، با تركيب گلبرگ‌ها و جوانه‌ها، طرح و نمایی عالی می ساخت
او در ادامه میگه تصمیم گرفتم که یک خدمتکار جدید استخدام کنم، خدمتکار جدید که یک فرد ارمنی و مسیحی بود، خونه رو خوب تمیز می کرد ولی برخلاف خدمتکار قبلی ذوق و زیبایی شناسی نداشت، در واقع هر خدمتکار هنری داشت که دیگری نداشت، البته کازاما در کل میگه به خدمتکاران ایرانی نمیشه زیاد اعتماد کرد چون از زیر کار در میرن!
کازاما نگاه و چهره و هیبت رضا شاه رو شبیه به ژنرال کُوروکی می دونست، کوروکی فرمانده ژاپنی فاتح جنگ ژاپن و روسیه بود، همچنین او رضا شاه رو ناپلئون بناپارت زمان خودش می دونست!
از کتاب حدودا 200 صفحه ای خاطرات او در ایران که دکتر هاشم رجب زاده با شیوه ای عالی، به فارسی ترجمه کرده کاملا مشخص هست که سفیر ژاپن چه مرد دانشمندی بوده و یکی از رموز پیشرفت های ژاپن اینه که این کشور با دانش ترین ها، نخبه ترین ها و صادق ترین ها رو برای اداره حکومت خودش انتخاب کرده، البته این شیوه حکومت داری از زمان امپراتور میجی کبیر شروع شد...
کازاما در طول عمرش علاوه بر سفیر بودن در ایران، پست های مختلفی داشت مثلا در عربستان، ترکیه و پرتغال هم سفیر بود و بعد از تصرف ویتنام توسط امپراتوری ژاپن، مدتی فرماندار سیاسی نظامی ویتنام هم بود..
پایان کار کازاما اما تلخ بود و او در اواخر جنگ جهانی دوم و در زمان بازگشت به ژاپن، به دلیل حمله کشتی نظامی آمریکایی به یک کشتی ژاپنی کشته شد...
 
 May be an image of 1 person and text

 

۱۴۰۰ اردیبهشت ۱۴, سه‌شنبه

خط نوین ایرانی

 پیشنهاد و معرفی

«خط نوین ایرانی»
خطی با قاعده که با آن فارسی، لری، ترکی، کردی و هر زبان دیگری را
می.توانیم به راحتی و بدون اشتباه بنویسیم و بخوانیم، اگر اصول ساده.یه آن را یاد بگیریم.
این خط به صورت صد در صد، کامل نیست و استثناعاتی هم دارد 
و برای صداهای خیلی مخصوص علامتی ندارد!
البته میگن ترک عادت موجب مرض است و به احتمال زیاد بسیاری با این خط مخالفت خاهند* کرد
چون خط فعلی.یه عربی.فارسی رفته توی وجودشون. اما چاره.ای جز ایجاد تغییر نیست.
حالا یا حروف لاتین را جایگزین میکنیم و یا با همین حروف، به تدریج عادت مردم را عوض میکنیم!
 
بگزارید* اول با قواعد این خط آشنا شوید تا دلایلم را برای اراعه خط نوین،
با هر دو خط ادامه دهم تا با خط نوین بیشتر آشنا شوید!

[در خط نوین ایرانی همه.یه صداها نوشته میشود و برای هر صدا فقط یک علامت داریم!
یک «ز»، یک «ت»، یک «ح»، یک «ق» و یک «س»! و در آن: «ه» صدای اِ (e)/ «ا» صدای اَ (a)/
«آ» صدای آ (aa) / «و» صدای اُ (0)/ «وو» صدای او (u) / «ؤ» صدای واو (v) / میدهد و حرف «ی»
فعلن تا زمانی که فونت جدیدی اراعه نشود، یا صدای یِ/y و یا ای/i می.دهد!]
 
نوشتار باید بتواند هر صدای کلماتی را که میخواهیم بیان کنیم، با علامت مشخصی به گوش خواننده برساند!
[نهؤهشتآر بآیاد بهتاؤآناد حار سهدآیه کالامآتی رآ که میخآحیم بایآن کونیم، به گووشه خآننده بهرهسآناد]

مهمترین ایراد خط فارسی، اهمیت ندادن به حروف صدادار است.
[موحهمتارین عیرآده خاتته فآرسی، احاممییات نادآدان به حورووفه سهدآدآر است.]

خطی که صداهای مهمی را حذف کند، ناقص بوده
[خاتتی که سهدآحآیه موحهممی رآ حازف کوناد نآقهس بووده]

و به انواع و اقسام گوناگون میتواند خوانده شود!
مثلن «مرد» در رابطه با مرگ یا در رابطه با جنسیت دو جور خوانده میشود
[ؤا به انوآع و اقسآمه گوونآگوون میتاوآناد خآنده شاؤاد! ماسالان «مرد»
دار رآبهته بآ مارگ یآ دار رآبهته بآ جهنسی.یات دو جوور خآنده میشاواد ]

فکر کنید چنین کاری را با نوتهای موسیقی انجام بدهند!!
[فهکر کونید چهنین کآری رآ بآ نوتحآی مووسیقی انجآم بهداحاند!!]

خط فارسی کنونی متاسفانه به خاطر چنین ایراد بزرگی
[خاتته فآرسی.یه کونوونی موتااسسفآنه به خآتهره چهنین عیرآده بوزورگی]

و همچنین به خاطر داشتن چندین علامت برای بعضی از صداها،
[ؤا حامچهنین به خآتهره دآشتانه چاندین الآمات بارای باعزی از سهدآهآ]

مثلن ز و ذ و ظ و ض برای رساندن صدای ز، یا تفاوت خواندن جواهر با خواهر
[ماسالان زه ؤا ذه ؤا ظه ؤا ضه بارآیه سهدآیه زه، یآ تافآؤوته خآندانه جاؤآحهر با خآحار]

به درد سطل آشغال میخورد!
[به دارده ساتله آشغآل میخوراد]

البته نویسنده ترجیح میدهد که به جای این حروف فارسی
[الباتته نهؤیسانده تارجیح میداحاد که به جآیه عین حورووفه فآرسی]

یا به اقوالی فنیقی/سامی/عربی یا هند و اروپائی،
[یآ به اقوآلی فهنیقی/سآمی/ارابی یآ حهند و عورووپپآیی]

از حروف لاتین استفاده کنیم، ولی هر نوآوری و پیشنهاد جدیدی
[از حورووفه لآتین هستهفآده کونیم، ؤالی حار نوآؤاری ؤا پیشناهآده جادیدی]

با مخالفتهای فراوانی روبرو خواهد شد و به احتمال،
[بآ موخآلهفاتحآیه فارآوآنی روبهروو خآحاد شود ؤا به اهحتهمآل،]

اگر تنبلی، سهل.انگاری، بی بند و باری و دگماتیسم را کنار بگذاریم،
[اگار تانبالی، ساحل.هنگآری، بی باند و بآری ؤا دوگمآتیسم رآ کهنآر بهگوزآریم،]

خط نوین ایرانی طرفداران بیشتری پیدا خواهد کرد،
[خاتته نوؤینه ایرآنی تارافدآرآنه بیشتاری پهیدآ خآحاد کارد،]

چرا که حروف خط فعلی فارسی را در خود دارد
[چهرآ که حورووفه خاتته فهعلی.یه فآرسی رآ دار خود دآراد]

و جوانان آینده در خواندن متون قدیمی کاملن خلع سلاح نخواهند شد،
[ؤا جاؤآنآنه آیانده دار خآندانه موتوونه قادیمی کآمهلان خالعه سهلآح ناخآحاند شود]

هر چند که میتوان متون مهم قدیمی را با حروف لاتین هم نوشت!
[حار چاند که میتاؤآن موتوونه قادیمی رآ بآ حوروفه لآتین حام نهؤهشت!]

به هر حال میشود به طور آزمایشی
[به حار حآل میشاؤاد به طوره آزمآیهشی] 

دانش.آموزان کلاس اول چند مدرسه را به سه دسته تقسیم کرد
[دآنهش.آمووزآنه کهلآسه اؤؤاله چاند مادرهسه رآ به سه داسته تاقسیم کارد]

و به هر دسته، یک خط را آموزش داد و فهمید که کدام دسته بهتر و بیشتر پیشرفت می.کنند!
[ؤا به حار داسته، یهک خات رآ آمووزهش دآد ؤا فاحمید که کودآم داسته بهحتار ؤا بیشتار پیشرافت می.کوناند!]




۱۴۰۰ فروردین ۲, دوشنبه

پرچم نوین! پرچم اتحاد! پرچم رهبری!

 پرچم نوین! پرچم اتحاد! پرچم رهبری!ا

بهترین هدیه.ای که میتوانم به همه ایرانیان، از جمله شما بدهم!
پرچمی که به تنهایی میتواند رهبر معنوی جنبش دموکراسی.خاهی* بشود!
پرچم سه رنگ شیر و خورشیدنشان که به جام شرابی مست کننده مزین شده!
پرچمی که تکامل پرچم به ارث رسیده از سلسله قاجار است!
من و شما می.میریم اما چه بوی عطر و خاصیت و ثمره.ای از ما به جای میماند؟ آیا میتوانیم فکر و شناختمان را به بهترین وجهی به جای گزاشته* و جاودانی کنیم؟! متن این پرچم، عصاره.یه شناخت من و شمایی که آن را میپزیرید* از دموکراسی.ست و اندیشه.ایست که اگر با تلاش هزاران پرچمدار در ملتی ریشه بدواند، راه پیروزی نهایی برایش بسیار هموار خاهد* شد! بیایید بذر شناخت اصول دموکراتیک را در جای جای ایران، این سرزمین بزرگ بیافشانیم!
بیایید این پرچم را به همه ایرانیان هدیه بدهیم و در زمان خودش آن را به رای بگزاریم! بله! مردم ایران نه تنها حق تعیین شکل حکومت و جای پایتخت، بلکه حق انتخاب پرچم ایران آزاد آینده را هم دارند!
من از سالها پیش در پی ِ بهترین طرز ارائه.یه فشرده.ای از تعریف دموکراسی که به آسانی بتواند به میان مردم برود و ضروری است که هر ایرانی.ای با آن آشنایی داشته و جزوی از وجودش بشود، بوده.ام و حاصل نهایی آن، پرچمی.ست که مشاهده میفرمایید. پرچمی که در طی حداقل 12 سال، به مرور کامل و کاملتر شده و به تازگی آن را به این شکل نهایی درآورده.ام.
در ضرورت داشتن پرچم و پرچمدار باید گفت که پرچم نماد همبستگی، منادی و مشوق تجمع و برانگیزاننده حس قدرت برای پیروزی.ست و بشر از چند هزار سال پیش نیاز به این نماد را احساس کرده، به خاصیتش پی برد و آن را اختراع کرد! جای هیچ تعجبی نیست که بسیاری از جنبشها، گروهها و لشکرها و همه کشورها پرچمی بعنوان نماد اتحاد گروهی و ملی به احتراز در میاورند.

برای دیدن تصویر بزرگتر روی لینک زیر فشار دهید
حال بگزارید نگاهی به متن این پرچم که به شکل جام شرابی نقاشی شده بیاندازیم:
حکومت سکولاردمکراتیک و پارلمانی ایران
با قانونی اساسی بر مبنای اعلامیه حقوق بشر در جهان
بی.طرف در مقابل ادیان و عدم تصویب قوانین دینی در آن
با حق مالکیت و سرمایه گداری رقابتی، حق تجمع، اعتصاب، تاسیس حزب، اتحادیه
و آزادی عقیده و بیان برای هر کس، ضمن در نظر داشتن حقوق دیگران
با انتخاب دوره ای کلیه مقامات، اعضای مجلس یا پارلمان و شورای هر شهر و استان
با قانون گذاری و انتخاب رئیس دولت یا نخست وزیر و تایید دیگر وزرا توسط پارلمان
حکومتی که برای ازدیاد قدرت جمعی و مقابله با خطر قدرت فردی
شاه یا رئیس جمهور آن بجز در شرایطی خاص، بدون قدرت و تشریفاتی است در آن
با خودگردانی استانها ضمن داشتن میزان بالایی از خودمختاری
تغییر پایتخت در هر پنجاه سال
تدریس در مدارس به زبان فارسی (و محلی در صورت تقاضا)
ممنوعیت دولت در عزل و نصب قضات و دخالت در احکام دادگاه های آن
و ممنوعیت تفتیش عقاید و شکنجه و اعدام در آن
البته اگرمتن قانون اساسی آینده ایران متن این پرچم را بر فرض تقریبن محال دربر نگیرد، میتوان متن پرچم را تغییر داد.
علت اینکه شیر این پرچم شمشیر به دست ندارد، اول به این خاطر است که یک شیر سالم و قوی به هیبت و عظمت و قدرت دندانها، آرواره.ها، عضلات و پنجه.هایش تکیه می.کند و به دست داشتن شمشیر، علامت ضعف است و دوم به این خاطر است که بسیاری، شمشیر را نشانه جنگ.طلبی و با سابقه.یه بکارگرفته شدن بر علیه مردم دانسته و ترکیب شیر و شمشیر را قبول ندارند. مدتی به جای شمشیر، مشعلی به دست شیر داده بودم تا این پرچم چه روز و چه شب، همواره نور بیافشاند، اما با تردیدی که در این کار داشتم و اشاره بعضی از دوستان او را از مشعل بدست گرفتن هم معاف کردم! شیر، شیر است و چیزی به دستش نمی.گیرد!
در انتها، ضمن استقبال از نظرات انتقادی.ای که واقعن مهم میدانید، بد نیست با تلاشهایی که بیشتر برای سرکوب من در زمینه اراعه.یه این پرچم صورت گرفته و جوابی که به این تلاشها داده.ام روبرو شوید:
1. «گمان دارم هر گونه تغییری در پرچم رسمی یک کشور با سلیقه یکنفر انجام نمیشود و این وظیفه قانون اساسی ست ...»
جواب من: «یعنی من حق ندارم کار هنری.فرهنگی.سیاسی انجام دهم و به نمایش بگزارم* و ببینم چه تاثیری بر بینندگان آن گزاشته.ام؟! آیا مردم ایران حق ندارند پرچم آینده کشورشان را خودشان به رای خودشان انتخاب کنند؟ آیا آنها حق ندارند که پرچمی نوین را پیشنهاد دهند؟ مگر من قانون گزاشتم که این پرچم هنری.فرهنگی.سیاسی باید پرچم آینده ایران باشد؟! اما من حق داشتن سلیقه دارم و حق به نمایش گزاشتن آن را هم دارم. با گفتن «وظیفه قانون اساسی ست» نمیتوانید جلوی خلاقیت مردم را بگیرید. احتمالن منظورتون از وظیفه قانون اساسی، این است که «وظیفه نویسندگان قانون اساسی»ست که تشخیص دهند پرچم تغییر نکند یا بکند و اگر قرار بر تغییر آن گزاشته شد، چه جایگزینی خودشان انتخاب کنند. خوب هر کدام از این نویسندگان هم یک نفر هستند و یک سلیقه.ای دارند! چه کسی گفته که سلیقه.یه یک فرد، برتر و مقدم.تر از سلیقه یک فرد دیگر است و مگر مبنای انتخاب نهایی، مردم نیستند؟ شما چه جوری میتوانید با به رای گزاشتن این پرچم مخالفت کنید؟ اصلن متن این پرچم فشرده.یه اصول اولیه.یه دموکراسی.ست و کمتر کسی میتواند با این اصول مخالفت کند. حالا که وارد سیاست شده.اید، بفرمایید با کدام حرف این پرچم مخالفید. ممنون» که ایشان دیگر جوابی ندادند!
2. «پرچم شیر و خورشید همونجور که زمان شاه بود.
لکن نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر.
بعد هم پرچم روزنامه دیواری نیست که روش آدم انشا بنویسه.»
جواب من: « دگماتیسم که شاخ و دم نداره. هر چی قدیم بوده باید همون باشه. این پرچمی که میگی نه بیشتر و نه کمتر هم از قاجار به ارث رسیده. بعدش اینکه میتونید به نوشته.یه روی این پرچم بعنوان یک اثر هنری و لوگو که جامی شراب را تداعی می.کند نگاه کنید»
ایشان جوابی ندادند، اما فرد دیگری در دفاع از ایشان نوشتند:
3. « چه ربطی به دگم بودن داره شاهین خان؟ از فردا بجای رفع تشنگی آبلیمو بخوریم . منطق هم تعطیل کنیم ! تغییر پایتخت هر پنجاه سال را کدام فلان فلان شده ای انجام میده که شما خواستارشی ؟ دیگه نه اونطوری خشک نه اینطوری وا داده سانتی منتال !»
جواب من: «چقدر شما با منطق حرف میزنید!!! اگه تشنته فقط باید آب بخوری!!! تهران از ازل پایتخت بوده و تا ابد هم باید پایخت بمونه!!! و تهرانی.های از مزایای پایتخت بودن استفاده کنند و گور پدر مردم شهرهای دیگه. این شهرها اصلن قابل پایتخت شدن نیستند و نباید هم بشن!!! دگماتیستها با کار جدید مخالف و به گزشته.ها* آویزانند! «کی این کار رو کرده که ما بکنیم»؟؟ یه عده میگفتن پادشاهی به ایران بر نخاهد* گشت، و دلیلشون هم این بود که «کجای دنیا بعد از سرنگونی سلطنت و آمدن جمهوری، دیدید که پادشاهی برگرده؟»، مثل شما که فقط چشم و همچشمی بلدی که اگه یه فلان فلان شده کاری رو کرد، ما هم میکنیم و اگه کسی نکرد، ما هم نمی.کنیم، آخه کار ما تقلیده!!! خوشبختانه چند نمونه تاریخی برای بازگشت پادشاهی در دنیا پیدا شد و اون دکماتیستها و البته در درجه اول، پدرسوخته.ها، دهنشون از این نظر بسته شد. یه زمانی هم برای سدها سال نظام برده.داری برقرار بود و احتمالن شما اگه اون دوره بودی و کسی از برچیدن برده.داری حرف میزد، میگفتی کجا برده.داری نیست که اینجا نباشه!!! التماس تفکر! تازه شما دنبال خراب کردن هستید یا درست کردن؟ اگه حرفی از تغییر پایتخت نبود، چی میگفتی؟»
ایشان هم جوابی برای این حرفها نداشتند!
4. «پرچم يك روند تاريخي رو به همراه ملت طي مي كنه».
جواب من: با نگه داشتن پرچم قاجار، کدوم روند تاریخی به همراه ملت طی شده؟!! پرچم شیر و خورشید با این متن بسیار زیباتر می شه. متعصب نباشید! تازه وقتی که مردم این پرچم را بپزیرند*، این هم میشود روند تاریخی.یه پرچم ایران به همراه ملت»
حال این شما و این هدیه.یه من!
آن را از من بپزیرید* و خود نیز به دیگران هدیه کنید!




۱۳۹۹ اسفند ۱۳, چهارشنبه

چهار نکته مهم! نامه.ای به آقای جمشید اسدی

چهار نکته مهم
نامه.ای به آقای جمشید اسدی
(و به طور ضمنی به امضاکنندگان بیانیه «هدف ملی: برپاداشت ‌دمکراسی» و دیگر همراهان #پیمان_نوین)
آقای اسدی گرامی!
بعد از تشکر فراوان از تلاشهای شما برای اتحاد اپوزیسیون، اول بگویم که من از خیلی وقت پیش که به ضرورت داشتن یک جانشین برای این حکومت تاکید کردم، انتظاراتی که از دیگران داشتم، از خودم هم داشتم و بنا بر این یک سری اسامی برای تشکیل سورای جانشین یا دولت جانشین پیشنهاد دادم که در آن، شما وزیر اقتصاد بودید و هنوز هم نامزد من برای این وظیفه هستید، مگر اینکه شما و چهار اقتصاددان دیگر، یک شورای 5 نفره.یه تعیین وزیر اقتصاد دولت جانشین تشکیل دهید! این کار میتواند خیلی سریع انجام بگیرد و الگویی باشد برای ایجاد یک شورای 5 نفره.یه تعیین وزیر دادگستری و الا آخر!
اما متاسفانه در بیانیه.یه «هدف ملی: برپاداشت ‌دمکراسی»
آمده است: «آهنگ این نامه، چهره سازی یا دعوت برای تشکیل و پیوستن به کس و دسته تازه‌ای نیست. ‏» و این بسیار ناامیدکننده هست. پس این همه امضا برای چه جمع کرده.اید؟ که بگوید جمعی یا انجمنی یا شورایی نیستید؟!! واقعن جای تاسف است!
دوست گرامی! ما به یک آلترناتیو یا شورای جانشین و حداقل به یک سخنگوی رسمی احتیاج داریم. ما به یک اپوزیسیون قدرتمند و متحد که تکلیف خودش را برای نجات ایران میداند، نیازمندیم. هدف همراهان پیمان نوین، اگر نخاهیم* وقت مردم را بگیریم و آنها را به انتظارکشی و شنیدن بحثهای تکراری نکشانیم، اتفاقن باید تشکیل یک شورای جانشین باشد! مگر اینکه بگیم باداباد، هر کی بیاد بهتر از اینهاست!!
دوم اینکه شما در برنامه.ای فرمودید که ایده #پیمان_نوین که توسط شاهزاده رضا پهلوی مطرح شد در بسیاری از کنشگران سیاسی به وجود آمده بود، و خوب آن طور که معلوم است شنیدن آن از فردی که اگر سخن بگوید، کل اپوزیسیون برای شنید آن گوشهایش را تیز خاهد* کرد، مایه.یه امیدواری شما شد! شما چندین بار از مقام و جایگاه خاص شاهزاده رضا پهلوی در اپوزیسیون و مردم ایران و جهان صحبت کرده.اید! اما در کمال ناباوری شنیدم که گفتید: «پیمان نوین اصلن به معنای دفاع از رضا پهلوی نیست»
و برای تشکیل انجمن یا شورایی حول #پیمان_نوین لازم نیست شرکت.کنندگان در آن شاهزاده را قبول داشته باشند یا از او دفاع کنند!!
خوب احتمالن لازم نیست شما را هم قبول داشته باشند یا از شما دفاع کنند، یا آقای فلان را یا خانم فلان را هم قبول داشته باشند و شما هم لازم نیست که کسی را در این انجمن قبول داشته باشید و از او دفاع کنید!! خوب این چه انجمن/شورای اتحادی.ست که قرار نیست کسی کسی را در آن قبول داشته باشد؟!
دوست گرامی، قبول #پیمان_نوین یعنی قبول یکدیگر! یعنی اگر این حکومت، یک طرف باشد، ما متعلق به طرف دیگریم. ما طرفدار یکدیگریم! من طرفدار شما و شما طرفدار من هستی! اگر من از شما حمایت نکنم، شما را قبول نداشته باشم، طرفدار شما نباشم، شما را باور نداشته باشم، به شما اعتماد نداشته باشم، اگر شما از شاهزاده رضا پهلوی حمایت نکنید، قبولش نداشته باشید، در مقابل این رژیم، طرفدارش نباشید، باورش نداشته باشید، به او اعتماد نداشته باشید، اگر ما چهره.های دموکراتمان را نشناسیم و از آنها دفاع نکنیم، چگونه در مردم نفوذ خاهیم* کرد و جلب اعتماد خاهیم* نمود؟
از قدیمیها شنیده.ایم که جنگ اول به از صلح آحر است، اما من میگم جنگ اول به از جنگ آخر است. اگر بر سر مقام و جایگاه شاهزاده رضا از همین الآن به توافق نرسید، احتمال زیادی در ایجاد دو دسته.گی وجود داشته و اپوزیسیون با افتخار تمام!! یک بار دیگر شکستش را در رسیدن به اتحاد اعلام خاهد* کرد!
سوم اینکه به نظر من اصول گردهمایی یا اتحاد مطرح شده در بیانیه «هدف ملی: برپاداشت ‌دمکراسی»، خوب، اما ناقص است! من هم به اندازه خودم در رابطه با شروط اتحاد و تعریف دموکراسی.ای که از آن حرف میزنید و میزنیم، سالها در پی بهترین طرز نوشتن مجموعه.ای فشرده از آن که شایسته و لازم است که هر ایرانی با آن آشنایی داشته باشد و به آسانی بتواند به میان آنها برود، بوده.ام و حاصل نهایی آن، پرچمی.ست که مشاهده میفرمایید. پرچمی که در طی حداقل 12 سال، به مرور کامل و کاملتر شده و به تازگی با مواجه شدن با نگرانی.هایی که در مورد اقتصاد ایران فردا در میان بسیاری از دوستان، با اضافه کردن عبارت «حق مالکیت و سرمایه.گذرای رقابتی»، آن را به این شکل نهایی درآورده.ام. علت اینکه شیر این پرچم شمشیر به دست ندارد، اول به این خاطر است که یک شیر سالم و قوی به قدرت دندانها، آرواره.ها، عضلات و پنجه.هایش تکیه می.کند و به دست داشتن شمشیر، علامت ضعف است و دوم به این خاطر است که بسیاری، شمشیر را نشانه جنگ.طلبی و با سابقه.یه بکارگرفته شدن بر علیه مردم میدانند. در اینجا به دست شیر مشعلی داده شده است تا این پرچم چه روز و چه شب، همواره نور بیافشاند! امیدوارم که متن آنرا با دقت بخانید* و در صورت پذیرش، اول اینکه خودتان به طور شخصی اعلام کنید که قبولش دارید و به احترازش درآورید و دوم اینکه تک تک دوستان را به قبول آن تشویق کنید! پرچم اختراع چندین هزارساله بشر و نماد همبستگی و قدرت برای پیروزی.ست و جای تعجب نیست که بسیاری از جنبشها و لشکرها و همه کشورها پرچمی را به احتراز در میاورند.
با پذیرش این پرچم بعنوان حداقل توافق بر سر اصول دموکراسی، میماند بعضی دیگر از اصول اتحاد که من به شکل زیر فرموله کرده.ام:
‏1. اعتقاد به سرنگونی بدون قید و شرط جمهوری اسلامی و عدم شرکت در رای.گیریهایی که توسط آن برگزار* میشود!
2. پایبندی به تمامیت ارضی کشور (با هر گروه یا حزبی در هر استانی از مملکت، اگر در عمل بخاهد* آن استان را از ایران جدا کرده و اعلام استقلال کند، شدیدن برخورد خاهد* شد)
3. پایبندی به رای مردم در انتخاب بین چند قانون اساسی و انتخاب میان پادشاهی و جمهوری
4. پیوستن به پیمان‌های بین‌المللی
و به ویژه نزدیکی به پیمان‌های بین‌المللی کشورهای دمکراتیک
چهارم اینکه دوست گرامی، به نظر من الآن وقت اقناء و کسب همراهی.یه کسانی که حدوده نیم قرن است که هنوز نفهمیده.اند دموکراسی یعنی چه، نیست! ما باید از این مرحله اقناع عبور کرده، از این افراد پیشی گرفته یا آنها را پشت سر و کنار گزاشته* و یک قدم رو به جلو گزاشته و به فکر تعیین هر چه سریعتر اعضای «شورای جانشین» یا «شورای رهبری» یا «پارلمان جانشین» که در زمان خودش «دولت جانشین» را تعیین می.کنند، باشیم! بنا بر این لطف کرده و باعث گرمی بازار گردانندگان برنامه.های تلویزیونی که برای ادامه و بقای خود، به بحثهای تکراری دامن میزنند، نشوید!
با احترام
شاهین دلنشین کاوه آهنگرزاده





 

۱۳۹۹ بهمن ۳, جمعه

سال ۱۳۵۵ ، حقوق ماهانه یک دیپلمه استخدامی در نیروی دریایی ایران

 کاری از: ؟
 
سال ۱۳۵۵ ، حقوق ماهانه یک دیپلمه استخدامی در نیروی دریایی ایران ۷۲۰۰ تومان
و قیمت یک سکه ۲۲۴ تومان بوده

!!حقوقشون معادل ۳۲ سکه تمام
به راستی ما پیشرفت کردیم یا پس رفت داوری نمیکنم


 

۱۳۹۹ دی ۲۲, دوشنبه

رضا شاه و برچیدن بساط بچه.بازی و حرمسرا

  کاری از: ؟

در میان هزاران خدمتی که رضا شاه به مردم ایران کرد، یکی‌ که شاید از نظر‌ها پنهان مانده، برچیدن فساد غلام بچه بازی است که در دربار قاجار به وفور رواج داشت.

فتحعلیشاه و ناصر الدین شاه بیماران جنسی‌ دوره قاجار بودند که بیشتر از سایر شاهان قاجار به این عمل شنیع مبادرت می ورزیدند. رضا شاه این سؤٔ استفاده جنسی‌ را به کلی‌ مزموم دانست و برچید. تیمور و حسین بالا دو نمونه از بچه رقاص‌های دربار فاسد قاجار بودند که در بزم‌ها می‌رقصیدند و وقتی‌ جشن به پایان می‌رسید مورد سؤ استفاده جنسی‌ حضرات قرار می‌گرفتند.

رضا شاه بزرگ بعد از 1400 سال اولین حاکم ایران بود که حرم سرا نداشت.
و در اولین روز سلطنتش حرم سرای بزرگ قاجاری را با ده ها زن و دختر تعطیل کرد.