۱۳۹۹ دی ۱۴, یکشنبه

شاه باید میرفت؛ (وقتش رسیده بود)!؟

کاری از: ؟

 هنری کیسینجر داشت با شاه ایران و شاه فیصل عربستان، سر نفت رایزنی می کرد؛ هیچ یک کوتاه نیامدند.

شاه فیصل با یک گلوله در سرش کشته شد تا درس عبرتی شود برای همه‌ی اعضای اوپک تا دیگر کسی نفت را مانند اسلحه به کار نگیرد.
شاه فیصل از غرب خواسته بود تا میان پشتیبانی از اسراییل و نفت، یکی را انتخاب کند؛ غرب با کشتن او هر دو را انتخاب کرد.
محمدرضاشاه نه تنها از فیصل حمایت کرد بلکه نفت را گران تر کرد، در آمریکا، کانادا، ژاپن و انگلیس و ... غوغایی شد، در آمریکا و انگلیس، مردم به نشانه ی اعتراض با اسب و گاری رفت و آمد میکردند، مردم انگلیس و کانادا از سرما میلرزیدند و کارخانه‌های ژاپنی خوابیده بود.
شاه کوتاه نمی آمد.
او را سرنگون کردند تا اوپک بی صاحب شود و خودشان قیمت نفت را تعیین کنند.
چرا جمهوری اسلامی این بخش از تاریخ را سانسور میکند؟
چرا اپوزیسیون خارج این بخش از تاریخ را عمدا" زیر فرش پنهان میکنند؟
چرا چپی ها و کمونیست های سابق که رادیو تلویزیون های دولتی آمریکا و انگلیس (رادیو فردا، بی بی سی، صدای آمریکا، اینترنشنال و...) را اشغال کرده‌اند، این بخش را کلا انکار میکنند؟
چرا؟
در کتاب شاهان نفت، اثر اندرو اسکات کوپر، توضیح داده میشه که چطور شاه ایران و ملک فیصل پادشاه عربستان، معادلات نفتی غرب را به هم زدند و چاره ای جز سرنگونی هر دو برای آمریکا نماند.
شاه و ملک فیصل، اوپک را به هم ریختند و فیصل برای دهن کجی به اسرائیل صدور نفت را به غرب دچار مشکل کرد و باعث بحران نفتی سال هفتاد و سه میلادی شد، او خواست آمریکا بین نفت یا حمایت از اسراییل یکی را انتخاب کند.
حتی شاه ایران پا فراتر گذاشت و تهدید کرد که قراردادهای نفتی را به هیچ وجه امضا نمیکند و قصد دارد انرژی کشور را از طریق اتمی تامین کند.
ملک فیصل سال هفتاد و پنج میلادی ترور میشود؟؟ و جایش را به یک مشت سیاست مدار فاسد آل سعود میدهد.
حکومت شاه نیز سرنگون میشود!؟!؟ و خودش نیز به طرز مشکوکی از دنیا میرود؟؟ و جایش را به اخوندهای مذهبی و بی سیاست میدهن؟!؟
ای کاش دلسوزی پیدا شود و کتاب "شاهان نفت" را بدون تحریف به پارسی ترجمه کند.انوقت فارسی زبانان متوجه
میشدن چه کلاهی ۴۱سال قبل سرشان رفت
⁉️‼️
او باید میرفت؛
(وقتش رسیده بود)!؟
۱- چهارمین قدرت نظامی مدرن جهان را در اختیار داشت و کبری و بِل و شینوک و اف14 و هاورکرافتهایش کل اعراب خلیج فارس را به دستبوسی واداشته بود..
۲ـ برترین خطوط هواپیمایی مسافری جهان (هما) را بنام ایران ثبت کرده بود..
۳ـ اعتبار پول و پاسپورت دولت شاهنشاهی ایران به معتبرترین های جهان تبدیل شده بود..
۴ـ همکاری و تبادلات علمی دانشگاههای ایران با دانشگاههای برتر جهان، دانشگاههای دولتی ایران را به یکی از معتبرترین مراکز علمی آسیا مبدل کرده بودند..
اعطای بورسیه دولتی به دانشجویان نخبه جهت ادامه تحصیل در دانشگاههای برتر اروپا و خصوصا آمریکا و عدم علاقه ی آنها به اقامت در خارج و ترک وطن، باعث شده بود ترکیبی از هوش بالای ایرانی ها با علم روز جهان پدید آید که به ادامه ی این روند رو به رشد و پیشرفت کشور در آینده کمک شایانی میکرد..
۵ـ ایران پر از کارخانه های صنعتی مدرن شده بود..
اطراف تهران کارخانه های پارس، ارج، آزمایش، ایران ناسیونال، رنو، کفش ملی، صنایع غذایی مختلف همچون پاک و مینو و زمزم و... و شهرهای صنعتی تبریز، شیراز، اصفهان، اراک، اهواز و... ایران را بعد از ژاپن به (قدرت دوم صنعتی آسیا) تبدیل و پیشتاز تولید خودرو، واگن، ماشین آلات راهسازی و کشاورزی و صنایع مادر همچون ذوب آهن و فولاد و مس و آلومینیوم کرده بودند و برخی از آنها حتی به بازار شوروی و آمریکا صادر میشدند..
۶ـ ثروت ایران همراه با "آینده نگری" مسئولانش باعث شده بود تا این کشور سهام بسیاری از کارخانجات مهم و کلیدی را از جمله صنایع فولاد کروپ و مرسدس بنز را خریداری کند و در قلب بورس و اقتصاد جهان (خیابان منهتن) صاحب برج شود!
دیگر حتی برخی از قدرتها و کشورهای اروپایی از ایران وام گرفته بودند و عملا مقروض حکومت شاه شده بودند..
۷ـ این آینده نگری به اینجا ختم نشده بود و در شرایطی که همه جهان وابسته به نفت بود و ایران ژاندارم و فرمانروای خلیج فارس سرشاز از نفت بود، شاه ایران به فکر دستیابی و استفاده از انرژی نویی بنام انرژی اتمی بود..
او از آمریکا راکتور تهران را خرید و سپس با زیمنس آلمان قرارداد ساخت نیروگاه اتمی بوشهر را بست و همزمان به فرانسه سفر کرد و 10درصد سهام بزرگترین کارخانه اتمی اروپا را خرید و با فرانسوا میتران قرارداد خرید 4 راکتور فرانسوی را بست...
_او باید میرفت (وقتش رسیده بود)!؟
در کنفرانس گوادلوپ، کارتر رسما اعلام کرد که دیگر شاه باید برود و ارتش آمریکا جای ارتش ایران را در خاورمیانه خواهد گرفت، انگستان هم برای فرار از بدهی هایش به ایران، پشت آمریکا درآمد...
شاه در پیامی بی سابقه با خشم کارتر را خطاب قرار داد که بدون شناخت فرهنگ و تاریخ ملتها چنین تصمیمی گرفته و او یک فرد نیست که با تغییرش روابط ایران و آمریکا پابرجا بماند و با رفتن او شرایط از کنترل خارج خواهد شد و خاورمیانه روی آرامش را نخواهد دید!
در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۸ در کاخ نیاوران ملک حسین پادشاه اردن هاشمی به محمدرضا شاه گفت:
"نرو، زیر پای مردم خاورمیانه نفت نیست، بشکه های باروت است!!
اگر بروی خاورمیانه رفتنیست.."
شاه به او پاسخ داد:
"قیمت این رفتن را مردمی خواهند پرداخت که نمیدانستند برقراری صلح در منطقه ای با میلیاردها دلار منابع طبیعی و انرژی کار هر حکومتی نیست!!
من در مقابل مردم خود نخواهم ایستاد.
سلطنت بر روی جنازه های مردم کشورم خواست من نیست..
برای من "رفاه و آینده مردم" ایران مهم بود..
مشکل باروت زیر پای مردم خاورمیانه تقصیر من نیست، تولید روزانه ۳۰ میلیون بشکه نفت همه ی دنیا را به خاورمیانه میکشد و بعد از رفتن من، میدانم که خاورمیانه رفتنیست.."
_او باید می رفت (وقتش رسیده بود)!؟
😐
منابع:
ـ "یادداشتهایی از گوادلوپ"
ژیسکاردِستن؛ رئیس جمهور وقت فرانسه
ـ "مجموعه خاطرات"
ملک حسین پادشاه اردن
ـ "پاسخ به تاریخ"
نوشته ی محمدرضا پهلوی
ـ "ماموریت در ایران"
نوشته ویلیام هیلی سولیوان؛
مامور ویژه ایالات متحده در طرح تغییر و براندازی حکومت ایران

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.