۱۳۸۶ شهریور ۲۷, سه‌شنبه

تفسیر یک شعر


مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته
در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌یه! املاعی



اگر به سایت جوانه ها نگاه کنید
در بالای ستون سمت راست آن
شعری آمده است: گفتم یه ذره پاچه ی این شعر رو بگیرم:


گیرم که درباورتان به خاک نشسته ام

/ یعنی من که خودم باور نمیکنم!
ببینید چقد سُر و مور و گنده و با شجاعت و دلیری روی پاهام واستاده ام
تازه وقتی میخوان منو به دار بزنن، لبخندِ استهزاء هم رو لبم هست! رو که نیست!
اصلا چرا کسی گفته: "باید وارد میدان شد"؟!
خوب وارد بشوید اگه در باورِ خودتان به خاک ننشسته اید؟!

/ صمد: بشنوف و بافر نکن!
این بیچاله ی شاعر، که مال دهات بالایه، همون دهاته که همشون
قر و قمیش و قمپز مُمپُس در میکنن‌نا، که حقشونه که لشکرِ انگُشت رو
بر علیه چشاشون بشورُنُم آ، آره این شاعرِِ بیچاله، خودشُم باورش شده که فقط
خاک بازی بلده. خوب اخمخ، تو اگه اومده بودی مَتلسه‌ی ما، مُو خودُم مُبصر بودُم
و بشِد درسِ سُواری‌دادن یاد میدادُم، حالا کوفتت بشه! اون قوچ علی رو هم
مجبور میکردُم خر بشه تا تو درس سُوات‌کالی و خرسُواری یاد بگیری
تا دیگه عمرا "رو خاکا نَشینی و خاک‌بازی نکنی!" 
اقلا" فکر اون مادِرِت باش
که پول نِداره لباس برات بخره، ای لباس‌پاره‌کنِ‌ِروخاک‌افتاده! /


و ساقه های جوانم ازضربه های تیرهایتان زخمدار است

/ آیا این هم در باورتان نیست؟
یا واقعیت داره که این ساقه های جوان
از ضربه های تیرهایشان زخمدار هست؟


با ریشه چه میکنید ؟


/ ولی فقیه: اون ریشه میخواد چیکار بکنه؟
میخواد ساقه های جوانی مثلِ تو رو درست کنه؟!
خوب همون بلائی که سر شما آوردیم، سرِ اونا هم میاریم!
تا اونا هم مثل شما دوباره گریه و چس ناله راه بندازن که
"گیرم در باورتان ...". اونوقت من هم میگم: "...یرم در باورتان"!


گیرم که در سراین باغ بنشسته در کمین پرنده ای
پرواز را علامت ممنوع میزنید،
با جوجه های نشسته در آشیان چه میکنید؟

/ ولی فقیه: ای واداده!
همونطوری که پرواز تو را علامت ممنوع زدم
و تو تا حالا هیچ گ...ی نتونستی بخوری، و مثل همین شعر
فقط تونستی ننه من غریبم بازی درآوری
همون بلا رو سر اون جوجه ها درمیارم
البته هر موقع یه ذره بزگ شدن و خواستند جیک بزنند!

/ فیلسوف‌دیوانه: مگر اینکه این جوجه ها
مثل پدر و مادرهای فسیلشان نشن. اصولا! وقتی
حشره‌کُشی دائم مصرف شود، حشرات در عرض یکی دو نسل
در ژنهای خود دستکاری میکنند و مقاوم میشن، پس هیچ دلیلی نمیشود که
حشره‌کشها، دائم عوض نشن تا حشره‌ها گیج بشن
تا کشتار ادامه پیدا نکند یا بکند؟! و شاید ...آخ آخ آخ/


گیرم که می‌کشید، گیرم که می‌زنید، گیرم که می‌برید

/ ولی فقیه: خوب پس خودتم باورت شد که
به خاک نشسته ای، نه؟!/


با رویش ناگزیر« جوانه ها » چه میکنید؟

/ ولی فقیه: تو هم یه زمانی "جوانه" بودی
و ناگزیر روییدی. و گودی!
اگه این جوانه ها قراره تحت نظارت من و تو برویند
دوباره یه عده شون میشن مثل من و یه عده شون میشن مثل تو
تا ما دوباره سرکوب کنیم و
شما دوباره گیرم گیرم راه بندازید.

/ فیلسوف‌دیوانه: ای جوانان
راه رسم فسیل شدگان را ادامه ندهید /



موناهیتا گفته! خوبم گفته:
" اگر معتقدید باید کاری کرد چرا خودتان با همفکرانتان
آستین ها را بالا نمیزنید و منتظرید چند تا فسیل
که تازه تا مغز استخوانشان هم استبداد زده هستند
کاری برای شما انجام دهند؟...باید وارد میدان شد"

/ ندا: که منظور میدان میوه فروشی نیست
هر چند میوه در میدان ارزانتر است 

/ ماتلیمدال: ماتلی!
چه حرف حکیمانه ای زدی، مدااااال!!/

تلیعه‌یه‌آزادی:
آری، این چنین بود!



-------------------------------------------------------------------


1 – 1 of 1
Anonymous موناهیتا said...
بامزه بود، ادامه بده
18 September 2007 20:52



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.