۱۳۸۷ تیر ۱۳, پنجشنبه

جمعه ی اول تیرماه 87 در مشهد: یک حرکت چریک‌وار از نوع جدید؟!


مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته
در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌یه! املاعی


البته تو این موارد باید مُحتات بود و حکم! نداد
!پس من چرا فکر میکنم که الان وقت عملی‌کردن انقلاب نیست! وقت تدارکات است؟
و چرا فکر میکنم دعوت به تظاهرات در حال حاظر، به تجمع هرچه بیشتر مردم ضربه میزنه؟
!و چون مراتب احتیات را به نظر میاد رعایت کرده باشم! دیگه چرا چرا نمیکنم


!!اول به این ترانه‌ی خیلی باحال

که از تیپ ترانه‌های چریکها در 35 سال پیشه
و توش هم دعوت به مرگ یا آزادی داره، هم دعوت به های‌وهوی و نعره‌کشیدن داره
هم دعوت به شورش خونین و پرخطر داره، و شاید خیلی چیزای دیگه! گوش دهید
و اگر قول میدهید! که برداشت اشتباه نکنید، تفسیراتی هم بخانید


!بیا بریم تضاهرات





بیا بریم تظاهرات، همراه بشیم با کلمات


/ نخیر! بیا به‌جای همراهی با کلمات، فعلن با خودمون همراه بشیم بریم گردش خیابونی! /

بیا که تا حس شرف، رنگی ببخشه به صدات


/ !این حس شرف بهتره رنگی ببخشه به قدم‌های خیابان‌گردت /

یه حرف باصدا بشو، حروف ثابت نداریم


/ !آخه حرفِ باصدا چه ربطی به حروف ثابت داره؟ اصلن حروف ثابت نداریم /

/ شووخ: خوب اینم میگه که حروف ثابت نداریم /


منظورم اینه که حرف بی‌صدا و باصدا داریم /

/ ولی حرف ثابت نداریم و شاعر در اینجا مغلطه کرده

جواد: غلت کرده به صورت افغانی /

اصلن حرف ثابت خیلی هم داریم!! غلط روُ همیشه با ط می‌نویسند
و هم جاش ثابته و هم درستی ِ آن اثبات شده است! حالا
/ اگه ما زیر این ثبات می‌زنیم و از این غلت‌ها می‌کنیم، اون یه چیز دیگه است

علامت سکون نشی، واژه‌ی ساکت نداریم

!«قول شاعر: «سکوت سرشار از ناگفته‌هاست» /
/ که همین دال بر این است که سکوت وجود دارد وگرنه نمی‌تواند سرشار از چیزی باشد

صمد: بزنُم به چشش‌آ! حالا اگه ساکت نِداریم /
/ !موُ چه‌جوری این وچه‌های کلاس‌و ساکت کُنُم؟! ناسلامتی مُو مبصریم نه

علامت ندا بشو، این‌و اون‌و جستجو کن

/ ندا: ندا خوبه! جستجو هم خوبه، اما چه ربطی به تظاهرات داره؟ /


هیچم اگه نخای بگی، هایی بکش، هویی بکن

/ آهای اوهوی! الان موقع چریک‌بازی نیست! آهای با شما هستم! /

یا مرگ یا آزادی، یا مرگ یا آزادی

/ یه موقع این حرفا رو بزن که شانس مرگت‌و کم کرده باشی! /

توی کتاب زندگی، تظاهراتِ واژه‌هاست


البته هر موقع حرفی زده بشه /

/ !وگرنه این کتاب پُره از تظاهرات، چه زاهری و چه باطنی

صمد: مُو این لیلا رو مخصوصن وقتی که /
عشقشو به مُو تظاهر میکنه و مُونو تساهر میکنه، دوست دارم
چه ظاهر خوبی‌اُم داره. یه بارُم خودشو به خاب زده بود، یعنی تظاهر میکِرد که
خابه و هی اینور و اونور میشد و انگار آروم و قرار نداشت
/ !و انگار مُونو تنها گیرآورده بود و گفت بقیه شو به کسی نگُم

ریخته به هم نظم کلام، نعره شده هرچی صداست

/ هیس! هیس! هر صدایی نعره نیست /


!خالی‌بند: عجب خالی‌بندیه‌ها! کجا هرچی صدایی نعره شده؟ /
/ !!اقلن وقتی داری همچین حرفی میزنی، با نعره بزن

تو دستور زبان ما، هر عددی یه خاطره‌ست


/ !از کی تا حالا «دستور زبان»، دفتر خاطره شده؟! یا دفتر حساب شده؟ /

یادآور یه شورش ِ، خونی و پر مخاطره‌ست
18 تیر و 5 مهر، 16 اذر، هر روز یه روز شورشه، تو دور آخر
بیا بریم تظاهرات

حالا شما اول ببین میتونی صدهزار نفر رُو /
بدون تظاهر به شعار، دعوت به گردشگری بکنی؟
/ !بعد دعوت یا تهدید به شورش خونین کن




خوب حالا بعد از تفسیر! این شعر شعار و تظاهربرانگیز
که اصلن ربطی به طرفداری من از اعتراضات مردم به تجاوزات و اجحافاتی که
در روز با آن واجه میشوند، که ممکنه خودبخود به تظاهرات هم کشیده بشه
نداره، به نمونه‌ای از این چریک‌بازی‌ها توجه می‌کنم


جمعه‌ی اول تیرماه 87: تظاهرات در پارک ملت مشهد
http://www.youtube.com/watch?v=lD64aY3QN1U
آیندگان در توونل زمان: این لینک دیگر وجوود ندارد

همونطور که دوربین دور و بر جمعیت روُ نشون میده
در گوشه‌ای از پارکی، 200 نفر که دور و برشان هم خالی‌ست
برای خود شعار و درس چگون شعار دادن می‌هند
من فکر می‌کنم اگه الان زمان چه‌گوارا بود، این جمعیت رفته بودن کوه و جنگل
و مسلح شده بودند. اگر مبارزین شجاع ما بخاهند بدون جمع کردن پشتوانه‌ی مردمی
بدون حظور در جمع مردم، در وسط پارکی یا کوه و جنگلی برای رژیم شاخ و شونه
بکشند، هم خود را بی‌موقع زیر ضربه قرار میدهند، و هم شرایط وحشتزدگی مردم را
دامن میزنند. نمونه‌ی این وحشت‌زدگی و وحشت‌اندازی، هم عمدی و هم غیرعمدی را
میتوان در لابلای این نوشته (امروز در پارک ملت مشهد چه خبر بود؟) و کامنتهایی که برای
آن و دگر نوشته‌ی نویسنده‌ی آن (چند نفر به یه نفر نامردا ؟) در این مورد فرستاده‌اند، دید.



از میان این کامنتها
کامنتی بیشتر توجه مرا جلب کرد و برای صاحب کامنت نوشتم:

«من فقط میخاستم بگم که
این حرفای شما که در زیر میاید، یکی از منطقی ترین کامنت‌هایی بود
که راجع به وقایع جمعه ی اول تیرماه 87 در شهر مشهد نوشته شده بود:

«سوال مهم این است
که اعتراض های خیابانی چه تاثیری بر روند آزادیخواهی مردم ما دارد؟
بعضی از دوستان در بالاترین معتقد بودند که درگیری های اینچنینی در نهایت به
موج سواری یک عده فرصت طلب تبدیل خواهد شد. بعضی دیگر معتقد بودند که
اعتراض در هر شکلش به ضرر حکومت و به نفع مردم تمام می شود.
به نظر می رسد که نیروی حاکم به خوبی می داند که هر اعتراض کوچکی
ممکن است تبدیل به جرفه ای در انبار باروت شود و به همین خاطر
با شدت و وحشیگری تمام هر حرکتی را
حتی قبل از اینکه عملا شکل بگیرد سرکوب می‌کند
شخصا با اعتراضات کور موافق نیستم اما این واقعیت را در نظر داشته باشیم که
آگاهی مردم و به ویژه جوانها با زمان انقلاب بسیار فرق کرده
و پربارتر و معقول تر از گذشته است
فکر نمی‌کنم که در صورتی که این اعتراض ها به نتیجه برسد
مردم در نهایت به آدم های فرصت‌طلب و موج سوار قدرت ابراز وجود دهند.
از طرف دیگر همانطور که یکی از دوستان نیز توضیح داده بود، چنین وقایعی
در شرایط فعلی کاملا اجتناب‌ناپذیر است و در واقع واکنشی‌ست به
فساد و خشونت بیش از حدی که در تمام ارکان اداری و مدیریتی
سیستم مذهبی ولی فقیه ریشه دوانده است»


پیشنهاد من از مدتها پیش چنین بوده است:

وعده ی ما، جمعه‌ی [پنج‌شنبه] اولِ هرماه، از ساعت 5 تا 7 یا شبِ بعد از ظهر!
توی خیابانها و میادین، و فراموش نکن نازنین، حق گردش را! البته بدون شعار!
و در این روز غریبه ها و آشناها، اگر بدهند به هم سلام و دست
خیلی خوب است! حتا اگر بکار بَرند دستکش را! تا وقتی که بشیم بی‌شمار!

نام این گردشها را در شرایط کنونی تظاهرات گذاشتن
و شعار دادن و برای رژیم شاخ شونه کشیدن، و به تبع آن
کتک خوردن و مجروح شدن و دستگیری و غیره
( و به قول شما: با شدت و وحشی گری تمام) جوی را بوجود میاورد که
مردم ترجیح دهند در خانه بمانند. اکنون وقت چالش مستقیم با این حکومت نیست
اکنون وقت تکرار و توسعه ی قرار ملاقات و گردشگری در خیابانهاست
ادغام با بقیه ی مردمی که فقط خاسته‌اند هوایی بخورند و گردشی کنند و یا خرید کنند
و تو چندتا مغازه بروند. هر چند به گفته‌ای چنین وقایعی در شرایط فعلی کاملا
اجتناب ناپذیر است، ولی میشود با اراعه و اشاعه ی تفکراتی در مخالفت با
موقعیت‌ناسنجی و انقلابی‌گری بیموقع، ظهور چنین وقایعی را کمتر کرد.»

و در آخر بگویم که این صحبتها
از نظرهایی ربطی به برگزاری تجمعات محدود و برای رسیدن به
خاسته‌های صنفی و اعتراض به بعضی اجهافات
در محیطهایی نظیر دانشگاه و غیره ندارد.


/ صمد: لال و مخصوسن بی انگشت از دنیا نری! /

/ تلیعه‌یه‌آزادی: آری این چنین بود!
و نظر شما هم چنین بود:




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.