۱۳۸۷ تیر ۱۸, سه‌شنبه

آقای احمد باطبی، ضمن ابراز احترام، لطفن مزخرف نگویید!


مهم!: برای درک فلسفه‌یه! من در موردِ املای فارسی وبرای راهت‌تر خاندنِ این یا آن! نوشته
در رابته با غلَت‌های اهتمالی‌یه! املاعی


آقای باطبی، ضمن ابراز احترام، لطفن مزخرف نگویید


احمد باطبی / صدای آمریکا
خیلی ساده میخام بگم"
باور بفرمایید، زندان، شکنجه، هیچ ترسی نداره
شاید حرفم خنده‌دار باشه، ولی هیچ ترسی نداره
یک اتفاقی‌‌ست که خیلی زود تموم میشه
من الان 9 ساله زندان بودم، باور بفرمایید
چشم به هم زدم دیدم تموم شد و رفت
و اگه قرار باشه برگردم سر جای اولم، بازم همون کار روُ تکرار می‌کنم
اتفاق خاصی تو زندان نمی‌افته
شکنجه چیز خیلی وحشتناکی که آدم نتونه مثلن تحمل بکنه
و یا اساسن چونکه شکنجه‌ای وجود داره
پس من واسه‌ی حقوق اولیه ی انسانیم تلاش نکنم، نه این معنی رو نداره
صرفن باید بدونید که با چه مکانیزمی این اعمال میشه
"و شما اگه این مکانیسم رو بدونید، خنثا می‌کنید، خیلی ساده است


احمد جانِ یه مقدار عزیز! یعنی میخای بگی
هیچ‌کی تا حالا تو زندان‌های ایران زیر شکنجه نمرده؟!ا
چرا مزخرف میگی که شکنجه هیچ ترسی نداره! زندان ترسی نداره!ا
چی‌چی میگی زندان و شکنجه یک اتفاقی‌یه که خیلی زود تموم میشه؟!ا
آره اصلن زندگی یک اتفاقی‌یه که زود تموم میشه
چشم‌به‌هم‌بزنیم می‌بینیم پیر شدیم
 نُه سال از عمر تو در یک چشم به‌هم زدن تموم شد و رفت
ولی خوشحالی‌یه زنده ماندن و از زندان ایران در رفتنت برات به همه‌چی می‌ارزه
و حق هم داری و من هم خوشحالم . اما بقل‌دستی‌هایت را کشتند
اون زهراها رو زیر شکنجه کشتند. هزاران نفر را تو همین زندان‌ها کشتند
خیلی از زندانیان کرد به قول خودت با مریضی‌یه مرموز حاظر! به مرگ شدند
تشویق و ترغیب و ترقیب مردم به

بلندکردن پرچم غیرت و عدالت‌طلبی، نباید با دروغ همراه باشد!ا


:احمد باطبی / روز
یک روز از دادگاه با من تماس گرفتند که
...دیگر مرخصی ات تمدید نمی ‏شود. باید برگردی زندان
ضمن اینکه ‏تحلیل ام این بود که با توجه به 9 سالی که گذرانده بودم
که بالاخره کم نیست و آسان هم نیست
اگر ‏برگردم برایم یک اتفاق جانی می افتد
تازه برای خودم مهم نبود، ولی …ا


قبول که جونت برای خودت مهم نبود

"ولی اون "یک‌چشم‌به‌هم‌زدن و همه‌چی به سلامتی
میگذره و خیلی ساده است
کوجــــــــــــــا رفـــــــــــــــت؟!ا



:این هم یک شعار

اهمیت «شورای ملی صلح» تنها در صورت بروز جنگ معلوم می‌شود



-------------------------------------------------------------------------------

Blogger
4 CommentsClose this windowJump to comment form
1 – 4 of 4


Anonymous Anonymous said...
اقا تو جرا انقدر مزخرف میگی؟
من کاری ندارم که احمد باطبی کیه و چیه؟
فقط به من بگو تو خودت جند ثانیه زندان کشیدی
که میخواهی به کسی که ۹ سال تو زندان بوده یاد بدی زندان چیه؟؟؟؟


8 July 2008 09:23
شاهین دلنشین said...
جناب ناشناخته
این دفعه یه اسم الکی بزار رو خودت تا وقتی میخام باهات حرف بزنم
شما رو یه چیزی خطاب کنم. شما با این حرفتون نشون می‌دید که قبول دارید هر کسی که بیشتر
از چند ثانیه تو زندان بوده، هم‌عقیده‌ی آقای باطبی‌ست. و اون همه زندانی که اعدام شدند
و عده‌ای‌شون هم زیر شکنجه مردند، حتمن هم‌عقیده‌ی آقای باطبی بودند که:
« صرفن باید بدونید که [شکنجه] با چه مکانیزمی این اعمال میشه. و شما اگه
این مکانیسم رو بدونید، خنثا می‌کنید، خیلی ساده است.»!ا
حالا آقای باطبی که خوشبختانه بلای آن‌چنانی سرش نیومده
و مقابله با اون شکنجه‌های مختصری! که دیده‌اند را آسان یافته‌اند، اگه میتونستند خود را
به‌جای آن کسی که زیر شکنجه مرده بگذارند، آیا فکر می‌کردید باز هم بگویند
«خیلی ساده است»؟ یا « هیچ ترسی نداره»؟
یعنی شما نتونستید که این دو بخش از صحبتهای آقای باطبی رو مقایسه کنید
و تفاوتشان را بفهمید؟ آره عزیزم! جوانان آزادی‌خاه و مبارز ما
وقتی بدانند؟! که زندان و شکنجه میتونه آنچنان ساده هم نباشه و
یه مقدار تا اندازه‌ای! میتونه ترسناک هم باشه، اونموقع آگاهانه‌تر مبارزه می کنند.
احتمالن آقای باطبی اسیر جوّ تلویزیون شده بوده‌اند و هواسشون نبوده که
دارند در این قسمت، مزخرف میگویند! سلام مرا به او برسانید و بگویید که
این سخنان را یا پس بگیرند و یا بهتر بشکافند


8 July 2008 11:38
Blogger Amir said…
سلام شاهین جان
باز هم امیر اومده که
چهار بیت غزل بگه و بره رد کارش: موافقی ؟ خوبه
الا ای دلنشین بابا
بگی بشین تو را چه به هادی خرسندی
او که مردیست شیرین و قندی
ز عقل خود فراتر نرو دلنشین باحال و بی ریا ای رند عالمسوز خالی بندی
و در اخر شاهین دلنشین بگی بشین با صفا
کم کس و شعر بگو بی وفا
مغز ملت و خوردی با این حرفا
میبینی دلنشین جان من دوستدار شعر نو یا نوین هستم
شب خوش و همون باقی قضایا


9 July 2008 01:42
شاهین  said…
ای امیر جان! من چیکار کنم؟
همش تقصیر این نداست. سر پیری و معرکه گیری
پاشو تو یه کفش کرده که من عاشق هادی ام و بدون او خیلی غیر عادی ام!ا
از طرف شاهین دلنشین جانت!ا
راستی تو بودی که گفتی برم فیلم قیصر روُ دوباره ببینم
و در نقش براردان گل منگلی! ظاهر شده بودی؟
!!ندا: آی هادی کجایی که عاشقتو کشتن



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.