۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

از اینکه موسوی گفت* «حاکمیت از خشم مردم بترسد نه از ما»، چه نتیجه‌ای می‌گیریم؟


نتیجه می‌گیریم که حکومت باید از خشم مردم بترسد، بترسد و بترسد. بترسد از آن روزی که مردم مثلن شیشه‌ای برای بانک‌ها باقی نگزارند یا هر روز پمپ بنزینی به هوا رود. نتیجه می‌گیریم (البته اگر تا به حال، خود به این نتیجه نرسیده‌ایم) که این حکومت از آه و ناله نمی‌ترسد و به هیچ وجه نباید به آن تضمین بدهیم که روش مسالمت‌آمیز جنبش، روشی استراتژیک است. حکومت اگر احساس کند که مردم هرگز دست به خشونت نخواهند زد و اگر ببیند که در درون جنبش، حتا برای آمادگی‌یه فرضی یا روز مبادایی برای قیام (که البته همه امیدواریم که پیش نیاید) هم تبلیغ نمی‌شود، با آرامش تمام، یک به یک، ترتیب آزادی‌خواهان را خواهد داد.

این هم نوشته‌یه سابقم در این مورد: «حکومتی که از مردم نترسد، نه تنها هیچ‌وقت برای آنها تره خورد نمی‌کند، بلکه داعمَن دماغشان را خورد می‌کند

اگر برای قیام، آمادگی‌ی فکری-سیاسی-روحی-فرهنگی-روانی-فیزیکی-زمانی-گروهی و خیلی چیزای دیگه نداریم، حداقل، آن‌ را نفی نکنیم. حداقل بگوییم که به آن فکر می‌کنیم. حداقل بگوییم که ممکن است لازم شود. حداقل بگوییم خود را برای آن، آماده می‌کنیم، هرچند که اصلن و قلبن به آن تمایل نداریم و اگر زمانی دست به قیام بزنیم، از روی ناچاری است، به‌خاطر زبان صلح و تفاهم و عقب‌نشینی نفهمیدن حکومت است، به خاطر تن‌ندادن حکومت به کمترین حقوق انسانی‌مان است، به‌خاطر ده‌ها سال به‌خاک‌کشیده‌شدن و تحمل دستهای هیولایی‌ که زانو بر سینه‌مان گذاشته و گلویمان را با شقاوت و قدرت تمام می‌فشرد است، به‌خاطر اجبار است، اجبار، اجبار.
نگزاریم حکومت مطمعن باشد که مردم هرگز شیشه‌‌ی بانکی را خورد نمی‌کنند، هرگز تفنگ‌به‌دستهایش را خلع‌سلاح نمی‌کنند، هرگز به قرارگاه‌های مزدورانش حمله نمی‌کنند. اگر انقلاب 57 ، شکست خورد، نه به‌خاطر این اقدامات، بلکه به‌خاطر فقر فرهنگی بود. به‌خاطر این بود که اکثریت مطلق تحصیل‌کردگانمان، نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی‌ی غرب را استثماری و غیرانسانی دانسته و به دنبال حکومت "کارگری"-کمونیست‌ها و یا حکومت "عدل علی"-ملاها بودند. اکنون، هدف اصلی‌ی اکثریت مطلق دست‌اندرکاران این جنبش بزرگ، رسیدن به دمکراسی و احقاق حقوق بشری‌شان از طریق اصلاحات تدریجی در قانون اساسی موجود، و یا در صورت سرنگونی قهرآمیز حکومت، تصویب یک قانون اساسی کاملن دمکراتیک است. شناخت و بلوغ فکری‌ی میلیون‌ها مردمی که امروز به خیابان می‌روند، به‌هیچ وجه قابل مقایسه با مردم 30 سال پیش نیست و دست‌بردن به اسلحه، که امیدواریم پیش نیاید، ذره‌ای از این شناخت و فرهنگ، کم نمی‌کند.»


* موسوی در صحبت با خبرنگار کلمه: «... آیا انها فکر می کنند یا به هر حال این امید را دارند که این نوع محدودیت دامنه تحرک جنبش را کم کند؟ / مسلما اگر چنین فکری دارند اشتباه می کنند. جنبش ریشه دار تر از آن شده است که با محدویت و یا حذف امثال بنده متوقف شود. ریزش مدام مشروعیت و نارضایتی های در حال انباشت وضعیت ویژه ای را در کشور ایجاد کرده است.
اگر سال گذشته شعار «رای من کجاست» توانست میلیونها شهروند مسالمت جو را در روزهای ۲۵و ۲۸ و ۳۰ خرداد دور هم جمع کند اکنون با سیاستهای سرکوب یک سال گذشته و اوضاع معیشتی مردم و فشار های بین المللی ناشی از ماجراجویی ها، احتمال حرکتهای غیر مترقبه بیشتر شده است. بنده و برادر کروبی و دیگران همراهان کوچکی با مردم هستیم. انها جا دارد از خشم روزافزون مردم بترسند نه از ما....»




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.