۱۳۹۹ آبان ۲۰, سه‌شنبه

نقش رضا شاه

کاری از: ؟

"رضاشاه " #رضاشاه
نقش مهم رضاشاه در استقلال وحفظ تمامیت ارضی ایران، کنار گذاشتن نهاد مذهب از امور دولتی و قضا، سرکوبی اشرار، راهزنان، تجزیه طلبان و برچیدن اخوند و اخوندبازی و همچنین پایه گذاری ایران نوین انکار ناپذیر است،
و اما، این به این معنا نیست که حکومت وسیاستهای او را بدون نقص و ایده ال بدانیم، پس کافیست در قضاوتهایمان کمی صداقت داشته باشیم،
بیاییم ،ابتدا با رجوع به منابع تاریخی مستند و مکتوب، وضعیت ایران قبل از او را منصفانه مرور کرده و سپس اورا قضاوت کنیم،
مرکز ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ، ﺍﻣﯿﺮ ﻣﻮﯾﺪ ﺳﻮﺍﺩ ﮐﻮﻫﯽ ﻗﺪﺭﺕ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
در گیلان، میرزا کوچک خان جنگلی با کمک روسیه، جمهوری شوروی گیلان تاسیس کرده و خود را رئیس جمهور دانسته و تمبر انقلابی چاپ میکرد...
شرق ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍﻥ ﻭ ﺑﺨﺸﻬﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﻝ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ در دست ﺩﻭ ﻃﺎیفه ﺗﺮﮐﻤﻦ ﺑﻮﺩ...
ﺷﻤﺎﻝ ﻏﺮب ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻣﻌﺰﺯ ﺑﺠﻨﻮﺭﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻞ ﺷﺎﺩﻟﻮ ﺑﻮﺩ...
ﺷﻤﺎل اذربایجان ﻭ ﻧﻮﺍﺣﯽ ﻫﻢ ﻣﺮﺯ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺍﻟﺴﻠﻄﻨﻪ ﻣﺎﮐﻮﺋﯽ ﺑﻮﺩ...
ﻏﺮﺏ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﻭ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻞ ﺁﻗﺎ ﺳﻤﯿﺘﻘﻮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﭼﻢ و دولت ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﺳﺎخته و ادعای کشوری مستقل داشت و مخالفان را بشدت سرکوب و قتل عام میکرد...
ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ در ﺩﺳﺖ عشایر ﺍﯾﻞ بزرگ ﺷﺎﻫﺴﻮﻥ ﻭ ﻫﻤﺪﺍﻥ در ﺩﺳﺖ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﻮﺩ...
ﺩﺭ ﺟﻨﻮﺏ ﺑﻠﻮﭺ ﻫﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﺮﺩﺍﻥ شده ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺩﻭﺳﺖ ﻣﺤﻤﺪﺧﺎﻥ ﺳﺮﮐﺮﺩﻩ ﺑﻠﻮچها ﺳﮑﻪ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯽﺯﺩ ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﺎﻧﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺩﯾﺎﺭ ﺭﺳﺘﻢ ﺩﺳﺘﺎﻥ نیز ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ تجزیه شده ﺑﻪ ﺑﻠﻮﭼﺴﺘﺎﻥ ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ ﺑﭙﯿﻮﻧﺪد...
ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ استان ﻣﺴﺘﻘﻞِ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ، ﻣﯿﺒﺎﯾﺴﺖ ﻭﯾﺰﺍ میگرفتند ﻭحاکم ﺁﻧﺠﺎ شیخ خزعل تحت حمایت اعراب و انگلستان سالها ﺑﻮﺩ که ﺑﻪ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﻣﺎﻟﯿﺎﺕ نمی پرداخت و خیال جداسازی خوزستان را از ایران داشت ...
ﺗﺮﮐﻤﻦﻫﺎ ﺭﺍﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺎﺭﺕ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ...
ﻣﺮﮐﺰ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺟﻮلانگاه ﯾﺎﻏﯿﺎﻥ ﻭ ﻟﺮﻫﺎﯼ ﺷﻮﺭﺷﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﻧﺎﯾﺐ ﺣﺴﯿﻦ ﮐﺎﺷﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺑﺎﺝ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻫﺮ گونه ﺟﻨﺎﯾﺘﯽ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﻭﺍ ﻣﯽﺩﺍﺷﺖ...
رضاخان جوزدانی و جعفرقلی خان چرمهینی در نجف آباد و لنجان (اصفهان) به راهزنی مشغول و مردم را غارت میکردند ...
ﺷﻤﺎﻝ ﮐﺸﻮﺭ در ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺱ ﻫﺎ ﻭ جنوب ﺩﺳﺖ ﺍﻧﮕﻠﯿس ها بود...
ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﻫﺎ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﭼﺎﭖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﻟﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺣـق ﺗـﻮحش ﻣﯿﮕﺮﻓﺘﻨﺪ...
ﺗﺮﺍﺧﻢ ﻭ ﺳﻮﺯﺍﮎ ﻭ ﻣﺎﻻﺭﯾﺎ نه ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، بلکه ﺩﺭ ﺍﺑﻌﺎﺩِ ﯾﮏ "ﮐﺸﻮﺭ" ﺑﯿﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﺮﺩ...
٪۹۵ ﻣﺮﺩﻡ ، ﺭﻭﺳﺘﺎﻧﺸﯿﻦ و ﯾﺎ ﻋﺸﺎﯾﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، و ﺁﻥ ۵٪ ﺷﻬﺮﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻫﻢ ﻓﺮﻗﯽ ﺑﺎ ﺭﻭﺳﺘﺎها ﻧﺪاشتند...
٪۹۸ مردم ﺳﻮﺍﺩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ و ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ و بیسواد بودند...
ﺭﺍﻩ ،ثبات ﻭ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺁﺭﺯﻭﯼ دیرینه وﺩﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻨﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ...
ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﻣﺸﻬﺪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺯﺳﺘﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﻋﺮﺍﻕ ﻣﯿﺮﻓﺘﻨﺪ...
ﺍﺭﺗﺶ ﻭ ﺑﺎﻧﮏ ﻭ ﺷﯿﻼﺕ ﻭ ﺷﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﮔﻤﺮﮎ و معادن ﻭ ... در ﺩﺳﺖ بیگانگان ﺑﻮﺩ...
اوج فاجعه واز همه غم انگیزتر مجموعه‌ای از قحطی، مالاریا، آنفلوآنزا، و اعتیاد فراگیر به تریاک سبب نرخ غیرعادی مرگ و میر (۴۰٪ از جمعیت ایران) یعنی ده میلیون نفر شده بود !!!
بـلـه ، ﺍﯾﺮﺍﻥ دقیقاً ﯾﮏ ﺷﺒﻪ ﻣﺴﺘﻌﻤﺮﻩ و بیماری رو بمرگ بود ﮐﻪ نفسهای واپسین را میکشید ،و ﻣﺮﺩﻣﺎﻧﺶ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺿﺮﺑﺖ ﺁﺧﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ بودند ، ﮐﻪ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﺒﻮﺩ چه زمانی ،از کجا و چگونه بر سرشان فرود میاید ...

دقیقاً در چنین وضعیت هولناکی رضاشاه این مرد میهن پرست، ایراندوست ،سختکوش، مقرراتی و مصمم با لباس سربازی برتن، چکمه سربازی به پا و باحمایت تمام قد میهن پرستان بویژه مشروطه خواهان پای به میدان نهاد .......... 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظر شما می‌.تواند تاثیرگذار باشد. برای فرستادن نظر و پیغام، احتیاج به دادن اسم و آدرس و کلمه‌ رمز و قد و وزن ندارید. خودتان انتخاب کنید. فحش دادن آزاد است، خالی کنیدعقده‌.ها را ، اما زیاد تکرار نکنید.